سال ۲۰۱۰ در آن سوی مرزهای شرقی و غربی ایران
۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبهسال ۲۰۱۰ آغاز و پایانی زلزلهوار داشت. شروع آن با بزرگترین زلزله قرن در هائیتی رقم خورد و در انتهای آن سایت ویکیلیکس با انتشار اسناد غیرعلنی وزارت خارجه آمریکا، زلزلهای سیاسی در مناسبات بینالمللی به وجود آورد. تحولات و رویدادهای بینالمللی دیگر گرچه ابعاد کمدامنهتری داشتند، اما آنها نیز یا در نوع خود بیسابقه بودند یا سلسلهجنبان چرخشها و تحولاتی جدیدی شدند و یا احیاناَ محملی برای تأمل بشر در بارهی تهدیدهایی شدند که کرهی زمین و حیات بر آن را نشانه رفتهاند.
در بررسی تحولات یادشده از یکی از پرچالشترین مناطق جهان، یعنی از خاورمیانه بزرگ شروع میکنیم.
در منطقه خاورمیانه بزرگ که ایران هم در قلب آن واقع است، سال ۲۰۱۰ همچنان سال پرتلاطم و پرکش و قوسی بود. تحولات در کشورهای عربی این منطقه و نیز در آسیای میانه و قفقاز در گزارشهای دیگری بازتاب خواهند یافت.
بررسی تحولات در کشورهای شرق و غرب ایران محور گزارش زیر است.
افغانستان: وضعیتی شکننده، چشماندازی مبهم
در افغانستان، سالی که گذشت پرتلفاتترین سال برای نیروهای نظامی بومی و سربازان خارجی مستقر در این کشور از سال ۲۰۰۱ به این سو بود. نزدیک به ۷۰۰ سرباز و درجهدار خارجی و بیش از ۸۰۰ نیروی نظامی افغان از پای درآمدند و رقم قربانیان عادی جنگ نیز بنا به آمار سازمان ملل که تنها ۶ ماه اول سال را در برمیگیرد، به ۱۲۷۰ نفر رسید.
امنیت و ثبات در افغانستان همچنان بر پایههایی لرزان ایستاده است و کمتر کارشناسی میتواند ادعا کند که شکست نیروهای آیساف در این کشور کاملاَ منتفی است. انتخابات پارلمانییی که در شهریور برگزار شد نیز همچون انتخابات ریاست جمهوری در سال پیشتر مخدوشتر از آن بود که منشا تحولی مثبت در این اوضاع شود. اعلام این که نیروهای خارجی از سال ۲۰۱۱ خروج خود را از افغانستان آغاز خواهند کرد نیز، از سوی شماری از محافل سیاسی و نظامی به عنوان اقدامی مساعد در تثبیت اوضاع افغانستان تلقی نشده است.
روایتهای متفاوت
گرچه سازمان ملل در آخرین گزارشی که در روزهای پایانی سال انتشار داده، از عدم بهبود در اوضاع امنیتی در جنوب و شرق افغانستان خبر میدهد، اما محافل نظامی و سیاسی ناتو میگویند که نیروهای نظامی و امنیتی افغانستان و سربازان خارجی مستقر در این کشور اینک در مهار طالبان در قیاس با میانهی سال ۲۰۱۰ در وضعیت نسبتاَ بهتری هستند و شکستهای طالبان و ضربه به رهبران آن در جنوب و شمال کشور افزایش یافته است.
جامعهی بینالمللی نیز چه در اجلاس لندن در ژانویه و چه در اجلاس ناتو در نوامبر در لیسبون، تصریح کرده است که از سال ۲۰۱۴نیروهای افغانستان در شرایطی خواهند بود که خود، امنیت کامل کشورشان را به عهده گیرند. پیشروی در آموزش این نیروها اینک بیش از حد انتظار است. رئیس جمهور افغانستان نیز در تلاشش برای ادغام "طالبان میانهرو" در روند صلح و ساختارهای حکومتی از حمایت بیشتری در سطح بینالمللی برخوردار شده است.
