سرنوشت محمود احمدینژاد چه خواهد شد؟
۱۳۹۲ تیر ۲۵, سهشنبهسایت خبری "N24" آلمان در گزارشی به آنچه در انتظار محمود احمدینژاد، رئیس دولت دهم در ایران است پرداخته. در گزارش آمده است که محمود احمدینژاد باید آخرین روزهای ریاست جمهوریاش را با پیامها و شوخیهای تحقیرآمیز فراوانی به پایان برد.
در گزارش از "مرگ سیاسی" احمدینژاد و دعوت به تجمعی به منظور برگزاری "مراسم تدفین" او در برابر سازمان ملل متحد در نیویورک سخن رفته است. اگرچه این تحقیرها به گوش مخالفانی که هشت سال او را تحمل کردند، بسیار خوشآهنگ است، با این حال هیچ کس بر این باور نیست که او برای همیشه از صحنه سیاست ایران محو خواهد شد.
برنامه آینده احمدینژاد
در ایران بسیاری در برابر این پرسش قرار دارند که محمود احمدینژاد از روز یکشنبه ۱۳ مرداد، برای آیندهاش چه برنامهای دارد؟
او که هنوز رئیس جمهور ایران است، تا به حال از پاسخ روشن به این سوال طفره رفته است. با این حال گمانهزنیهایی هست مبنی بر این که شاید او بخواهد ریاست رسانهای را در دست گیرد که بیشترین حضور را در آن داشته است.
احمدینژاد هنوز یک دیدار از عراق پیش رو دارد که او را در پایان عمر ریاست جمهوریاش در مرکز توجه رسانهها قرار خواهد داد.
رسول نفیسی، استاد دانشگاه در ایالت ویرجینیای آمریکا و تحلیلگر مسایل سیاسی ایران، در این باره میگوید: «در حال حاضر فقط یک چیز روشن است، این که او و تیماش هرگز به سادگی بند و بساط خود را جمع نمیکنند تا به کلی محو شوند. ساختار سیاسی ایران باید خود را برای این مسئله آماده کند.»
ریشه دواندن روسای جمهوری ایران در ساختار سیاسی
از انقلاب اسلامی سال ۱۳۷۹ تا کنون هر کدام از روسای جمهوری ایران به نوعی در ساختار سیاسی ریشه دواندند و این چنین به حیات خود ادامه دادند. یک نمونه برجسته آن آیتالله خامنهای است که پس از انقضای دوره ریاست جمهوری به مقام رهبری رسید.
رئیس جمهور بعد از او یعنی اکبر هاشمی رفسنجانی نیز تا امروز انواع و اقسام پستهای بالای حکومتی را به عهده داشته است. حتی سید محمد خاتمی هم تلاش کرد که در دوره بعد از ریاست جمهوریاش گاه و بیگاه در تلویزیون ایران ظاهر شود.
احمدینژاد، یک "یتیم سیاسی"
ولی وضع در مورد احمدینژاد کمی فرق دارد. او در این مدت به یک یتیم سیاسی تبدیل شده است. او رفتاری بیگانه با هنجارهای حاکم بر سیستم سیاسی ایران در پیش گرفت و دستورات و نظر خامنهای را در موارد مختلف، از جمله در تشکیل کابینه، نادیده گرفت.
لیبرالها هم مدتهاست که به شدت منتقد حرکات غیرقابل کنترل و تحریکآمیز او هستند، از جمله سخنان تنشآفرین او درباره اسرائیل بود که به ویژه غرب را خشمگین کرد. احمدینژاد همچنین از نظر نیروهای سنتی محافظهکار ایران هم چهره ای دلخواه نیست.
رسانه یا سازمان خیریه؟
برای محمود احمدینژاد که جز گروهی کوچک از همراهان خود را ندارد، چه راهی باقیمانده است؟ یکی از نزدیکترین افراد به او، اسفندیار رحیممشایی، به تازگی در این باره اشارهای کرد که آنها قصد درست کردن حزب سیاسی را ندارند، اما به گفته او راهاندازی یک رسانه بسیار موثر است و جامعه به آن نیاز دارد.
مشایی اشارهای به جزییات این برنامه نکرد. اما یک چیز روشن است: این که چنین رسانهای به شدت از سوی روحانیون سنتی زیر نظر گرفته خواهد شد که نفوذ زیادی بر خبرگزاریها، روزنامهها و تلویزیون ایران دارند.
برخی منابع نزدیک به احمدینژاد هم به احتمال ایجاد یک بنیاد خیریه اشاره کردهاند که میتواند زمینهساز بازگشت این رئیس جمهور پوپولیست (عوامگرا) به صحنه رقابت در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری باشد.
افول ستاره احمدینژاد
به هرحال آنچه در احمدینژاد دیده نمیشود، خستگی است. در حالیکه حسن روحانی خود را برای تحویل گرفتن ریاست دولت آماده میکند، او همچنان فعال است: سخنرانی میکند، سفر میرود، بازگشایی میکند و ... با این هدف که همچنان در صحنه سیاسی ایران مطرح باشد.
با این حال همه علایم نشان از افول ستاره بخت او دارد. هنگامی که او از سفر اخیرش به مسکو بازگشت، تنها گروه کوچکی در فرودگاه مهرآباد به استقبالش آمده بودند.
رسول نفیسی در این باره میگوید: «از هنگامی که روحانی انتخاب شد، همه نگاهها نیز به سوی او برگشت. هرقدر هم که احمدینژاد اصرار کند، به هرحال واقعیت این است که او به زودی دیگر رئیس جمهور نیست و جانشین او در مرکز توجه قرار میگیرد.»