«در ساخت فیلم نباید به فکر جشنواره بود» • گپی با رفیع پیتز
۱۳۸۸ بهمن ۱۲, دوشنبهدویچهوله: با توجه به تجربهای که از جشنوارههای فیلم در کشورهای دیگر دارید، جشنوارهی فیلم برلین را چگونه ارزیابی میکنید؟
رفیع پیتز: جشنوارهی برلین یکی از قویترین جشنوارههای دنیا محسوب میشود و به نظر من، یکی از گرمترین جشنوارهها است. با این که قدرت اقتصادی جشنواره بینهایت زیاد است، اما هنوز حضور انسانی هم در آن وجود دارد. چه در رابطهاش با ببیننده و چه رابطهاش با انتخاب فیلم و نحوهای که به سینما احترام میگذارند. خیلی جشنوارهی خوبی است.
چندین سال است که فیلمهای ایرانی به طور مستمر در جشنوارهی برلین، به خصوص در بخش مسابقه حضور داشتهاند. چه ارزیابیای از وضعیت سینما در ایران دارید؟ و فکر میکنید موفقیتهای پشت هم فیلمهای ایرانی ادامه پیدا کند؟
امیدوارم سینمای ما ادامه پیدا کند. جایزه گرفتن جای خود، سینما هم جای خود. دلیل این که تاکید دارم که هنگام ساختن فیلم نباید به فکر جشنواره و یا جایزه بود، این است که به نظر من، سینما با صداقت میتواند جلو برود. صداقت هم نظر آنچنانیای به جایزه ندارد. چه بسا که گاهی اوقات جوایز میتوانند آدم را گمراه کنند. البته که کمک میکند. ولی من فکر میکنم، سینمای ما زمانی که داشت با خودش کار میکرد مطرح شد؛ زمانی که نه به فکر جشنوار بود و نه به فکر جایزه. در حال حاضر سینمای واقعگرای ما در دنیا بیشتر مطرح شده تا سینمای فرمالیست ما. امیدوارم که سینمای فرمالیستمان هم مطرح شود. ما ماشاالله کارگردان کم نداریم، شخصیتهای کارگردانهایمان هم کاملا با هم متفاوتاند. هرقدر هم میان کارگردانها تفاوت داشته باشیم، هرقدر دیدگاههایمان با هم فرق کند، به نفع سینمای ما است. چون در این حالت سینما میتواند رشد کند و پیش برود. روزی که نقطهنظراتمان زیادی به هم نزدیک شود، برای سینما خطرناک خواهد بود. چون به این معنا است که چیز دیگری برای گفتن نداریم. تا الان هم فکر میکنم چه آقای فرهادی، چه کارگردانهای مختلفی که آمدهاند، بسیار با هم تفاوت داریم و این خیلی خوب است. چون سینمایمان چند رنگ میشود؛ یک رنگ نیست.
ولی حضور فیلمهای ایرانی و سینماگران ایرانی در برلیناله یا در جشنوارههای دیگر، انتظارات مشخصی را هم به وجود آورده است. تماشاگر آلمانی و خود برلیناله انتظار دارند که همیشه فیلمهای خوب از ایران در این جشنواره شرکت کنند و به این شکل تعهدی هم روی دوش کارگردانها، فیلمسازها و به طور کلی سینماگران ایرانی گذاشته شده است.
