دادگاه مردمی آبان؛ "از هلیکوپتر مردم را به رگبار بستند"
۱۴۰۰ آبان ۲۳, یکشنبه"دادگاه بینالمللی مردمی آبان" که روز دهم نوامبر (۱۹ آبان) آغاز شده بود در روز ۱۴ نوامبر به پایان رسید. وظیفه این دادگاه نمادین رسیدگی به جنایات احتمالی جمهوری اسلامی در جربان اعترضات سراسری ۱۳۹۸ بود.
در آخرین روز برگزاری دادگاه نیز مانند روزهای گذشته، شاهدان عینی و بستگان قربانیان اعتراضات سراسری آبان ۹۸ مشاهدات و تجربیات خود را بیان کردند.
اکثر آنها در شهادتهای ویدئویی با سر وصورت پوشیده ظاهر میشدند، برخی نیز که در خارج از ایران زندگی میکنند، بدون پوشش چهره شهادت دادند.
قضات از شاهدان خواسته بودند، تا جایی که امکان دارد از دادن نشانههایی که باعث کشف هویت آنان شود خودداری کنند. به همین دلیل تنها برخی از آنها از شهر یا منطقهخود نام میبردند.
از جمله شاهدانی که بدون ماسک و با نام واقعی و شهر زادگاهش حضور یافت، جمشید آریانا بود که به نیابت از خانوادهاش شهادت داد.
یکی از اقوام نزدیک او به نام برهان منصورنیا در جریان اعتراضات آبان در کرمانشاه کشته شده است.
به گفته آقای آریانا، برهان و دو نفر دیگر هدف گلوله قرار گرفتهاند. آن دو نفر درجا کشته میشوند، برهان به بیمارستان فارابی منتقل میشود اما بیمارستان از پذیرش او خودداری میکند. او را به بیمارستان طالقانی منتقل میکنند. در آنجا نیز ابتدا قصد معالجه او را ندارند اما پس از دو ساعت خونریزی برهان، او را به اتاق عمل میبرند.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
آریانا در ادامه گفت، بستگان برهان شاهد بودهاند که جنازههای دستکم هشت نفر از اتاق عمل خارج میشود. برهان هم در نهایت جان سالم بهدر نمیبرد.
شکایتهایی که خانواده قربانی تاکنون در ایران ارائه کردهاند حاصلی نداشتهاند و مقامات از آنها خواستهاند پیگیری نکنند.
به شهادت جمشید آریانا، آنها مدعی شدهاند که برهان توسط "گلوله سازمانی" کشته نشده بلکه به ضرب گلوله معترضان بهقتل رسیده است. شاهد تاکید کرد که گلوله از پشت به بدن برهان اصابت کرده و از جلو خارج شده و اثری از گلوله در بدن او نبوده است.
آریانا همچنین گفت، مقامات از خانواده قربانی خواستهاند، جلوی دوربین بگویند که برهان از طرفداران حکومت بوده و به دست معترضان "شهید" شده است.
انتقال مجروحان با آمبولانس به بازداشتگاه
آنچه که برخی از شاهدان روزهای گذشته گفتهاند، در روز آخر نیز تکرار شد: ماموران دولتی در بروز خشونت و آتشزدن اماکن عمومی دخیل بودهاند.
علاوه بر این، چند تن دیگر نیز که از قرار معلوم در شهرهای مختلف شاهد اعتراضات بودهاند، گزارش دادند که آمبولانسها زخمیها را به جای بیمارستان به بازداشتگاه یا اداره آگاهی منتقل میکرده است.