فاکتوری به نام پاکستان
مشکلات افغانستان، همچون ناکارایی و فساد و باندبازی در دولت، معضل مواد مخدر، کندی نوسازی و پیشرفت اقتصادی و نیز ناکامی احتمالی در جذب بخشهایی از طالبان به روند صلح، همه و همه میتوانند جهتگیریهای مثبت یادشده را با نوسان و سکته مواجه کنند.
در این میان، هنوز هم نشانههای مثبتی در دست نیست که در سیاست پاکستان در قبال افغانستان چرخشی اساسی صورت گرفته باشد و همه نهادهای این کشور مدافع روند صلح و ثبات در هندوکش باشند. به عبارتی، افغانستان همچنان صحنهی قدرتنمایی نیروها و نهادهای مختلف پاکستان برای به قدرترساندن مجدد نیروهای هوادار خود در کابل است.
ایران: بازی با کارتهای مختلف
هندوستان و ایران هم اضلاع دیگر رقابت پنهان در صحنهی سیاسی افغانستان را تشکیل میدهند. در سال ۲۰۱۰ اطلاعات و گزارشهایی که به تحرکات ایران در افغانستان بازمیگشتند حاکی بودند که تهران همچنان کارتهای متفاوتی را دراین کشور بازی میکند. از یک سو، با ارسال "کسیههای پول"، به دولت افغانستان یاری میرساند، و از طرف دیگر با برخی اقدامات در همراهی مستقیم و غیرمستقیم با شورشیان، نشان میدهد که لزوماَ از موفقیت احتمالی نیروهای بینالمللی، و به ویژه آمریکا در افغانستان خشنود نیست.
به نظر میرسد سال آینده نقطه عطفی در وضعیت افغانستان باشد و چرخش در توازن قوا به این سو یا آن سو را تا حدودی قطعیتر و شفافتر کند. بسته به سمت و سوی این چرخش احتمالی، کنفرانس بینالمللی افغانستان در اواخر سال ۲۰۱۱، هم میتواند تصریح و تسریعکنندهی موفقیتهای احتمالی بیشترعلیه طالبان و حامیان آن باشد و هم میتواند به محملی برای بررسی خروج اضطراری نیروهای خارجی از افغانستان بدل شود. محل کنفرانس یادشده پترزبرگ آلمان خواهد بود، یعنی در همانجایی که ۱۰ سال پیش، در گرماگرم سقوط طالبان، کنفرانس شکلدهی به آینده افغانستان برپا شد.
پاکستان: طالبان، سیل، جندالله و وسوسههای ارتش
وضعیت امنیتی و سیاسی پاکستان، یعنی همسایهی جنوبی افغانستان نیز بهبود چشمگیری نشان نمیدهد. فساد و ناکارایی در زمینههای مختلف و فقدان استراتژی در مبارزه با افراطگرایی اسلامی همچنان شاخصهای از وضعیت دولت هستند.
در بزرگترین سیل تاریخ پاکستان در ژوئیه سال ۲۰۱۰ که ۲۱ میلیون نفر مستقیم و غیرمستقیم از آن آسیب دیدند دولت غایب اصلی اقدامات امدادی بود و آصف زرداری، رئیس جمهور کشور در حال سفر خارجی. امدادرسانی عملاَ به صحنهای از رقابت آشکار و پنهان میان ارتش و نیروهای اسلامگرای تندرو بدل شد. این نیروها در بخشهای مختلف پاکستان، و از جمله در وزیرستان شمالی و منطقه مرزی با افغانستان قدرت گستردهای دارند و حامیان اصلی طالبان افغانستان و القاعده به شمار میروند.
مناقشه بر سر حملات موشکی
ناتوانی و فقدان اراده لازم در دولت برای مهار نیروهای اسلامی سبب شده که آمریکا از طریق حمله موشکی با هواپیماهای بدون سرنشین به مصاف رهبران این نیروها در مناطق قبایلی پاکستان برود، رویکردی که همچنان بر سر موفقیت و کارآیی آن بحث و جدلهای زیادی درگیر است و معمولاَ دولت اسلامآباد را در تایید یا محکومکردن آنها در شرایط دشواری قرار میدهد.
