رویارویی نهایی دو مرد قلدر . تفسیر
۱۳۹۶ اسفند ۱۸, جمعهاز همه سو تشویق و استقبال دیده میشود، از سوی چین و روسیه هم. دیدار برنامهریزی شده دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، با کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، واقعا نقطه عطفی تاریخی خواهد بود.
مون جی این، رئيس جمهور کره جنوبی و کسی که تمامی این ماجرا را امکانپذیر کرده، از این دیدار به عنوان "معجزه" نام میبرد. سیاست تنشزدایی مون جی این، که ترکیبی از تحریمهای شدید و پیشنهاد برای گفتوگو بود، ابتدا مورد مضحکه قرار گرفت.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
احتمالا دیدار میان دو نرهمرد، ترامپ و کیم، به جنجالی رسانهای تبدیل خواهد شد و هر یک از دو رئیس جمهور میتواند خود را برنده نشان دهد: ترامپ لاف خواهد زد که مشی سرسختانهاش باعث شده "مرد موشکی" سر عقل بیاید. و کیم جونگ اون هم در برابر مردمی که به انزوا کشانده، مدعی میشود از کشمکش پیروز بیرون آمده است و سرانجام "پیرمرد آمریکایی مبتلا به دمانس" را با آزمایش موشکی و برنامه اتمی مجبور به انجام گفتگوی مستقیم در سطحی برابر کرده است.
کیم زیرکانه با بمب راه مذاکره را هموار کرد
پرسش اصلی این است که در دیدار نمادین سرانجام چه قراری گذاشته خواهد شد. کیم استراتژیست ممکن است در برابر تضمینهای امنیتی فراوان برای کره شمالی به طور کلی از آزمایشهای موشکی چشم بپوشد و حتی با غیرهستهای شدن شبهجزیره کره موافقت کند.
اما کیم باید در ازای این برگ برنده بهای سنگینی بپردازد. در برابر، آمریکا باید از انجام رزمایش مشترک با نیروهای نظامی کره جنوبی صرف نظر کند و شاید حتی از شمار نیروهای خود در منطقه بکاهد.
احتمالا ترامپ به این امر رضایت خواهد داد، چون میتواند از این طریق به عنوان کسی که از آمریکا در برابر موشکهای کره شمالی حفاظت میکند و با کاهش شمار نیروهای نظامی در مصرف پول مالیاتدهندگان آمریکایی صرفهجویی میکند، تجلیل و ستایش کسانی را برانگیزد که در انتخابات به او رأی دادند.
در این نکته تردید هست که کره شمالی واقعا آن گونه که ادعا کرده بمب هیدروژنی منفجر کند و با موشکهایش خاک آمریکا را هدف قرار دهد. اما سناریوهای تهدیدآمیز تاثیر خود را گذاشتهاند: بالاخره کره شمالی جدی گرفته شده و با استفاده از بمب موفق شده راهش را به پای میز مذاکره هموار کند.
رژیم کیم از گذشتهای نه چندان دور درس آموخته و نمیخواهد به هیچ وجه سرنوشتی مشابه صدام حسین در عراق یا قذافی در لیبی پیدا کند. از این رو "the pretty smart cookie"، پسرک زبر و زرنگ، آن گونه که ترامپ در آغاز دوره ریاست جمهوریاش او را نامیده بود، ریسک کرد و تهدیدی که میتوانست به طور بالقوه از سوی کره شمالی وجود داشته باشد را تا آخرین حد ممکن به نمایش گذاشت.
تشدید مجدد تحریمها طبیعتا برای کشور فقیر کره شمالی بسیار دشوار است، اما رژیم این کشور بدنامتر از این نمیتواند بشود و مردم سرکوب شده این کشور هم دهههاست به کمبودهای مختلف عادت کردهاند.
آنها که به هم متعلق هستند کی با هم یکی میشوند؟
از دو قلدر اصلی که بگذریم، مهم این است که چه چیز برای مردم تغییر خواهد کرد؟ آیا میتوانند به برقراری و حفظ صلح و امنیت امیدوار باشند؟ آیا خانوادههایی که چند دهه پیش به زور از یکدیگر جدا شدند میتوانند یکدیگر را ببینند؟ آیا دو کشور برادری که به دشمن تبدیل شدهاند میتوانند گام به گام به هم نزدیک و شاید حتی در زمانی قابل پیشبینی متحد شوند؟
این چیزی است که میشود پس از تحمل چند دهه پررنج و مصیبت برای مردم دو کره آرزو کرد. اما شکاف میان شمال و جنوب کره از شکافی که سالها پیش میان شرق و غرب آلمان وجود داشت بسیار بزرگتر است. رژیم کره شمالی مردم این کشور را به طور سیستماتیک منزوی کرده و عذاب داده، اردوگاههای کار اجباری را هم باید به این همه افزود.
از این لحاظ اگرچه دیدار آتی رئيس جمهور دو کره و مطمئنا رویارویی نهایی ترامپ و کیم نقطه عطف مهمی خواهد بود، اما وحدت و آشتی هنوز مدتها طول خواهد کشید و تنها در صورتی ممکن میشود که کسانی که مقصر هستند مورد مواخذه قرار گیرند و این چیزی است که ما آلمانیها به خوبی از آن باخبریم. تا آن موقع ترامپ و کیم به صفحات تاریخ پیوستهاند.