روزگار بد کتاب در ایران
۱۳۸۷ دی ۱۴, شنبهمحمد علی جعفریه، عضو اتحادیهناشران و کتابفروشان تهران اخیراً اعلام کرد که در سه سال گذشته، بیش از ۲۵۰ کتابفروشی در تهران به دلیل مشکلات موجود در عرصهنشر تعطیل شدهاند.
به گفتهی جعفریه، روز به روز دایرهی فعالیت کتابفروشان تنگتر و شرایط برای آنها سختتر میشود.
یک ماه پیش از این اظهارات، یعنی در اوایل آذرماه امسال، وزارت ارشاد اسلامی نیز که خود سهم عمدهای در مسائل مربوط به نشر و پخش کتاب دارد، نتایج بررسیهایی را منتشر نمود که بر طبق آنها، در سراسر ایران تنها حدود ۳هزار کتابفروشی مستقل فعالیت میکنند. منظور از کتابفروشیهای مستقل در این بررسی کتابفروشیهایی هستند که صرفاً کتاب میفروشند.
بنا به بررسیهای یادشده، از تعداد کتابفروشیهای مستقل، به علت مشکلات اقتصادی به طور مستمر کاسته میشود. از سوی دیگر این بررسیها نشان میدهند که کتابفروشیها کشور، عمدتاَ در تهران و شماری از مراکز استانها مستقر هستند.
طبق نتایج تحقیقات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در برخی از شهرستانهای ایران حتی یک کتابفروشی نیز وجود ندارد.
این وزارتخانه همچنین اعلام کرده که با فرض بودن کتاب در سبد مصرفی فرهنگی جامعه، آمار اعلام شده کتابفروشی نسبت به جمعیت کشور، یک به ۲۳هزار و ۴۰۰ نفر است.
سانسور و دلایل دیگر
پسرفت روزافزون وضعیت کتاب و کتابخوانی در ایران از دید نویسندگان و دستاندرکاران نشر به عوامل متعددی برمیگردد که در میان آنها ممیزی و سانسور نقش بزرگی ایفا میکند. بسیاری از ناشران، نویسندگان و مترجمان کشور انتقادشان این است که به ویژه در دوران دولت نهم بر میزان سختگیریها در عرصهی ممیزی و سانسور افزوده شده است. در همین راستا، اتحادیهی ناشران کشور فروردین امسال در نامهای خطاب به وزير فرهنگ و ارشاد اسلامی خواستار رسيدگي به وضعيت نابسامان صدور مجوز نشر کتاب شد. تاخير در ارائه مجوز نشر، نبودن يک قانون مشخص براي تعيين خط قرمزها و يکسان نبودن سياستها در مديريتهای مختلف از جمله مواردی است که مورد اعتراض اتحاديه ناشران و کتابفروشان تهران قرار گرفته است.
طولانی بودن مدت انتظار براي صدور مجوز نشر که گاه تا يک سال و نيم به درازا مي کشد، لغو مجوز انتشار بعد از صدور مجوز، نبودن يک نظام هماهنگ و يکدست و گم شدن کتابهايي که براي دريافت مجوز به اين وزارتخانه ارائه شدهاند، از موارد ديگر مورد اعتراض در نامه ناشران به وزیر ارشاد هستند.
در کنار سانسور، اما سطح نازل فرهنگ کتابخوانی و عدم توجه سیستم آموزشی کشور به برانگیختن شوق مطالعه در کودکان و نوجوانان از دیگر عواملی است که کارشناسان نشر کتاب برای وضعیت نامساعد کتاب در ایران ذکر میکنند. به عبارت دیگر، فرهنگ شفاهی و فقدان عادت به مطالعه سبب شده که وضعیت نشر کتاب و فروش این محصول فرهنگی نیز با بحران مواجه باشد.
به گفتهی اغلب ناشران، در فصلهای غیرتابستان، اکثر مراجعات برای خرید کتاب، شامل تقاضا برای کتابهای عمدتاَ درسی و آموزشی است و تنها در فصل تابستان است که بر شمار خریداران کتابهای ادبی و تحقیقی افزوده میشود. از همین رو بیسبب نیست که تیراژ اکثر کتابهای منتشرشده در ایران از ۱۰۰۰ تا ۳۰۰۰ نسخه فراتر نمیرود.
ایجاد کتابفروشی به جای کتابخانه
در دو سه دههی گذشته، دولت بیش از آن که به فکر گسترش کتابخانهها باشد، بر شمار کتابفروشیهای دولتی افزوده است. وجود این مراکز، با توجه به امکانات و حمایتها رانتی، کتابفروشیهای بخش خصوصی را در تنگنای بیشتری قرار داده است. ضمن این که، به دلیل سیطرهی نگاه ایدئولوژیک به مقولهی فرهنگ در حاکمیت ایران، اکثر آثار منتشر شده از سوی کتابفروشیها دولتی، رنگ و سبقهی مذهبی و ایدئولوژیک دارند و لزوماَ پاسخگوی نیازها و انتظارات ذهنی، روحی و آموزشی نسل جوان نیستند.
علاوه به موارد فوق، گسترش روزافزون اینترنت نیز به این یا آن اندازه به ضرر کتاب تمام شده است و اقشار مختلف باسواد کشور، بیش از پیش به جای کتاب، وقت خود را صرف وبگردی میکنند، بی آن که همهی وقتی که بر سر این کار صرف میشود با سود و هودهای همراه باشد.
یکی از خواستهای همیشگی ناشران ایران این بوده است که دولت از تصدیگری و دخالت در همهی عرصههای مربوط به نشر و پخش کتاب خارج شود و اجازه دهد که جامعه، ناشران و نویسندگان و مترجمان خود بر عرضه و تقاضای کتاب و کیفیت آنها نظارت و کنترل داشته باشند. اما با توجه به فضای کنونی کشور، تحقق این خواست بیش از هر زمان دیگری غیرممکن مینماید.