سفر پاپ به آلمان و بحث جدایی دین از حکومت
۱۳۹۰ شهریور ۳۱, پنجشنبهکشورهای اروپایی راه درازی پیمودهاند تا تسلط نهادهای دینی و حکومتداری را از هم تفکیک کنند و ادارهی امور جامعه را به دست کسانی بسپارند که مشروعیت را از جایگاه مذهبی خود کسب نکردهاند. مسیحیت مدتهاست رسما داعیهی حکومت بر زندگی روزمرهی شهروندان را کنار گذاشته است. به رغم این، نهادهای مذهبی، به ویژه کلیسای کاتولیک از طریق نفوذی که بر پیروانش دارد میتواند بر برخی از تصمیمگیریهای سیاستمداران تاثیر بگذارد.
انتقادها و اعتراضها به سفر پاپ
سفر پاپ بندیک شانزدهم به آلمان با دو جریان اعتراضی مهم روبروست؛ مخالفت شماری از نمایندگان مجلس با سخنرانی او در پارلمان و اعتراض نهادها و فعالان حقوق بشری به دلیل مواضع کلیسای کاتولیک در ارتباط با مسائلی چون حق سقط جنین یا آزادیهای جنسی. بیاعتقادی کلیسای کاتولیک به حقوق برابر برای زنان یکی دیگر از علتهای اعتراض به سفر پاپ به آلمان است.
رسوایی سوء استفاده و آزارهای جنسی در مدرسههای کاتولیکها در آلمان نیز از مسائلی است که انتقادهای شدیدی را متوجه واتیکان کرده است. ائتلافی از بیش از ۵۰ تشکل حقوق بشری مخالفت خود را با حضور پاپ در آلمان اعلام کردهاند و قرار است در چهار روزی که او در این کشور اقامت دارد دست به تظاهرات و حرکتهای اعتراضی بزنند.
"پدر مقدس" یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون کاتولیک
مطابق اعتقاد کاتولیکها کسی که به عنوان پاپ انتخاب میشود ادامه دهندهی راه پطروس، نخستین فردی است که مسیح برای هدایت کلیسا معرفی کرده است. فردی که در این جایگاه قرار میگیرد نام جدیدی، برگرفته از نام یکی از قدیسان بر خود میگذارد. همچنین است که کاردینال یوزف راتسینگر از زمانی که در جایگاه ۲۶۵ مین رهبر کاتولیکهای جهان قرار گرفت بندیک شانزدهم خوانده میشود.
پاپ از سوی دیگر رهبری کشور واتیکان را نیز بر عهده دارد. با این همه موضعگیریهای پاپ در پیوند با مسائل جهان که از طریق پیامها، نامه،های سرگشاده یا در موعظهها و سخنرانیهای او اعلام میشود به جایگاه مذهبی او ارتباط دارد. شمار کاتولیکهای جهان به حدود یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون نفر میرسد و پاپ برای آنها "پدر مقدس" محسوب میشود.
یهودی و مسلمان در حزبهای مسیحی
حدود یک صد نمایندهی پارلمان آلمان حضور پاپ در مجلس این کشور را مغایر با قانون اساسی این کشور میدانند که بر جدایی دین از حکومت تاکید دارد. این نمایندگان عمدتا از حزب چپ، شماری از سوسیال دموکراتها و چند عضو فراکسیون سبزها هستند.
دولت فدرال آلمان در حال حاضر در دست ائتلافی از حزبهای دموکرات مسیحی، سوسیالمسیحی، و حزب لیبرال (دموکراتهای آزاد) است. ترکیب اعضای تشکلهای سیاسی در آلمان الزاما منطبق بر عنوان آنها نیست.
به عبارت دیگر اعضای حزبهای "مسیحی" حتما معتقدان به این مذهب نیستند و شرط سوسیالیست و چپ بودن "لامذهبی" نیست. در تشکلهایی که عنوان مسیحی برخود دارند یهودیان، مسلمانان و حتا لائیکها هم عضو هستند و در دیگر تشکلها نیز همهگونه اعتقاد مذهبی یافت میشود.
اکثریت مسیحیان آلمان به کلیسا نمیروند
حضور حزبهای مسیحی در دولت و سخنرانی پاپ در پارلمان آلمان میتواند تصویری غیرواقعی از وضعیت سیاسی و مذهبی این کشور به دست دهد. عضویت در تشکلهای سیاسی و به ویژه رای دادن به نامزدان آنها در انتخابات، کمترین ارتباط را با عنوان حزبها دارد. در این حوزه برنامه، شعارها و تبلیغات انتخاباتی نقشی به مراتب مهمتر دارند.
