سر بی کلاه ایران در سوریه پس از جنگ
۱۳۹۷ بهمن ۱, دوشنبهحشمتالله فلاحتپیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، که در روزهای اخیر در راس هیاتی به سوریه رفته بود، در دیدار با "عماد خمیس"، نخستوزیر سوریه گفته است که کمکهای ایران به سوریه باید در مناسبات بین تهران و دمشق تسویه شود.
وی کمک هایی را که جمهوری اسلامی صرف بقای حاکمیت بشار اسد کرده "حق الناس" خوانده است.
به گفته رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شواری اسلامی، با امضای برخی پروتکلها سازوکار لازم در رابطه با بازپردخت هزینه های ایران در سوریه پیشبینی شده شده، ولی در اجرای این توافقها از جانب دولت سوریه "فرصتسوزی و کم کاری" شده است.
فلاحت پیشه از این گله کرده که بشار اسد در مقایسه با ایران فرصت های بیشتری به روسیه می دهد. وی گفته است: "جمهوری اسلامی ایران و روسیه در دفاع از سوریه متحد هستند، با این همه دولت سوریه باید در حوزه اقتصادی نیز فرصت ها را به گونه ای در اختیار دو کشور بگذارد که احساس اختلاف و تبعیض پیش نیاید".
رئیس کمیسیون امنیت ملی و روابط خارجی مجلس شورای اسلامی به طور مشخص به بخشی از تبعیض های اعمال شده از سوی دولت سوریه اشاره کرده و به ویژه از این که کشتی های ایرانی نمیتوانند در بندر طرطوس پهلوگیری کنند شکایت کرده است.
با توجه به این که یکی از دو پایگاه نظامی سوریه در بندر طرطوس قرار دارد، جلوگیری از پهلوگرفتن کشتیهای ایرانی در این بندر نمیتواند بدون دخالت و موافقت روسیه صورت گرفته باشد.
نشانه های دیگر نارضایتی تهران از اسد
فلاحتپیشه نخستین مقام ایرانی نیست که خواستار تسویه هزینه های انجام شده در سوریه می شود. حدود یک سال پیش نیز یحیی رحیم صفوی، فرمانده پیشین سپاه پاسداران گفته بود: "جمهوری اسلامی ایران بایستی هزینههایی را که در سوریه کرده است برگرداند و سوریها این آمادگی را دارند که از نفت، گاز و معادن فسفات سوریه این هزینه ها را جبران کنند.
در ماه ژوئن سال ۲۰۱۸ نیز بهروز بنیادی نماینده مجلس شور ای اسلامی در صحن مجلس، گفت: "امروز شاهد این هستیم که بشار اسد با تمام وقاحت وزنه همنوایی خود با ولادیمیر پوتین را سنگینتر کرده و حتی حضور شهیدان مدافع حرم را در سوریه کمرنگ و بعضا کتمان میکند."
این سخنان در واکنش به سخنان بشار اسد ایراد شد که گفته بود پیروزی بر بنیادگرایان اسلامی تنها حاصل فداکاری ارتش سوریه است.
بنیادی افزود: «دور نیست که اسد و پوتین، ما را در راه منافع خود و نتانیاهو و دونالد ترامپ قربانی کنند».
طرح چنین مسائلی از سوی برخی از نمایندگان مجلس و فرمانده پیشین سپاه پاسداران، این نظر را تقویت می کند که جمهوری اسلامی به خاطر توافق های پشت پرده مسکو از یک سو با دمشق و از سوی دیگر با اسرائیل و آمریکا، مهم ترین بازنده در سوریه پس از جنگ خواهد بود.
نقش پنهان روسیه در عقب راندن ایران از سوریه
روسیه در واقع از دو سال پیش بر سر عقب راندن نیروهای جمهوری اسلامی از خاک سوریه با آمریکا و اسرائیل به توافق رسیده است. در آغاز توافق شده بود که نیروهای جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان هشتاد کیلومتر از بلندی های جولان دور شوند و ارتش سوریه در این مناطق استقرار یابد.
نیروهای لشگر قدس و شبه نظامیان حزب الله با نزدیک شدن به بلندیهای جولان، از نظر رهبران اسرائیل امنیت این کشور را به خطر میانداختند. در آن زمان، سرگئی لاوروف وزیرخارجه روسیه چندین بار تاکید کرد که این نیروها باید منطقه را ترک کنند.
اما مدتی پس از ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید، اسرائیل که موضع خود را تقویت شده می یافت، اعلام کرد که اجازه نمی دهد در پایان جنگ سوریه، حتی یک نظامی ایرانی یا عضو حزب الله برای یک روز هم در خاک سوریه بمانند.
