روز آخر نمایشگاه کتاب فرانکفورت<br>خداحافظ چین، سلام آرژانتین!
۱۳۸۸ مهر ۲۷, دوشنبهنمایشگاه کتاب فرانکفورت در ساعتهای اولیه روز یکشنبه بسیار شبیه روز گذشته بود. این دومین و آخرین روزی است که بازدید از نمایشگاه برای عموم آزاد است. ازدحام جمعیتی که برای بازدید از غرفهها آمده بودند و خیل جوانانی که برای دیده شدن در حیاط پرسه میزدند، بسیاری از صحنههای روز شنبه را تکرار میکرد.
امروز هوا کمی مهربانتر بود و آفتابی که میتابید لااقل برای آنها که پوشش کمتری داشتند، ایستادن در فضای باز را سادهتر و بعضا لذتبخشتر میکرد.
ادامه یافتن حرکتهای اعتراضی
یکی دیگر از شباهتهای دو روز آخر نمایشگاه، ادامهی برنامههای اعتراضی تبتیها و ایرانیان بود. دو چادری که تشکلهای آلمانی معترض به نقض حقوق بشر در تبت و چین برپا کردهاند، روز یکشنبه پنجاه متری آنطرفتر برده شده بود.
تعداد تبتیها هم از روز پیش بیشتر به نظر میرسید. مرد و زن، پیر و جوان، رقصها و آوازهای سنتی اجرا میکردند. کودکی هم ایستاده بود و پرچمی تبتی را در دست تکان میداد که یک روی آن هم پرچم آلمان قرار داشت.
چادر سفید ایرانیان و میز قرمز فعالان جنبش زنان در فرانکفورت، همچنان سرجای خود بود. تعداد جمعیت که از ملیتهای دیگر در میان آنها بودند نیز مانند تبتیها بیشتر از دیروز بود. ایرانیان معترض باز جلوی غرفهی ناشران جمهوری اسلامی جمع شدند.
بحثهایی که امروز میان معترضان و مسئولان غرفه درمیگرفت، بیشتر و گاهی تندتر از دیروز بود. عدهای که خود را دانشجویان ایرانی مقیم فرانکفورت و از "حامیان جنبش سبز" معرفی میکردند، اعتقاد داشتند که بحث با غرفهداران بینتیجه است و آنها قصد دارند با تشنجآفرینی بهانهای برای اخراج معترضان از نمایشگاه فراهم کنند.
ماموران انتظامی نمایشگاه به تعداد قابل ملاحظهای اوضاع را زیر نظر داشتند، اما از دخالت در جدلها خودداری میکردند. یکی از سرپرستان آنها به دویچهوله گفت: «ما دستور و قصدی برای جلوگیری از اعتراض مسالمتآمیز ایرانیان نداریم، اما جلوی حرکتهایی که اوضاع نمایشگاه را به تشنج بکشد یا برای دیگر بازدیدکنندگان مزاحمت ایجاد کند میگیریم».
همدردی با مادران دغدار ایرانی
حضور ایرانیان معترض تقریبا در تمام روز اطراف غرفه جمهوری اسلامی و در سالنهای دیگر ادامه داشت. روز یکشنبه گروه دیگری هم به جمع معترضان به حضور نمایندگان جمهوری اسلامی در نمایشگاه پیوستند.
اینها جمعی از زنان مقیم فرانکفورت هستند که هر شنبه از ساعت ۶ تا ۸ شامگاه به عنوان همدردی با مادران داغدار حوادث اخیر، در یکی از میدانهای اصلی شهر میایستند. زنان در این حرکت اعتراضی عکسهایی از کشتهشدگان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری را در سکوت به نمایش میگذارند و به یاد قربانیان شمع میافروزند تا همبستگی و همدردی خود را با مادرانی که فرزندان خود را در درگیریهای پس از انتخابات از دست دادهاند، اعلام کنند.
شنبه شب پس از خاتمه کار نمایشگاه، با چند تن از دوستان به این زنان سر زده بودیم. امروز تعدادی از آنها با آویختن تصاویری از قربانیان و شعارهایی در محکومیت خشونت بر گردن خود در سالنهای نمایشگاه میگشتند.
چینیهای راضی، و دانشجویان "جنایتکار ایرانی"
بحثهای انتقادی و حرکتهای اعتراضی جز تفکیکناپذیر سنتهای نمایشگاه کتاب فرانکفورت است. این حرکتها گاهی با مسائلی چون حوادث مربوط با انتخابات ریاست جمهوری در ایران همزمان میشود و گاهی با موضوعات روز اروپا و دیدگاههای انتقادی در مورد آن ارتباط دارد. وضعیت کشور میهمان نیز در مواردی به کانون گفتوگوهای انتقادی تبدیل میشود. حضور ترکیه در سال گذشته و چین در نمایشگاه ۲۰۰۹ از بحثانگیزترین رویدادهای سالهای اخیر به شمار میرود.