دولت پاکستان مدعی است که خود در مقابله با نیروهای افراطی راسخ است و از سال ۲۰۰۱ تا کنون ۲۴۲۰ سرباز خود را در درگیری با آنها از دست داده است. این در حالی است که اسناد تازه انتشاریافته ویکیلیکس حاوی سندی است که نشان میدهد دولت پاكستان، از جمله آصفعلی زرداری، رئيس جمهوری اين كشور با وجود مخالفت ظاهری با حملات یادشده، در موضعگیریهای غیرعلنی، از اين حملات حمايت كرده است.
ناتوانی دولت پاکستان در مقابله با اسلامگرایان تندرو و هواداران طالبان در این کشور در ماههای اخیر، به ویژه خود را در ناامن شدن هر چه بیشتر امکانات و مسیرهای پاکستان برای حمل کالا و آذوقه برای نیروهای ناتو در افغانستان نشان میدهد.
در برخي ديگر از اسناد ویکلیکس به ترديدهاي امريكا در باره "حكومت غيرنظامی ضعيف و غيرمردمی" پاكستان اشاره شده و به ژنرال اشفق پرويز كيانی، فرمانده ارتش اين كشور به عنوان بازيگر مهم پشت صحنه كه يك بار از بركناری زرداری سخن گفته، اشاره شده است. همچنين براساس اين اسناد خود زرداری از احتمال اينكه اشفق كيانی وی را كنار بگذارد ابراز نگرانی كرده است.
در مجموع ناتوانی و ضعف دولت، حضور محسوس نیروهای افراطی در نقاط مختلف کشور، ادامه فقر و ناداری و بیسوادی، چالشهای قومی و فرقهای، نرخ بالای رشد جمعیت، تهدیدات و پیامدهای ناشی از خارج شدن کنترل تسلیحات هستهای از دست دولت، تمایل برخی از فرماندهان ارتش برای درگیرکردن مجدد این نهاد در امور حکومتی و نیز چالشهای ناشی از تنشآمیزماندن مناسبات با هند همچنان وضعیتی کمثبات و شکننده را برای پاکستان رقم میزنند و سال ۲۰۱۰ نیز در این عرصههای بهبودی به وجود نیامده است.
ایران وکش و قوس در مناسبات با پاکستان
تا آنجایی که به مناسبات ایران و پاکستان برمیگردد، دو موضوع در سال ۲۰۱۰ در این مناسبات عمده بودند: امضای قرارداد گاز و مناقشه بر سر استفاده نیروهای جندالله از خاک پاکستان به عنوان پشتجبههی خود.
در خردادماه امسال، پس از آن که نهایتاَ هند به دلیل تحریمها علیه ایران و عدم اطمینان به تضمینهای امنیتی پاکستان خود را از قرارداد موسوم به خط لوله صلح کنار کشید، این قرارداد تنها میان ایران و پاکستان به امضا رسید.
ایران طبق این قرارداد متعهد است از سال ۲۰۱۴ روزانه بیش از ۲۱ میلیون متر مکعب گاز به پاکستان صادر کند. عدم اعلام علنی نرخ گاز در این قرارداد "به دلیل برخی ملاحظات"، تردیدهای مختلفی را در بارهی سودمندی قرارداد برای ایران برانگیخته است. این در حالی است که از یک سو تمدید و تشدید تحریمهای بینالمللی پایبندی پاکستان به اجرای عملی قرارداد یادشده را با تردید مواجه کرده، و از سوی دیگر، چهار کشور ترکمنستان، افغانستان، پاکستان و هند در اوایل دسامبر ۲۰۱۰ قراردادی را به امضا رساندند که به موجب آن خط لوله ای با هدف انتقال گاز از ترکمنستان به هند احداث میشود. این طرح به نوشته رسانههای ایران به احتمال زیاد با هدف رقابت با خط لوله صلح اجرایی میشود.
