1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

رکود سینما در ایران

AA/MM۱۳۸۹ تیر ۲۴, پنجشنبه

آماری که از جانب نهادهای فرهنگی بین‌المللی منتشر شده و در رسانه‌های جمعی ایران بازتاب داشته، نشان می‌دهد که سینما در ایران در وضع نابسامانی قرار گرفته و آنچه مسئولان درباره پیشرفت سینما می‌گویند، صرفا جنبه تبلیغاتی دارد.

https://p.dw.com/p/OJEr
سينماهای ایران تنها به ميزان ۲۵ درصد از ظرفيت خود تماشاگر می‌پذيرند.
سينماهای ایران تنها به ميزان ۲۵ درصد از ظرفيت خود تماشاگر می‌پذيرند.عکس: Louh

در ایران برخی از مقامات مسئول وضعیت سینمایی را در سطح بین​المللی "مناسب" دانسته‌اند. این ادعا با وضعیت واقعی سینما در کشور منطبق نیست. هم در عرصه تولید فیلم و هم در پخش و نمایش، سینمای ایران شاهد افت و رکودی است که تنها با سالهای پس از انقلاب و جنگ قابل‌مقایسه است.

گزارشی که ارگان مطبوعاتی اتحادیه اروپا از وضعیت سینما در کشورهای گوناگون منتشر کرده و در برخی از رسانه‌های داخلی مانند "خبرآنلاین" نیز بازتاب یافته است، نشان می‌دهد که سینما در ایران از هر نظر در بحران قرار دارد. این گزارش با آمار و ارقامی تازه همراه است که اگرچه چندان دقیق نیست، اما بهرحال روشنگر است.

کاهش شمار تماشاگران سینما

سینما رسانه‌ای مدرن است و استفاده از آن به نحوی شاخص پیشرفت فرهنگی در یک کشور است. در دنیای معاصر دولت‌ها تلاش دارند که این رسانه را هرچه بیشتر به میان لایه‌های جامعه ببرند و عده هرچه بیشتری از شهروندان را به سالن‌های سینما بکشانند.

طبق آمار در سراسر کره زمین هر فردی به طور متوسط سالانه دستکم یک بار به سینما می‌رود. در کشورهای پیشرفته، هر شهروند به طور متوسط سالی تا ۵ بار در سالن سینما به تماشای فیلم می‌نشیند. این میزان در کشورهای درحال توسعه پایین است. برای نمونه در قاره آفریقا بیش ازیک میلیارد نفر زندگی می​کنند، اما تعداد مخاطبان سینما تنها ۵۵ میلیون نفر در سال بوده است.

در قاره آسیا وضع به مراتب بهتر است. بنا به این گزارش در آسیا هر شهروندی نزدیک یک بار در سال به سینما می‌رود. در این منطقه میزان استقبال از سینما متفاوت است. برای نمونه در کره جنوبی مردم بالای ۳ مرتبه و در سنگاپور مردم سالانه به طور متوسط بالای ۴ مرتبه به سینما می‌روند. تعداد سینماروهای ایران در میان کشورهای صاحب سینما در قاره آسیا در آخرین رتبه قرار دارد. میزان استقبال از سینما در ایران به میزان ۲ دهم است. به عبارت دیگر یک شهروند ایرانی هر ۵ سال یک بار وارد سالن سینما می‌شود.

ایران با حدود ۷۰ میلیون نفر جمعیت، تنها ۱۵ میلیون نفر سینمارو دارد، و از پایین‌ترین‌ها در جهان به شمار می‌رود. اما مقامات مسئول برای سرپوش گذاشتن بر واقعیت آماری خودساخته ارائه می‌دهند. برای نمونه جواد شمقدری معاون سینمایی "وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی" در دولت دهم گفته است که​ ایران از نظر تولید و نمایش سینمایی در رتبه دوازدهم جهانی قرار دارد. چنین اظهاراتی آشکارا تنها با هدف تبلیغاتی بیان می‌شود.

افت تولید در بخش خصوصی

جناح حاکم که خود را "اصول‌گرای ولایی" می‌خواند، به تمرکزگرایی و کنترل فعالیت‌های فرهنگی گرایش دارد، و به هرگونه فعالیت بخش خصوصی در عرصه فرهنگ و هنر با بدبینی می‌نگرد. با سیاست حمایت یکجانبه از بنیادها و دیدگاه‌های دولتی، بخش خصوصی به طور بی‌سابقه در تنگنای مالی گرفتار شده است.

مهمترین آفتی که سینما را تهدید می‌کند، بی‌رغبتی هرچه بیشتر مردم به تماشای فیلم است. بنا به نظرسنجی‌ها در مجموع تنها ۱۰ درصد از کل جمعيت کشور به سينما می‌روند و سينماها تنها به ميزان ۲۵ درصد از ظرفيت خود تماشاگر می‌پذيرند.

به نظر کارشناسان چند عامل اصلی در کاهش تعداد تماشاگران مؤثر بوده است:

- کمبود سالن‌های سينما و وضع نابسامان آنها: نیمی از ۴۵۰ سالن سینمای موجود کشور به مرور تعطیل شده‌اند. در حال حاضر در سراسر کشور حدود ۲۵۰ سالن سينما فعال هستند، يعنی برای حدود هر ۲۵ هزار نفر يک سالن سينما وجود دارد. از اين نظر ايران يکی از فقيرترين کشورهای جهان است.

ایران با جمعیت فعلی دست کم به ۴۰۰ سالن سینمای اضافی نیاز دارد که تأمین آن تنها با سرمایه‌گذاری دولت انجام‌پذیر است. به علاوه سینماها در شهرهای بزرگ متمرکز هستند و صدها شهر بزرگ و کوچک کشور سالن سینما ندارند. مشکل دیگر آن است که بیشتر سالن‌ها از نظر فنی و ایمنی در سطح استاندارد نیستند. بسیاری از مردم ترجیح می‌دهند به جای رفتن به سالن‌های نامناسب و غیرمجهز، فیلم‌های سینمایی را روی صفحه تلویزیون تماشا ‌کنند.

- كيفيت پایین فیلم‌ها: فیلم‌های خوب و موفق سال‌های گذشته را بخش خصوصی تولید کرده است، اما دولت نه تنها از این بخش حمایت نمی‌کند، بلکه با موانع فراوان و مقررات دست و پاگیر رشد آن را سد کرده است. امروزه بیشتر فیلم‌ها به انتظارات مردم پاسخ نمی‌دهند. فیلم‌سازان عقیده دارند که با سرمایه‌های کوچک، امکانات فنی محدود و نظارت‌های مزاحم دولتی نمی‌توان فیلم‌های بهتری ساخت و به بازار عرضه کرد.

دولت به جای حمایت از صنعت سینمای ملی، بخش خصوصی را با دو رقیب بی‌رحم روبرو کرده است: فیلم‌هایی که با همه گونه حمایت و امکانات توسط فیلمسازان دست‌آموز تولید می‌شوند، و سریال‌های تلویزیونی که با بودجه دولتی، امکانات فنی و ذخایر انسانی سینمای مستقل را غصب می‌کنند.