سایه جنگ بر فراز ایران؛ حامیان و مخالفان در فضای مجازی
۱۳۹۰ مهر ۲۴, یکشنبه
اتهام آمریکا علیه ایران در مورد برنامهریزی ترور سفیر عربستان سعودی در این کشور، گمانهزنیهایی را در مورد تبعات این ماجرا برای جمهوری اسلامی در پی داشت. برخی کارشناسان سیاسی این احتمال را مطرح میکنند که در صورت اثبات صحت این موضوع، آمریکا ممکن است ایران را مورد تهاجم نظامی قرار دهد.
در همین حال، برخی از کارشناسان و فعالان سیاسی میگویند، نفس طرح این موضوع هم برای حکومت جمهوری اسلامی خطرناک است. آنها به تجربه عراق اشاره میکنند که بر اساس اتهاماتی واهی، که دولت صدام حسین را متهم به داشتن سلاح کشتار جمعی میکرد، زمینهی حمله نظامی آمریکا و متحدانش را به این کشور فراهم شد.
گرچه شرایط تفاوت بسیاری کرده و به نظر نمیرسد آمریکا پس از چند جنگ در منطقه خلیج فارس و شمال آفریقا، در حالی که بحران اقتصادی نیز این کشور را با مشکلات زیادی مواجهه کرده، آمادگی لازم برای رویارویی همهجانبه و سرنگونی حکومت ایران با استفاده از اهرم نظامی را داشته باشد.
کاربران فضای مجازی به این حوادث واکنشهای متفاوتی نشان دادهاند. برخی از این کاربران با خوشحالی اتهامات ایالات متحده را تکرار و در پس این ماجرا سرنگونی حکومت اسلامی در تهران را جستجو میکنند. گرچه موضوع حملهی نظامی به ایران در فضای مجازی مدافعان علنی زیادی ندارد، اما میتوان کسانی را یافت که از این اتفاق به عنوان تنها راه تغییر حکومت در ایران یاد میکنند.
در همین حال بخشی از وبلاگنویسان که این اتهامات را زمینهی احتمالی بروز جنگی علیه جمهوری اسلامی ارزیابی میکنند، از تبعات این جنگ احتمالی برای مردم ایران نوشتهاند. تقریبا همه منتقدان هرگونه اقدام نظامی را "مخالفان میانهرو" حکومت ایران تشکیل میدهند.
پازلی که هر روز کاملتر میشود
امین ثابتی، نویسنده وبلاگ «ندای امروز»، در مطلبی به یادداشتی که ۲۹ خرداد سال گذشته (۱۳۸۹) در مورد بلندتر شدن صدای طبل جنگ نوشته اشاره کرده و بخشی از آن یادداشت را اینگونه نقل میکند: «جنگسالاران دو طرف ماجرا (ایرانی و آمریکایی) از هرگونه درگیری نظامی بین این دو کشور با اشتیاق زیادی استقبال میکنند. باید مراقب بود… صدای طبلهای آغاز جنگ، از دور دستها در حال شنیده شدن است».
وی میگوید که تحلیلگر سیاسی نیست، اما «این پازلى که داره براى ایران پیش میره نتیجه خوبى نداره و حالا با هم روزنامه فیگارو در خبری از انتشار گزارش جدید آژانس بینالمللی انرژی اتمی سخن گفته است که در آن از تلاش ایران برای ساخت بمب اتمی خبر می دهد».
امین می افزاید: «اگر تمامی اخبار این دو هفته را در کنار هم بگذاریم، پازل حملهی نظامی به ایران هر روز کامل تر میشود! پازلی که تصویر آن مورد علاقهی دو گروه تندرو در ایران و آمریکا است که حیاتشان در جنگ، درگیری و بحران است».
سینوهه از خوانندگان وبلاگ ندای امروز در زیر این مطلب به نقل جملهای از نیچه قناعت کرده است: «جهان اکنون قلمرو اوباش است».
ایرانهراسی با چاشنی دشمنتراشی
نویسنده وبلاگ «معمای مردان رقصان» در مطلبی با عنوان «پروژهی ایرانهراسی» به این ماجرا پرداخته است. وی در ابتدا دلایل مخالفان و موافقان ادعای طرح از سوی ایالات متحده آمریکا را بررسی کرده است: «هواداران این اتهام مطرح میکنند که اعلام اتهامی در این سطح از سوی شخص رئیس جمهور آمریکا و بلندپایهترین مقامات سعودی بیاساس بودن آن را منتفی میکند».