سیستان و بلوچستان ایران که در همسایگی پاکستان واقع شده، در سال جاری چندین بار صحنه اقدامات تروریستی و خشونتبار گروه جندالله بوده است. گرچه مقامهای ایران با دستگیری عبدالمالک ریگی، رهبر این گروه، این گونه تبلیغ میکردند که تهدیدهای آن برطرف شده، اما وقوع مکرر ترورها در ادامهی سال ۲۰۱۰ نشان داد که ریشههای پیچیدهی آنها کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. در روزهای بعد از هر کدام از این ترورها ایران معمولاَِ انگشت اتهام را به سوی پاکستان دراز کرده که کنترلی بر نواحی مرزی خود ندارد، خاکش به مرکز آموزشهای وهابی به طلبههای سنی ایران بدل شده و پناهگاه و پشت جبههای برای تدارکات تروریستی جندالله است.
برخی از مقامهای ایران حتی سازمان امنیت پاکستان را به آموزش نیروهای جندالله متهم کردهاند. به نظر میرسد که در کنار کشوقوس بر سر اجرای قرارداد گاز و نیز رقابت ایران و پاکستان در افغانستان چالش یادشده نیز روابط دو کشور را به میزان معینی متاثر کند.
ترکیه: قدرت منطقهای با چالشها و چشماندازهای داخلی
ترکیه، همسایه بزرگ ایران در غرب نیز سال گذشته را با چرخشها و تبوتابهای سیاسی قابل اعتنایی سر گذراند. این کشور در شرایط تداوم بحران اقتصادی در جهان همچنان به رشد اقتصادی چشمگیر خود ادامه داد و در مناسبات اقتصادی و انرژیایی با کشورهای بزرگ و کوچک گامهای تازهای به جلو برداشت.
در عرصه سیاسی و دیپلماتیک بروز تنش کمسابقه در مناسبات ترکیه با اسرائیل چند هفتهای در صدر خبرهای جهان نشست و هنوز موج آن مناسبات دو کشور را متاثر میکند.
حمایت صریحتر دولت ترکیه از فلسطینیها و انتقاد شدیدتر به اسرائیل، در سالهای اخیر بر مناسبات استراتژیک آنکارا و اورشلیم سایهانداز بودند. همچنین تلاش دولت اردوغان برای تقویت مناسبات با ایران و کشورهای عربی نیز حدی از دوری میان این کشور با اسرائیل را دامن زده است.
اما آنچه که سال ۲۰۱۰ مناسبات دو کشور را به گونهای کمسابقه تنشآلود ساخت، حمله کماندوهای ا سرائیلی به کاروانی از کشتیهای امدادی ترک در ماه مه بود که قصد داشتند محاصرهی غزه را بشکنند و آذوقه و مواد غذایی و بهداشتی به این منطقه برساند. در این ماجرا ۹ شهروند ترک کشته شدند و کل ماجرا بار دیگر پیامدهای لاینحلماندن بحران خاورمیانه را پیش چشم گذاشت.
توضیح اسرائیل این بود که کماندوهای اسرائیلی از سوی سرنشینان کشتی با کارد و چوب مورد حمله قرار گرفتهاند. ترکیه این اقدام را "تروریسم دولتی" خوانده و خواهان عذرخواهی اسرائیل است. اسرائیل اما تا کنون به این خواست ترکیه پاسخی نداده است.
رهبری ترکیه اما میداند که یکی از ملزومات ایفای نقش شایسته در منطقه داشتن مناسبات خوب با اسرائیل است. اسرائیل نیز میداند که مناسبات چند دههای و تقریباَ یگانه با یک کشور بزرگ اسلامی و غیرعرب منطقه ارزشمندتر از آن است که بتوان آلودگیاش را به مناقشه و تنش، کماهمیت شمرد. علائم و شواهد تازه نشان میدهند که مناسبات میان ترکیه به عنوان تنها کشور غیرغربی عضو ناتو، و اسرائیل مجدداَ به سوی عادیشدن پیش میرود.