در پی این تهدید، حمله های موشکی و هوائی اسرائیل به مواضع و انبارهای تسلیحاتی که ادعا می شد متعلق به جمهوری اسلامی است و در آن ها جنگ افزار برای حزب الله لبنان ذخیره شده است، شدت گرفت.
در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۸ روزنامه های اسرائیلی به نقل از ارتش این کشور نوشتند تاکنون بیش از ۲۰۰ هدف در خاک سوریه مورد حمله قرار گرفته که نیروها و جنگ افزارهای متعلق به جمهوری اسلامی در آن ها ردیابی شده بودند.
در همین گزارش ها آمده بود که اسرائیل ظرف یک سال و نیم گذشته بیش از ۸۰۰ راکت و خمپارهانداز به مواضع ایران در خاک سوریه شلیک کرده است.
تازه ترین حمله اسرائیل به مواضع لشگر قدس در سحرگاه روز دوشنبه ۲۱ ژانویه امسال بود که در مرحله نخست به مرگ یازده تن منتهی شد. به گزارش دیده بان حقوق بشر سوریه تنها دو تن از قربانیان سوری و بقیه خارجی بودهاند. برای نخستین بار، ارتش سوریه بلافاصله مسئولیت این حمله را به عهده گرفت.
بی گمان، این حمله ها که با هدف بیرون راندن نیروهای جمهوری اسلامی و حزب الله از خاک سوریه صورت گرفته، نمی تواند بدون توافق روسیه انجام شده باشد. برای جلب این توافق، که رضایت واشنگتن را نیز تامین می کند، نتان یاهو نخست وزیر اسرائیل در سال های ۲۰۱۵ تا نوامبر ۲۰۱۸ نه بار با پوتین دیدار و گفتوگو کرده است.
نتان یاهو همه این دیدارها را موفقیت آمیز خوانده است. او یک بار گفت که "دفاع اسرائیل" در برابر خطرات ناشی از جمهوری اسلامی و حزب الله ، مورد تایید مسکو قرار گرفته است. این دیدارها را مسافرت یک هیئت بلندپایه نظامی به مسکو تکمیل کرد.
چرا مسکو در برابر حمله های اسرائیل سکوت می کند؟
سکوت مسکو در برابر بیش از ۲۰۰ حمله هوائی و موشکی اسرائیل ظرف ۱۸ ماه و حمله های پس از آن که تا امروز ادامه یافته است، تایید کننده ادعای نتان یاهو است. اما این پرسش ر ا مطرح میکند که دلایل سکوت مسکو در برابر این حمله ها چیست؟
پاسخ این پرسش، برای ناظرانی که روند مناسبات مسکو و تل آویو را با دقت و قدم به قدم دنبال کردهاند، روشن است: در مرحله نخست، روسیه مایل نیست منافعی را که با پشتیبانی پرهزینه از حکومت متزلزل بشار اسد در فردای استقرار صلح در سوریه خواهد داشت، با رژیمی تقسیم کند که موجودیت خودش به خطر افتاده و روی فردای آن نمی توان حساب کرد.
در مرحله دوم، پوتین مایل است پس از استقرار صلح در سوریه نقش اصلی را در برنامه های بازسازی این کشور به عهده بگیرد و از این طریق بخشی از هزینه های خود را در سوریه جبران کند. او در ماه های اخیر به تلاش های گسترده ای برای جمع آوری کمک مالی در اروپا دست زده است. پس نه تنها با سیاست اسرائیل در برابر حضور جمهوری اسلامی مخالفتی ندارد، بلکه آن را به لحاظ استراتژیک به نفع خود ارزیابی می کند.
در مرحله سوم، امنیت اسرائیل همانقدر که برای غرب مهم است، برای مسکو نیز اهمیت جدی دارد. نگاهی به آمار برای درک منافع مسکو در این زمینه کافی است:
مهاجران روسی در حال حاضر دست کم پانزده درصد از جمعیت هشت میلیون نفری اسرائیل را تشکیل می دهند. اسرائیل پس از جمهوری های آسیائی که تا پیش از فروپاشی اتحاد شوروی سابق بخشی از این مجموعه بودند، تنها کشوری است که زبان روسی در آن جاری است. در این کشور پس از عبری و عربی، روسی زبان سوم است.
مسئله دیگری که پوتین را به سکوت در برابر عملیات اسرائیل در خاک سوریه واداشته مبادلات گرم اقتصادی میان دو کشور است. این مبادلات در سال های اخیر بسیار رونق گرفته، توریستهای روسی، به لحاظ تعداد، دومین جایگاه را در اسرائیل دارند و سه وزیر کابینه نتانیاهو روسی حرف میزنند.