حضور کمتر کشوری به عنوان میهمان، مانند حضور چین حساسیت و بحث برانگیخته بود. این واقعیت از سویی به جایگاه این کشور در جهان مربوط است و از سوی دیگر به تصویری از یک ابرقدرت نوظهور پس از متلاشی شدن آنچه "اردوگاه شرق" و "سوسیالیسم واقعا موجود" در قالب اتحاد جماهیر شوروی نامیده میشد. با این همه چینیان در مجموع از بودن در فرانکفورت خیلی راضی به نظر میرسند. لااقل غرفهداران و بازدیدکنندگان چینی اغلب مدعی هستند که دلیلی برای ناخشنودی ندارند.
چینیها متناسب با وسعت سرزمین و کثرت جمعیتشان آثار ادبی چشمگیری در نمایشگاه عرضه نکردند. گرچه مدیر نمایشگاه در مراسم افتتاحیه از ترجمه و انتشار ۴۰۰ عنوان جدید کتاب چینی به زبان آلمانی خبر داده بود. مسئولان چینی برخلاف کنفرانس مطبوعاتی تابستان که به عنوان اعتراض از شرکت در آن خودداری کردند، واکنش نامطلوبی به حضور منتقدان چین در نمایشگاه از خود نشان ندادند. عکسالعمل چین در کنفرانس تابستان تاثیر منفی زیادی بر وجههی این کشور گذاشت که با رفتار مداراجویانه آنها در پنج روز گذشته تا حدی جبران شد.
رفتار چینیها برای ما ایرانیان نیز میتواند جالب باشد؛ برای ما که برخی از سیاستمداران حاکم بر کشورمان چین را الگویی برای پیشرفت و توسعه میدانند؛ برای ما که با گوش خود میشنیدیم، مدیران حکومتی در غرفه ناشران جمهوری اسلامی دانشجویان معترض را از جمله «جنایتکاران فراری»، «همصدا و پشتیبان صهیونیسم جهانی» و حتا «همدستان جنایتکاران نازی» میخواندند.
خوشبینی نسبت به آینده دموکراسی
رسانههای آلمانیزبان از تابستان که مدیران نمایشگاه به دنبال اعتراض مقامهای چینی دعوت از دو نویسنده معترض را برای حضور در کنفرانس خبری این دوره پس گرفتند، نسبت به کیفیت برنامههای انتقادی در مورد میهمان امسال نگران کرده بود. اکنون اغلب این رسانهها اعتراف میکنند، در مجموع برنامههایی که برگزار شد، فراتر از انتظار آنها بود.
یکی از مدیران انستیتوی مطالعات اروپایی شانگهای، در روزنامهی فرانکفورته آلگماینه مینویسد، نیمی از پانصد برنامهای که در ارتباط با چین در نمایشگاه برگزار شد، سویهای انتقادی داشته است. روزنامه چپگرای "تاتس" در طول نمایشگاه تفسیرهایی از روزنامهنگاران ساکن پکن را منتشر کرد که بسیاری از آنها حاوی انتقادهای تندی نسبت به نارساییها در کشورشان بوده است.
چین برخلاف انتظار تنها با برنامههای تبلیغاتی دولتی به فرانکفورت نیامده بود. شمار زیادی از نویسندگان چینی در تبعید و مهاجرت زندگی میکنند که تعدادی از آنها به فرانکفورت آمده بودند. وجود نویسندگان تبعیدی و مهاجر در غرب نمودی از فقدان آزادی بیان در این کشور تلقی میشود. لینگیوان لو، نویسندهای که تازهترین اثر خود را "تو الان برای پسرم از طبقه پنجم پرواز میکنی" در نمایشگاه فرانکفورت عرضه کرد، میگوید: «برخی از نویسندگان ساکن چین از ما نویسندگان مهاجر انتقادیتر مینویسند». او ابراز امیدواری میکند، با ادامه روندی که چین در گشودن درهای خود به روی جهان در پیش گرفته، رمانش تا پنج سال دیگر امکان انتشار در این کشور را داشته باشد.
حضوری دیگر در نقطه شروع
پنج روز پیش که نمایشگاه کار خود را آغاز کرد، یکی از نخستین برنامههایی که دیدم، میزگردی با حضور دو نویسندهی ایرانی، محمود دولت آبادی و امیرحسین چهلن، کریستیانه هوفمن (خبرنگاری که چند سال در ایران بوده) و جمشید فاروقی (سرپرست بخش فارسی دویچهوله) بود. در همین محل، که میعادگاه ادبیات و سیاست نام دارد، چند ساعت مانده به پایان کار نمایشگاه، برنامهی دیگری را تجربه کردم که از خیلی جهات جالب بود.
موضوع این نشست ادبیات، مهاجرت، فرهنگ و زبان بود. سه نویسندهی آلمانیزبان در این نشست شرکت داشتند که آلمانی زبان مادری هیچ یک از آنها نبوده است. نکتهی مشترک دیگر این سه نویسنده، برنده شدن جایزه ادبی "شامیسو" chamisso است که از سوی آکادمی هنرهای زیبای مونیخ اهدا میشود و نقش مهمی در معرفی این دسته از نویسندگان داشته است.