به باور این وبلاگنویس، منتقدان نیز استدال قابل توجهی دارند: «مخالفین این ادعا نیز اساساً قائل شدن صلاحیت اخلاقی برای آمریکا (به عنوان یک طرف این مناقشه) را روش محکمهپسندی نمیدانند و در پاسخ میگویند: در مورد پروژه عراق نیز شخص کالین پاول و جک استرو مشخصاً از مدارک و شواهد محکم از داشتن سلاحهای کشتار جمعی صدام یاد میکردند و امروز مشخص شده که چنین ادعایی صحت نداشته است. در مورد جنگ ویتنام هم حمله ویتنام شمالی به ناوشكن آمریكایی مادوكس بهانه ورود آمریکا به جنگ بود که بعدها مشخص شد که چنین اتهامی ساختگی بوده است».
وی همچنین در مورد موانع این اقدام برای حکومت ایران دچار تردید است و اضافه میکند: «(این) عملیات گویا طوری طراحی شده که کشف شود مانند پرداخت پول از طریق انتقال رسمی بانکی به حسابی در نیویورک در صورتی که معمولاً چنین اعمالی از طرق غیررسمی چون پولشویی صورت میگیرد».
این بلاگر در مورد اهداف طرح این اتهامات گمانهزنیهایی را مطرح میکند: «شکاف در درون حاکمیت ایران، تحریم نفتی از طریق تحریم بانک مرکزی این کشور (اعلام غیررسمی جنگ)، حمله محدود یا گسترده نظامی از سوی آمریکا یا سعودی به ایران، تقوبت جایگاه انتخاباتی اوباما در برابر منتقدین تند و تیز جمهوریخواه، انحراف نگاه جهانی و منطقهای از مسئله صلح اسرائیل و فلسطینیان».
وی معتقد است، زمان ممکن است واقعیت ماجرا را مشخص کند، اما این اتهامات به آمریکا در گسترش پروژهی ایرانهراسی کمک خواهد کرد. چالشی که به باور نویسنده وبلاگ معمای مردان رقصان، بخشی اعظمی از آن ناشی از پریشانگویی غیرمسوولانه و یا اقدامات نمایشی چون اعزام ناو جنگی به سوی خلیج مکزیک برای به چالش کشیدن نظامی آمریکا است که به جای تضمین امنیت ملی بهانه برای افزایش تحریمها و درگیری نظامی میدهد.
این وبلاگنویس گریزی هم به حوادث پس از انتخابات زده و می نویسد: «بن بست سیاسی حاکم بر فضای ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری، بیکفایتی رو به گسترش در سطح مدیریت کشور و دشمنتراشی دامنهدار، رقبای منطقهای و آمریکا را گام به گام به این نتیجه رسانده است که این فرصتی بینظیر برای پیشبرد پروژهی ایرانهراسی است.
هراس از جنگ و خشمگین از هموطنان
نویسنده وبلاگ «آزادی و آبادی» که با عنوان "آزادی" مینویسد، یکی دیگر از مخالفان حملهی نظامی به ایران است. وی در ابتدای نوشتهاش از کسانی که با خوشحالی در زیر اخبار مربوط به این اتهامات، نظراتی در موافقت با حملهی نظامی به ایران منتشر میکنند، مینویسد: «فارغ از اینکه حقیقت جریان عملیات در خاک آمریکا چه بوده و عواقبش چه باشد. به عنوان شهروند اون مملکت، باید چیزی را برای خود روشن کنیم، که تاریخ روشنگر است. در هیچ مقطعی از تاریخ سرزمینمان، جنگ و اشغال خارجی به نفع مردمان ما تمام نشده و نخواهد شد! جنگ به نفع هیچکس در درازمدت نبوده و نیست. نه مردم ما و نه مردم هیچ کجای دیگر»!