البته؛ هر مملکتی دلش میخواهد در این جشنواره حضور داشته باشد. چون جشنوارهی برلین یکی از قویترین جشنوارههای دنیا است. در واقع ما کن، برلین و ونیز را داریم. حضور در این سه جشنواره که به آنها «جشنوارههای الف» میگویند، خیلی سخت است. همین که آدم حضور داشته باشد، باعث افتخار میشود. ولی همانطور که گفتم، خیلی مهم است که در ساختن فیلم، فقط به فکر فیلم و به فکر سینما باشیم و امیدوار باشیم که سینما هم به فکر ما باشد. اما از اول ما هستیم که باید به فکر سینما باشیم. اگر آدم از اول به فکر جشنواره باشد، برای سینما خطرناک است. چه بسا که سینمای ما هم شاید از این بابت ضربه خورده باشد. قطعا جشنوارهها به ما کمک کردهاند که حضور داشته باشیم؛ قطعا انتخابمان کردهاند که حضور داشته باشیم. امیدوارم سینمایمان ادامه داشته باشد. ولی به نظر من، سینمای ما فقط وقتی میتواند ادامه داشته باشد که بخواهد حرف خودش را بزند و زیر نظر کسی حرفی نزند. یعنی مورد دلخواه کارگردان بیان شود و به نحوهی درست بیان شود. بعد امیدواریم که ادامه داشته باشد.
سینمای ایران در حال حاضر با مشکلات مشخصی روبرو است؟
در هر جای دنیا، فقط به ایران ربط ندارد، بالاخره وقتی شما فیلم میسازید، خصوصاً در سینمای هنری، به مشکل برمیخورید. چون با وضعیت اقتصادی امروز مشکلات زیاد است. اینجاست که این جشنوارهها چون با اقتصاد سروکار ندارند، خیلی کمک میکنند. درست است که فروش فیلم برایشان مهم است، ولی جشنوارهها هستند که به سینمای واقعی کمک میکنند؛ به سینمایی که شاید بدون جشنواره نتواند در ذهنیت مردم حضور داشته باشد. سینمایی که شاید با ستارهها جلو نمیرود، ولی با دلش جلو میرود. منظور این است که هرکجای دنیا، وقتی کارگردان میخواهد فیلم دلخواهاش را بسازد که شاید به تجارت ربطی نداشته باشد −چون این هم نباید تفکر فیلمساز باشد− با شرایط سخت امروز روبرو میشود. امروز شرایط فیلمسازی نسبت به ۳۰ سال پیش، حتی ۲۰ و یا حتی ۱۰ سال پیش خیلی سختتر شده است.
شما در سال ۲۰۰۹ در جمع هیات داوران بودید. نظرتان در بارهی فیلمهای منتخب ایرانی در جشنواره ۲۰۰۹ چیست؟
در اینجا سوءتفاهمی وجود دارد؛ من از بینندگان حاضر در جشنواره شنیدم و یا زمانی هم که فیلم «زمستان است» را اینجا معرفی میکردیم، مطرح شد و فکر میکنند فیلمهای ما به نحوی انتخاب شده که در آن صداقت نبوده است. این برداشت به نظر من کاملا غلط است و دلام میخواهد نکتهای را در این مورد روشن کنم و آن این است که سینمای واقعگرای ما در دنیا مطرح است. سینمای واقعگرای ما نیز حدود ۲۰ سال پیش با آقای کیارستمی مطرح شد. سینمای خاصی هم هست؛ همان تعداد بیننده را در ایران دارد که در فرانسه یا در آلمان. ولی سوءتفاهمی که به وجود آمده، این است که مردم فکر میکنند این سینما، سینمای عام نیست. خُب، سینمای عام هم نیست. سینمای خاص است. اگر در ایران ۱۵۰هزار نفر به تماشای یک فیلم بروند، بیننده حساب نمیشوند و میگویند تعداد بینندهها بسیار کم است و کسی فیلم را نمیبیند. اما اگر در فرانسه همانقدر بیننده داشته باشد، همه میگویند چقدر فوقالعاده است. چقدر خوب ملت رفتهاند و این فیلم را دیدهاند. این سوءتفاهمها وجود دارند؛ اما باید توجه کرد که سینمای واقعگرای ما مطرح است و در سینمای واقعگرایمان هم میان کارگردانها بینهایت تفاوت هست. از آقای کیارستمی تا آقای پناهی، آقای مخملباف، آقای مجیدی و آقای فرهادی، فیلمسازهایمان به هم ربط خاصی ندارند.
مصاحبهگر: شهرام اسلامی
تحریریه: شهرام احدی