یک نویسندهی مجاریتبار، یک روسیتبار و یوکو تاوادا Yoko Tawada، نویسنده مشهوری که در ژاپن به دنیا آمده، در این نشست حضور داشتند. اینها به نسل تازهای از نویسندگان معاصر آلمان تعلق دارند که از سوی خوانندگان و منتقدان با استقبال زیادی روبرو شدهاند. یوکو تاوادا متولد ۱۹۶۰ است و از بیست و دو سالگی در آلمان زندگی میکند. او را میتوان یکی از مطرحترین و موفقترین چهرههای این نسل خواند. تاوادا تا کنون چند ده کتاب شعر، داستان، نمایش و مقاله به زبانهای آلمانی و ژاپنی منتشر کرده و جوایز معتبر بسیاری به دست آورده. آثار او به اغلب زبانهای مهم اروپایی ترجمه و منتشر شدهاند.
برخی از منتقدان حضور نویسندگانی را که با پشتوانهی زبان و فرهنگی دیگر به زبان آلمانی مینویسند، باعث غنای ادبیات امروز آلمانیزبان و وجود صداها و رنگهای تازه در آن میدانند. پتر هازه از انستیتو گوته مونیخ نیز در این نشست شرکت داشت که از تحسینکنندگان و حامیان این نسل از نویسندگان به شمار میرود. انستیتو گوته این نویسندگان را برای معرفی ادبیات امروز آلمان به کشورهای دیگر میفرستند و برایشان داستانخوانی و سخنرانی ترتیب میدهد.
سلام آرژانتین!
با خاتمه این برنامه سری به سالن ۶ زدم که اغلب ناشران چینی در آنجا مستقر هستند. برخی از غرفهداران تقریبا بساطشان را جمع کرده بودند، عدهی دیگر مشغول جمع کردن بودند. هنوز یکی دو ساعتی به پایان رسمی کار نمایشگاه مانده است، اما ناشران خارجی و آنها که راه درازی تا خانه در پیش دارند، خود را آماده رفتن میکنند. تصاویر پایان نمایشگاهها تقریبا همه جا به هم شبیه است؛ یک طرف انبوهی بروشور و دفترچهی اضافه تلنبار شده، آن طرفتر عدهای خسته جلو ساکها و کارتنهای پر از کتاب نشستهاند.
باید سری هم به غرفه آرژانتینیها بزنم؛ میهمانان سال آینده که وعدهی ارائهی «فرهنگی پرتحرک» را داده است. آرژانتین از امروز رسما بر مسند میهمانی نمایشگاه ۲۰۱۰ مینشیند، اما آنگونه که یکی از مسئولان غرفهی آنها میگوید، تدارک برنامههای سال آینده از مدتها پیش شروع شده است.
در غرفه آرژانتین یک قفسهی کامل به کتابهایی در مورد رقص تانگو اختصاص داشت. از همینجا و از وعدهی «تحرکی» که دادهاند، میتواند حدس زد، سال آینده بر صحنهای که هنرمندان چینی افسانههای قدیمیشان را نمایش دادند، چه غوغایی برپا باشد. خانمی که از مسئولان غرفه آرژانتین است میگوید، این کشور بدون رقص و تانگو مثل آلمان بدون سوسیس و آبجوست!
کتاب، راهی به سوی آزادی
مدیران آرژانتینی پرونده کاری خود برای سال آینده را رسما پانزدهم اکتبر، یک روز پس از افتتاح نمایشگاه امسال، به خبرنگاران معرفی کردند. معاون وزیر امور خارجه این کشور،Victori Taccetti در این نشست گفت: «آرژانتین از اواخر قرن نوزدهم فهمید که آموزش همگانی بنیاد و بستر وحدت ملی است». او میگوید، همین مبنا باعث شد که ملت آرژانتین حتا در دوران سخت دیکتاتوری نظامی در میانه قرن بیستم نیز کتابخوانی را فراموش نکند. در این نشست که چند ناشر و نویسنده آرژانتینی نیز در آن شرکت داشتند، کتاب به عنوان «راهی به سوی آزادی» ستایش شد. با این تعبیر و با توجه به موقعیت آرژانتین که در یک قرن گذشته به یکی از مهمترین پایگاههای تولید و انتشار ادبیات اسپانیایی زبان تبدیل شده، انتظارات از این کشور ابعاد فرهنگی وسیعیتری به خود میگیرد که از "تانگو" فراتر میرود. این کشور وطن نویسندگانی چون خورخه لوئیس بورخس است که به قول برخی از منتقدان، به تنهایی کار چند وزارتخانه را در معرفی فرهنگ و ادبیات کشورش به جهانیان بر دوش کشید.
بهزاد کشمیریپور
تحریریه: بابک بهمنش