این وبلاگنویس اضافه میکند: «آن کسانی که از روی نادانی و شاید مزدوری، برای لحظات فرود آمدن موشکهای بیگانه لحظهشماری میکنند، که غالبا دور از وطن نشستهاند و در خیالی خام برای خود خائنانه سهم میتراشند، نمیفهمند که زیرساختهای یک کشور دههها طول میکشد که ساخته شود؟! نمیفهمند که مردم هموطنشان تحمل ماهها و شاید سالها قحطی و گرسنگی و بیآبی و برقی بعد از اشغال رو ندارند؟! نمیفهمند یا خود را به نفهمی زدهاند که جنگ در یک کلام مقولهای است غیر قابل پیشبینی؟»
اما یکی از خوانندگان این وبلاگ معتقد است که در میان همه این هیاهوها آنچه فراموش شده مقصر اصلی است. وی مینویسد: «ما هم بجای مقصر اصلی یعنی خامنهای و دار و دستهاش مدام شروع به متهم کردن آمریکا و هموطنان خارج از کشور و ... میکنیم. بابا انصاف کجا رفته؟ اگر به تاریخ نگاه کنید برای اتفاقاتی کوچکتر از این جنگ راه افتاده! بجای نکوهش دیگران بدنبال بمبگذار بگردید»!
ایرج، دیگرخواننده این وبلاگ، از مدافعان حمله نظامی به ایران است. وی نظر خود را اینگونه شرح میدهد: «هیچ دیکتاتوری درتاریخ به جز با جنگ نرفته … مردم ایران دو راه بیشترندارند یا باید همه باهم یکصدا نفی این حکومت را صدا بزنند یا اینکه دنیا برای دفاع از خود وارد جنگ میشود. بخاری ازمردم بلند نمیشه، فقط جنگ میمونه».
جیمز باندهای قرن بیستم
فرشاد، نویسنده وبلاگ «شورهزار»، با صراحت از عدم دخالت ایران در این ماجرا مینویسد. وی با طرح این سوال که این عملیات تروریستی چه سودی برای ایران میتوانست داشته باشد؟ میافزاید: «ایران در ترورهای برونمرزی سابقهای بس طولانی دارد، ولی برای تک تک آنها توجیه وجود داشت. اتفاقاً ایران راسا وارد ترورهایی نشد که در بالانس سود و ضرر آن برای ایران ضرر بود. حاکمیت ایران تشکیل شده از "عموما" سیاستورزانی تند و رادیکال که راه و رسم سیاستورزی را فرا گرفتهاند و نشان دادهاند که برای بقای خود حاضرند از اصول خود نیز بگذارند و نامه از پس نامه از بیت رهبر و خیابان پاستور با آقای اوباما رد و بدل کنند.»
این وبلاگنویس در ادامه مطلبش دلایلی را طرح میکند که به باور وی بر سناریویی آمریکایی − عربستانی دلالت دارد؛ مواردی همچون تضعیف جایگاه اسرائیل، آمریکا و عربستان پس از اتفاقات کشورهای عربی و تنش میان اعراب و آمریکا بر سر تشکیل دولت مستقل فلسطینی.
فرشاد در پایان مطلبش تصریح میکند: «شخصاً نه معتقدم که حاکمیت ایران خود را ملتزم به قوانین جهانی میداند و نه این که از انجام ترورهای دولتی، مشابه آنچه که تا الان بارها در خارج و چندین برابر آن بر علیه مردم انجام دادهاند که آخرین نمونه آن جنایات خیابانی بعد از انتخابات اخیر است ابایی دارد، ولی قویا معتقدم که میدانند که میدان سیاستورزی با فیلمهای اکشن آمریکایی که در آن جیمز باند توطئه مابین دو ملت را کشف و خنثا می کند، متفاوت است».
یکی از خوانندگان این وبلاگ اما معتقد است، عقلانیت مورد نظر فرشاد در حکومت ایران وجود ندارد. تقلب در انتخابات و تلاش برای انتقال موشک به بروکسل را هم به عنوان نمونهی اشاره کرده است. اما نوید، دیگر خواننده وبلاگ شورهزار، میگوید: «جنس این حرکت سیاسی و غیراخلاقی از جنس تهمتها و شایعه پراکنیهای کیهان و احمدینژاد است. فقط در مقیاسی بزرگتر و از زبان کشوری که از قرار اتفاق اون هم دوست دارد نقش منجی جهان رو بازی کند. اولین چیزی که با خواندن این سناریو به ذهنم رسید سریال فرار از زندان و 24 بود».
مهدی محسنی
تحریریه: بابک بهمنش