روند رو به رشد زنان خیابانی مبتلا به ایدز در ایران
۱۳۹۳ بهمن ۱, چهارشنبهبر اساس آخرین آمار رسمی که از سوی وزارت بهداشت اعلام شد، تا آذرماه ۱۳۹۳ تعداد ۲۸ هزار و ۶۶۳ نفر بهعنوان مبتلا به ویروس ایدز ثبت شدهاند. اما وزارت بهداشت اعلام کرده، تخمین زده میشود، آمار واقعی سه برابر این عدد یعنی ۸۵ هزار نفر باشد.
بر اساس همین آمار، یک سوم کل مبتلایان به ویروس ایدز در ایران را زنان تشکیل میدهند. عامل اصلی ابتلای آنان، رابطه جنسی کنترل نشده است. گزارشهای کارشناسان همچنین نشان میدهد که آمار ابتلا به این بیماری میان زنان خیابانی رو به افزایش است.
نخستین گزارشهای مربوط به بیماری ایدز از سال ۱۳۶۵ در ایران منتشر شده است. از آنزمان تاکنون سازمانهای مسئول آمارهای ضد و نقیضی منتشر کردهاند. علاوه بر این در این آمارها پیرامون گروههای مختلف مبتلا به این بیماری گزارشهای دقیقی منتشر نشده است. بیش از همه در باره زنان خیابانی، دوجنسیتیها و همجنسگرایان تا حد امکان سکوت میشود.
دی ماه امسال عباس صداقت، رئيس اداره ویروس ایدز زارت بهداشت، مدعی شد که ایران پیشرفتهترین نظام مراقبت اچآیوی را دارد. وی گفت: «به جرأت میگویم بین ۲۲ كشور مدیترانه شرقی نخستین هستیم، چرا كه بهطور مرتب همهگيری اچآیوی را رصد و پیگیری میكنیم.»
وی از افزایش موارد ابتلا به ویروس ایدز از طریق روابط جنسی به ویژه در زنان سخن گفت، اما نامی از زنان خیابانی نبرد.
عباس صداقت درحالی از احتمال وجود ۸۵ هزار مبتلا به بیماری ایدز گفت که مهر ماه سال گذشته، محمد نبوی معاون مرکز مدیریت بیماریهای واگیر وزارت بهداشت، اعلام کرد که احتمال دارد ۱۰۰ هزار مبتلا به ویروس ایدز در ایران وجود داشته باشند.
نبوی در گزارش خود از افزایش ۳۳ درصدی آمار انتقال از طریق تماسهای جنسی نیز خبر داد و در باره ابتلای زنان خیابانی به این ویروس گفت: «بیش از پنج درصد زنان تنفروش به ایدز مبتلا هستند.»
اطلاعات ناقصی که ایران به سازمان ملل میدهد
ایران، بهعنوان عضو برنامه جهانی مبارزه با ایدز سازمان ملل متحد، از سوی این سازمان موظف شده است، برای مبارزه با ایدز اقدامات مسئولانه انجام بدهد.
رویا کاشفی سرپرست کمیته حقوق بشرانجمن پژوهشگران ایران در لندن در این مورد به دویچهوله میگوید: «سازمان ملل متحد، برای مبارزه با ایدز دفتری در ایران دارد که با اختصاص بودجهای ایران را موظف به پیشبرد اهداف مبارزه با ایدز کرده است و ایران ناچار است در پرسشنامه بیست صفحهای، شرح اقدامات خود در این زمینه را در اختیار این سازمان قرار دهد.»
این فعال حقوق زنان با اشاره به اینکه در آخرین گزارش ایران درباره سیاستهای دولت، نکات مهمی میتوان یافت، توضیح میدهد: «به رغم ادعای ایران درباره انجام تعهدات خود در این زمینه، جزئیات این پرونده نشان میدهد که ایران از میان دوازده حوزه آسیبپذیر، برای سه حوزه مردان همجنسگرا، دوجنسیتیها، و زنان خیابانی، اقدامی نکرده است.»
وی میگوید: «پاسخهای ایران به جزئيات این پرسشنامه، به خوبی نشان میدهد که ایران در سه زمینه مذکور که از مهمترین عوامل انتقال بیماری ایدز در ایران هستند، از خود رفع مسئولیت میکند.»
وی در ادامه میافزاید: «علاوه بر موضوع زنان خیابانی مبتلا به ایدز، نقش مردان خیابانی را در مبتلا کردن زنان و انتقال این بیماری نباید نادیده گرفت.»
رویا کاشفی وضعیت ناگوار زنان را مهمترین عامل خیابانی شدن و ابتلای آنان به بیماری ایدز میداند. او میگوید: «در لایحههای مجلس شورای اسلامی، در زمینه استخدام واشتغال به ترتیب مردهای متاهل، زنان سرپرست خانواده، مردان مجرد و درآخر زنان مجرد قرار گرفتهاند. این نقص قانونی علاوه بر اینکه در آن تخصص در نظر گرفته نشده، در نهایت منجر به تزریق تبعیض قانونی در بازار کار و سه برابری آمار بیکاری زنان نسبت به مردان شده است.»
وی این پیشزمینهها را سبب ورود زنان به بازارهای کار غیررسمی و اشتغالهای موقت در کارهای کوچک میداند که در آنها امنیت جنسی برای زنان وجود ندارد. کاشفی میافزاید: «برخی از زنان بیپناه که نمیتوانند جذب هیچ یک از محیطهای اقتصادی شوند، برای امرار معاش اقدام به تنفروشی میکنند و در معرض تماس با مردان مبتلا قرار میگیرند. در مواردی هم به دلیل فشار اقتصادی بر خانواده، این اقدام با رضایت شوهران صورت میگیرد.»
مشکل در قوانین است
مینا احدی، از مدافعان حقوق زنان در آلمان، ضعف قوانین مربوط به پشتیبانی از زنان را تاثیرگذارترین عامل رشد جمعیت زنان خیابانی و عوارض ناشی از آن میداند. احدی میگوید: «قوانین جمهوری اسلامی ایران، ضد زن است و وقتی زنی که مورد خشونت قرار گرفته، ناگزیر راه فرار از خانه را انتخاب میکند، پناهگاهی بیرون از خانه برای خود نمییابد. در واقع فاصله بین پناه بردن از خانه به خیابان، برای زنان فاصله بسیار کمی است و همین امر بستر آلوده شدن این زنان به اعتیاد، تنفروشی و ابتلا به بیماری ایدز را فراهم میآورد.»
او خاطرنشان میکند: «در قوانین جمهوری اسلامی ایران، رسیدگی به وضعیت زنان خیابانی از بیاولویتترین موارد است و متاسفانه برای سازمانهای غیردولتی و غیرانتفاعی مستقل، که مایل به کمک به همنوعان خود هستند، مانع تراشی میکنند. در تهران و شهرهای مختلف ایران جنبشی وجود دارد که با تمام توان در تلاش برای حمایت از این زنان قربانی است، ولی با مشکلات قانونی جدی مواجه است.»
وی دلایل اصلی وجود این نگاه بازدارنده در برابر اقدامات انجمنهای غیرانتفاعی را ترس از سیاسی شدن هر تشکلی و اساسا ترس از تجمع، کار گروهی و آگاهی دادن به مردم بر میشمارد. او میگوید: «در موارد بسیاری برای افراد داوطلب به کمکرسانی پروندهسازیهای امنیتی شده است.»