ماه عسل میان ترکیه و ایران با چشماندازی نامطمئن
مناسبات ترکیه و ایران نیز در سال ۲۰۱۰ با برخی نکات برجسته توام بود. این کشور همراه با برزیل تلاش کرد با میانجیگیری در تبادل سوخت هستهای میان ایران و جهان خارج، نقشی در حل مناقشه اتمی ایران داشته باشد. گرچه این تلاش با موفقیت همراه نشد، اما در کنه خود حاکی از آن بود که انزوا و تنگناهای ایران سبب شده که به رقیب منطقهایاش اجازه دهد نقش میانجیگر در مناقشه اتمی بازی کند، رویکردی که تا یک سال قبلتر به شدت از آن امتناع داشت. تهران اینک انتظار دارد که میزبانی ترکیه برای برگزاری دور تازه مذاکرات هستهای با گروه ۵+۱ در بهمنماه، مستقیم و غیرمستقیم به سود ایران تمام شود.
هم انگیزههای مربوط به ایفای نقش منطقهای و هم منافع اقتصادی و سیاسی، ترکیه را واداشته که علاوه بر تلاش برای مشارکت در مذاکرات هستهای، در اعمال تحریمها علیه ایران نیز همراهی چندانی نداشته باشد و همچنین بکوشد نام این کشور به عنوان یکی از منابع تهدید برای موجهساختن ایجاد سپر دفاع موشکی ناتو، حذف شود.
از نظر بسیاری از کارشناسان، منافع استراتژیک ترکیه در همکاری دیرینه و تنگاتنگ با غرب مانع از آن است که مواضع یادشده آن در قبال ایران در صورت تشدید مناقشه اتمی ادامه یابند و ترکیه در میانمدت و درازمدت مناسبات با غرب را قربانی رابطه خود با ایران کند.
از تغییر در قانون اساسی تا حقوق اقلیتها
در عرصه داخلی، برگزاری رفراندوم در ترکیه برای تغییر در قانون اساسی یکی از تحولات سیاسی بزرگ این کشور در سال ۲۰۱۰ بود.
در قانون اساسی تغییریافته پس از ۸۰ سال، نقش ارتش در سیاستگذاری کشور بیش از پیش کم شده و ترکیب و تعداد اعضای نهادهای مهم قوهی قضائیه و دادگاه قانون اساسی متفاوت شده است. اعطای حقوق بیشتر به مردم برای شکایت از نهادهای مختلف و تصمیمات آنها نیز از دیگر نکات مطرح در قانون اساسی تغییریافته است.
نیروهای سکولار هوادار آتاتورک این تغییرات را منفی و در راستای بازکردن دست دولت برای "اسلامیزهکردن" بیشتر جامعه و سیاست در ترکیه میدانند. سکولارهایی که به آتاتورک و احزاب هوادار وی نزدیک نیستند، اصلاحات انجامشده را کافی نمیدانند.
در انتخابات پارلمانی سال آینده ترکیه، هم روندهای اقتصادی این کشور و هم مواضع مردم نسبت به تغییرات انجام شده در قانون اساسی و پیامدهای آن، عوامل عمدهای هستند که ماهیت رأی آنها را تعیین خواهند کرد. در این انتخابات دولت اردوغان برای سومین بار خود را به بوته نقد میگذارد و نیروهای اپوزیسیون تلاش خواهند کرد که به حکومت ۱۱ ساله حزب اسلامگرای عدالت و توسعه پایان دهند.
رویکرد دولت و اپوزیسیون به حقوق اقلیتها و از جمله اقلیت کرد یکی از موضوعهای محوری در انتخابات خواهد بود. در یک توافق نانوشته پ ک ک، شورشیان مسلح کرد و رهبر زندانی آن، عبدالله اوجلان خود را به حفظ آرامش، دستکم تا انتخابات ماه ژوئن در سال آینده متعهد کردهاند. انتظار ۱۵ میلیون کرد ترکیه این است که اقدامات اصلاحی دولت اردوغان نهایتاَ حقوق بیشتری را هم برای آنها به دنبال داشته باشد.
فرید وحیدی
تحریریه: مصطفی ملکان