یکی از این شاهدان که سر و صورتش کاملا پوشیده بود، دیده است که نیروهای امنیتی یک نوجوان را به ضرب گلوله از پا درآوردهاند. او گفت: «۲۵ آبان بود که من برای کار مهمی بیرون رفتم. دیدم که خیابانها شلوغند. همه خیابانها بسته بود. ماشینها متوقف شده و موتورها را خاموش کرده بودند. اعتراض به این بود که چرا بنزین گران شده. در جایی که من بودم یگان ویژه با موتور و ماشین حضور داشتند. خدا را شاهد میگیرم که وقتی عابربانکی آتش گرفت، من به یکی از یگانویژه گفتم، زنگ بزنید به آتش نشانی که بیایند و این را خاموش کنند. آنها گفتند، ما اجازه نداریم زنگ بزنیم. آنجا متوجه شدم که قصدشان ایجاد خشونت است. مردم هم فیلم میگرفتند. آنها شعار میدادند مرگ بر دیکتاتور. من شعار دادم، مرگ بر خامنهای. یکی در کنار من به من گفت، سیاسیاش نکن. گفتم یعنی چه سیاسیاش نکن؟ باعث و بانی بدبختیهای ما خامنهای است. اصل نظام اوست.»
او شاهد بوده که در روز ۲۵ آبان دو نفر مورد اصابت "تیرهای پلاستیکی که درونشان ساچمه بود" قرار گرفتهاند، "یکی در زیر چشمش و دیگری بالای گوشش".
به گفته او، در یک درگیری دیگر با ماموران امنیتی چند نفر زخمی شدهاند که آمبولانس آنها را به جای بیمارستان به اداره آگاهی منتقل کرده است.
"با موتور به مردم میزدند"
یکی دیگر از شاهدان گفت: «از فاصله دومتری به سوی ما شلیک کردند. هم از روبرو و هم از پست سر ... خودم دیدم که با موتور به معترضان میزدند.»
او زخمی میشود و صحنه تظاهرات را ترک میکند: «لنگان لنگان به سمت خانه میرفتم. من از ناحیه پا زخمی شده بودم و خونریزی داشتم. مرا گرفتند، بردند به جایی که معترضان دیگر هم بودند. از همان لحظه اول با کتک و توهین و تحقیر ما را در یک ماشین سواری، که روی صندلی عقبش شاید هفت نفر روی هم بودند، به بازداشتگاه بردند ... آنجا هم با باتوم و مشت و لگد ما را پیاده کردند. گفتند شما هزار نفر هم نیستید، همهتان را میکشیم. آنجا بچههای چهارده پانزده ساله هم بودند.»
یکی دیگر از شاهدان شهادت داد که در شهر او هیچ کس سلاح گرم نداشته است: «مسالمت آمیز بود. مردم در مخالفت با گرانی بنزین شعار میدادند. تعدادی در میان مردم بودند که تظاهرکنندگان را به خشونت تشویق میکردند. من دو تن از آنها را شناسایی کردم، آنها در بسیج منطقه ما فعال بودند. به همین دلیل کسانی که بانکها را آتش زدند از خود حکومت بودند. من شاهد بودم که مردم خشونت را شروع نکردند.»
رگبار از هلیکوپتر
آنچه که این شاهد را "شوکه کرد" اتفاقی بوده که در روز ۲۵ آبان در شهر صدرای شیراز افتاده است. او گفت: «میخواستم برای انجام کاری به شهر صدرای شیراز بروم. وقتی وارد شدم، صحنهای دیدم که شبیه جنگ بود. من خودم جنگ را تجربه کردهام. در شهر صدرا صحنه، صحنه جنگ بود. یک طرف مردم غیرمسلح حضور داشتند و طرف دیگر نیروهای نظامی بودند که مستقیم به طرف مردم شلیک میکردند. هلیکوپتری، نهایت در سطح ۵۰ متری زمین پرواز میکرد. من حدود ۱۰۰ متر با هلیکوپتر فاصله داشتم. فکر کردم برای فیلمبرداری از تظاهرکنندگان آمدهاند تا بعدا با آنها برخورد کنند. ولی از هلیکوپتر مردم را به رگبار بستند. در کوی سنگی شهر صدرای شیراز تظاهرکنندگان خیلی زیاد بودند و آنها برای متفرق کردن مردم، آنها را به گلوله بستند.»
