سعید حجاریان: حکومت کوچک شده و مردم را نمایندگی نمیکند
۱۳۹۹ مهر ۲, چهارشنبهسایت "انصافنیوز" پای صحبت سعید حجاریان نشسته است. موضوع بر سر بیاعتمادی مردم است. گفتوگویی که با نقل گفتهای از سعید حجاریان با عنوان "مردم کارگری در کویت را به شهروندی ایران ترجیح میدهند" منتشر شده است.
حجاریان در این گفتوگو نگاهی دارد به پدیده بیاعتمادی مردم به حکومت اسلامی و معتقد است که این بی اعتمادی فراگیر است و به بخش معینی از دستگاه قدرت اسلامی محدود نمیشود.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
به باور حجاریان، دروغ عامل اصلی ایجاد این بیاعتمادی است، اما تنها عامل آن نیست. حجاریان به پدیده دروغگویی در دولت احمدینژاد و همچنین در دولت روحانی اشاره کرده و میگوید:
«واقعیت این است که هم احمدینژاد دروغ گفت و هم روحانی و البته بگویم، اینها بازتولید دروغ بالادست است.»
حجاریان بر این باور است که پدیده دروغگویی در بین مسئولان بسیار گسترش یافته است. میپرسد: «مردمی که به خاطر ۲۵ گرم کره در صف نگه داشته میشوند، باید این چیزها را تحمل کنند و اعتماد بورزند؟»
بیاعتمادی در دوران مهدی بازرگان
او نخستین نشانه بیاعتمادی به حکومت را مربوط به دوره فعالیت دولت مهندس بازرگان میداند. او میگوید که بازرگان صلاحیت نخستوزیری داشت و توانایی او را حتی خمینی هم تایید کرده بود. اما در جریان عمل اختیارات لازمه برای مملکتداری در اختیار او قرار نگرفت.
حجاریان به نقل از بازرگان میگوید که به او "چاقوی بیدسته" دادهاند. این فعال اصلاحطلب به اعدامها و خودسریها در دوران زمامداری بازرگان اشاره کرده و میگوید کار به جایی رسید که بازرگان این شعر را در وصف اوضاع آن زمان خواند:
ابلیس کی گذاشت که ما بندگی کنیم
یکدم نشد بی سر خر، زندگی کنیم
حجاریان بر این باور است که برخورد با مهدی بازرگان نخستین "جرفه بیاعتمادی بعد از انقلاب بود و مردم و بعضی گروهها فهمیدند احتمالا در روی همان پاشنه خواهد چرخید".
ادامه تاریخ بیاعتمادی مردم به حکومت
او به انتخاب شدن قاسلمو در حوزه انتخابیه خود اشاره میکند و میگوید برخورد خمینی با قاسلمو که گفته بود اگر او به تهران بیاید، نمیتواند برگردد، نیز از جمله عوامل موثر در بیاعتمادی مردم به حکومت بود.
حجاریان سپس به دعوای خامنهای و موسوی اشاره میکند. به شکاف بین رویکرد خمینی و منتظری میپردازد و عزل منتظری را از دیگر دلایل فروکاهش اعتماد مردم به حکومت میداند.
به باور او، سیاست هاشمی رفسنجانی و از جمله بالا رفتن نرخ تورم و افزایش فشار مالی بر اقشار مردم، نیز در ریزش اعتماد مردم نقش داشته است.
حجاریان به دروغگویی در دولت احمدینژاد و سپس در دوره فعالیت حسن روحانی اشاره میکند و به باور او، بیاعتمادی چنان گسترش مییابد که اکنون "با حکومت کوچکشدهای مواجه هستیم که نه تنها همه مردم بلکه حتی بنیانگذاران و کارگزاران خود را نمایندگی نمیکند. تا جایی که مردم به گمانم کارگری در امارات و کویت را به شهروندی در ایران ترجیح میدهند".
حساسیت به آخوندها
حجاریان در ادامه گفتوگوی خود با معصومه رشیدیان از سایت "انصافنیوز" میگوید که در اثر این بیاعتمادی کار به جایی رسیده است که "میبینیم کوچک و بزرگ نسبت به آخوند حساسیت دارند. این حساسیت نسبت به آخوندی که اساسا به قدرت وصل نیست و گفتمان رسمی را بازتولید نمیکند و به امور خیریه میپردازد، کمتر است. البته برخی از این تفکیک عبور کردهاند و تفاوتی میان این و آن آخوند نمیگذارند".
او بر این باور است که عملکرد حکومت اسلامی از جمله باعث تضعیف نهاد دین در ایران شده است. اما نه در راستای سکولاریسم، بلکه "در خدمت تضاد دیندار و بیدین".
دیگر موارد موثر در ریزش اعتماد
حجاریان معتقد است که موضوعاتی مانند قتلهای زنجیرهای، برخورد با دراویش، پرونده فعالان محیطزیستی و حمله موشکی سپاه به هواپیمای مسافربری اوکراینی نیز از دیگر مواردی هستند که باعث ریزش هر چه بیشتر اعتماد مردم به حکومت شدهاند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب در ادامه گفتوگوی خود به ماجرای اعدام نوید افکاری نیز میپردازد. او در این باره به صراحت میگوید:
«در مورد مرحوم افکاری نمیدانم چرا آقایان تا این حد بیفکری کردند. اول گفتند او محارب است، بعد گفتند قاتل است و بعد قضیه را شخصی کردند و بحث قصاص را پیش کشیدند و تا عدهای آمدند به قضیه ورود کنند و از ریخته شدن یک خون جلوگیری کنند، با آن شرایط او را اعدام کردند، آنهم خلاف آیین دادرسی.»
به کانال اینستاگرام دویچه وله فارسی بپیوندید
حجاریان به هزینههای چنین اقداماتی در داخل و خارج از کشور اشاره کرده و میگوید فقط موضوع به مردم ایران محدود نمیشود.
او به اظهارات سفیر آلمان در تهران در مورد اعدام نوید افکاری پرداخته، به پرداخت غرامت به خاطر حمله موشکی به هواپیمای مسافربری اشاره کرده، از لغو سفر ظریف به اروپا و پیامدهای بعدی آن سخن گفته و تاکید کرده که در صورت عدم تغییر رویکرد حکومت، سرنوشتی مشابه سرنوشت حکومت پهلوی در انتظار صاحبان کنونی قدرت خواهد بود.