در این میان، روسیه که پس از الحاق شبه جزیره کریمه و پشتیبانی از جدائی خواهان شرق اوکراین با تحریم های اقتصادی اتحادیه اروپا روبرو شده، نزدیکی به واشنگتن را به سود خود ارزیابی می کند. در نتیجه ناگزیر است پشت ایران را در سوریه خالی کند و این کار را از همین حالا شروع کرده است.
به گفته جان بولتون مشاور امنیت ملی رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا، پوتین و ترامپ در این زمینه به توافق رسیده اند که خروج نیروهای ایرانی و حزب الله از سوریه یکی از پیش شرط های مهم موفقیت در حل بحران سوریه است.
سکوت روسیه در برابر حمله های اسرائیل به مواضع و مراکز ایران و حزب الله در خاک سوریه به ویژه پس از استقرار سیستم های دفاع موشکی اس ۳۰۰ و اس ۴۰۰ در این کشور قابل تامل است. در حالی که این سیستم می تواند هر هواپیما یا موشکی را پیش از رسیدن به هدف در آسمان نابود کند، هرگز در برابر هواپیماها و موشک های اسرائیل از آن ها استفاده نشده است.
سری که از زیر برف درآمده است؟
مطالبه بازپرداخت هزینه های انجام شده در سوریه، نشانه آن است که دست کم برخی از مقام های جمهوری اسلامی پس از ۶ سال سرانجام سر از زیر برف بیرون آورده اند تا دست کم بخشی از واقعیت را همانگونه که هست ببینند. از جمله این واقعیت را که روسها هیچگاه ایران را شریک پایدار خود ارزیابی نکرده اند و شریک خوبی برای این کشور نبوده اند.
ایران، از دوران قاجار تا امروز، هرگاه به صلاح خود دانسته به غرب نزدیک شده و هرگاه راه این نزدیکی بسته شده، به دامن مسکو چنگ انداخته است. روسیه می تواند با پس زدن جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان از سوریه، خود را نه تنها به اسرائیل، بلکه به ترکیه و عربستان سعودی نیز نزدیکتر کند.
همین انگیزهها سبب شد که چند روزی پس از خروج آمریکا از برجام، پوتین مدودوف نخست وزیر، هیئت دولت و روسای سرویس های اطلاعاتی داخلی و خارجی روسیه را همراه با چند مقام دیگر به یک نشست محرمانه دعوت کند. بنا به گفته دمیتری پسکوف سخنگوی دولت، در این نشست پیرامون ضربات اسرائیل به جمهوری اسلامی در سوریه و سرنوشت برجام گفت و گو شد.
منافع ملی ایران در چیست؟
این واقعیت ها یک چیز را قابل پیش بینی می کنند: در صورت ادامه روند فعلی، در سوریه پس از جنگ، طرفی که سرش بی کلاه خواهد ماند، جمهوری اسلامی ایران است. بنابراین منافع ملی ایران ایجاب می کند که به جای متوسل شدن به روسیه برای کاهش اثر تحریم های بین المللی، با گزینش "نرمش قهرمانانه" رضایت آمریکا را برای پایان بخشیدن به تحریم ها جلب کند.
مشکل اما در این زمینه یکی دو تا نیست: در این صورت، مقدم ترین چیزهائی که آمریکائی ها میخواهند، خروج نیروهای ایران و حزب الله لبنان از خاک سوریه، پایان بخشیدن به تهدید اسرائیل و عربستان سعودی و تبعا دستکشیدن از تقویت حزب الله لبنان، حماس فلسطین و حوثی های یمن است.
آیا رهبری جمهوری اسلامی در دوران حیات این رژیم که به نظر می رسد به پایان خود نزدیک شده باشد، شهامت چنین تصمیمی را خواهد یافت؟ آنچه امروز در ایران می گذرد، نشانی از این آمادگی ندارد. به نظر می رسد که باندهای قدرت و ثروت حاکم بر ایران، جنگ خانمانسوز را به اعتراف شجاعانه به شکست سیاست های خود ترجیح می دهند.
جمهوری اسلامی ایران وضعیت کسی را یافته که بر ساحل شنی ایستاده، هر لحظه بیشتر در جایگاه تغییر ناپذیر خود فرو می رود و ملتی بزرگ و صبور را نیز همراه با خود دفن می کند.
* مطالب منتشر شده در صفحه "دیدگاه" صرفا بازتابدهنده نظر و دیدگاه نویسندگان آن است، نه دویچهوله فارسی.