او در ادامه گفت به جمعیت نزدیک شده و از فاصله حدودا ۵۰ متری شاهد این صحنه بوده است: «دیدم که یک نوجوان ۱۵ یا ۱۶ ساله که مطمئن نیستم، محمد داستانخواه بوده یا نه، هدف گلوله قرار گرفت و افتاد روی زمین. و برای این که کسی به او کمک نکند، رگبار را دور آن نوجوان هم کشیدند. با وجود این که من جنگ را تجربه کردهام، تا کنون چنین صحنهای ندیدهام. خیلی ناراحتکننده بود.»
تقاضای حمایت از نیروی انتظامی
آرام مردوخی یکی دیگر از شاهدان بود که بر مسالمتآمیز بودن تظاهرات اولیه تاکید ورزید. او مشاهدات خود در شهر سنندج را تشریح کرد.
به گفته او، از بامداد روز ۲۵ آبان نیروهای یگان ویژه و ضدشورش خیابانها را در کنترل خود داشتهاند و در برخی نقاط هم بر ساختمانهای بلند تکتیرانداز مستقر شده بود.
او گفت، مردم ابتدا شعارهای "مسالمتآمیز" میدادند و خواستار حمایت نیروی انتظامی بودند.
مردوخی در ادامه شهادت خود گفت: «معترضان بازداشت شده را سوار تویوتاهایی میکردند که روی آن چیزی مانند قفس بود. مردم را داخل آن قفسها زندانی میکردند. از مردم سپر انسانی درست کرده بودند تا نتوانند به این ماشینها آسیب بزنند.»
او نیز مشاهده کرده است که آمبولانسها زخمیها را به بازداشتگاه انتقال میدادهاند.
شهادت کارمند قرارگاه خاتمالانبیاء
یکی از شاهدان که با سر و صورت پوشیده شهادت داد، گفت، کارمند قراردادی یکی از پروژههای قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء بوده و وظیفه داشته با نیروهای امنیتی در سرکوب معترضان شرکت کند.
برای این منظور، او را به محل تظاهرات در شهریار میبرند اما او از دخالت در سرکوب خودداری میکند، به همین جهت اخراج میشود.
او نیز تاکید کرد که خرابکاریهایی مانند آتشزدن بانکها و خودروها و مغازهها "کار نیروهای ویژه" و "لباس شخصی" بوده است.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
این شاهد گفت، آمبولانسهایی که وارد صحنه درگیری میشدند متعلق به سپاه بودند و تنها زخمیهای خود را منتقل میکردند و به معترضان زخمی اهمیت نمیدادند.
شاهد دیگری گفت، معترضان دستگیرشده را به طور کامل لخت میکردند و از برخی، بهویژه نوجوانان "سوء استفاده جنسی" میکردند.
اعتراف نماینده مجلس به شرکت در کشتار معترضان
حسن نوروزی، نایب رئیس کمیسیون قضایی مجلس روز یکشنبه، ۲۳ آبان در واکنش به "دادگاه بینالمللی مردمی آبان" گفته است: «یکی از آنهایی که به مردم شلیک کرد من بودم. ما کُشتیم. حالا چه کسی میخواهد ما را محاکمه کند؟ طرف آمده بانک آتش زده، ماهم او را کشتیم».
پیشتر نیز یک مقام رسمی جمهوری اسلامی در باره این دادگاه واکنش نشان داده است. برگزارکنندگان دادگاه به نقل از منابع اروپایی گفتند، علی باقریکنی، معاون وزیر امور خارجه ایران گفته است ادامه دادگاه مردمی لندن میتواند باعث توقف بخشی از مذاکرات هستهای شود.
در پنج جلسه "دادگاه بینالمللی مردمی آبان" ۴۵ شاهد و کارشناس به طور حضوری شهادت دادند. علاوه بر این، ۱۲۰ شهادتنامه کتبی هم در اختیار دادگاه قرار گرفته است.
این دادگاه با ابتکار سه سازمان جامعه مدنی، "عدالت برای ایران"، "حقوق بشر ایران" و "با هم علیه مجازات اعدام" در پاسخ به درخواست و پیگیری خانوادههای قربانیان شکل گرفته است.
حکم هیات شش نفره قضات دادگاه، به احتمال زیاد اوایل سال آینده میلادی صادر میشود.