حزبهای محافظهکار بهگونه سنتی به کلیسا نزدیکترند، اما میدانند که اکثریت شهروندان در امور دنیوی اهمیتی به موعظه و احکام مذهبی نمیدهند. مطابق تازهترین نظرسنجیها کمتر از ۱۵ درصد از مسحیان ساکن آلمان یکشنبهها به کلیسا میروند و هر سال بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار نفر ارتباط خود را با کلیسا قطع میکنند. تنها در سال گذشته بیش از ۱۸۱ هزار نفر به عضویت خود در کلیسای کاتولیک خاتمه دادهاند. تقریبا نیمی از مسیحیان آلمان پروتستان هستند. در میان آنها نیز رویگردانان از کلیسا بسیار بیشتر از تازهواردان هستند.
شهردار همجنسگرای برلین میزبان پاپ
به علت کمتاثیر بودن اعتقادات و تعلقات مذهبی بر تصمیمگیریهای سیاسی شهروندان، و نقش آنها در انتخابات، سیاستمداران معتقد نیز در عمل بر جدایی دین از حکومت گردن میگذارند. در حالی که کلیسای کاتولیک همچنان بر مخالفت شدید خود با آزادیهای جنسی پافشاری میکند، حزبهای محافظهکار قوانینی را تصویب میکنند که آزادیهای بیشتری به همجنسگرایان میدهد.
پاپ بندیک شانزدهم تا کنون بارها همجنسخواهی و همجنسگرایی را خطری برای بشریت و ارزشهای انسانی خوانده است. با این همه او در آغاز سفرش وارد برلین میشود که کلاوس وورایت، شهردار همجنسگرایش اخیرا برای بار سوم به این سمت انتخاب شده است. جالب این که وورایت سوسیالدموکرات خود را مسیحی معتقدی میداند و برخلاف عدهای از اعضای حزبش مدافع سخنرانی پاپ در پارلمان است.
ایرانیان و بحث جدایی دین از حکومت
حضور بندیک شانزدهم در پارلمان آلمان در حالی بحث جدایی دین از حکومت را در این کشور دوباره مطرح کرده که مخالفان و منتقدان حکومت جمهوری اسلامی نیز مدتی است بیش از پیش به این موضوع میپردازند. چشمپوشی مسیحیت از قدرت سیاسی که چند قرن از آغاز آن میگذرد، در اسلام، به ویژه در میان شیعیان هنوز به درستی مطرح نشده است.
پس از سرکوب خشونتآمیز مخالفان با نتایج اعلام شدهی انتخابات سال ۸۸ و بیاعتنایی حکومت به خواستهای معترضان، عدهای معتقدند پروژهی اصلاحطلبی دینی به شکست رسیده است و مردم سالاری بدون جدایی دین از دولت ممکن نخواهد بود. جمهوری اسلامی گرچه مدعی است که همهی نهادها و افراد حاکمیت انتخابی هستند، در اساس مشروعیت خود را امری الهی میداند.
"شعبهای از ولایت مطلقهی پیامبر اسلام"
رهبر جمهوری اسلامی علی خامنهای حکومت ایران را "مردمسالاری دینی" میخواند و مدعی است این شیوهی کشورداری میتواند الگویی برای جنبشهای دموکراسیخواهانه در منطقه باشد. او ۱۶ شهریور، در دیدار با اعضای مجلس خبرگان، جایگزین کردن حکومت پادشاهی با "ولایت مطلقه فقیه" توسط روحالله خمینی را یک اقدام "بیبدیل و تاریخ ساز در نظام سازی سیاسی" خوانده است.
خامنهای و بخش بزرگی از اصلاحطلبان دینی برای اثبات "مردمسالار" بودن نظام جمهوری اسلامی به بخشی از گفتههای خمینی استناد میکنند که در مناسبتهایی به اهمیت نقش رای مردم اشاره کرده است. اما خمینی دو سال پیش از مرگش رهبری جمهوری اسلامی را "شعبهای از ولایت مطلقه" پیامبر اسلام خواند و نوشت «حكومت میتواند قراردادهای شرعی را كه خود با مردم بسته است، در مواقعی كه آن قرارداد مخالف مصالح كشور و اسلام باشد، یك جانبه لغو نماید.»
احمدینژاد: تنها حزب ما ولایت است
خمینی معتقد بود «ولی فقیه هرگاه مصلحت اسلام و مسلمین را در طرق پیش بینی نشده در قانون حتی قانون اساسی بیابد، حق دارد قانون را نقض کند.» زیرا به اعتقاد او "قانون واقعی همان قانون اسلام است." حدود یک سال پیش (۲۰ تیر ۱۳۸۹) پایگاه اطلاع رسانی دولت به نقل از محمود احمدینژاد در "همایش مسئولان نمایندگی رهبری در دانشگاهها" نوشت «نظام ما تنها یک حزب دارد و آن ولایت است.» آن زمان هنوز اختلافهای میان او و خامنهای شدت نگرفته بود.
این سخنان احمدینژاد به عنوان مخالفت او با فعالیت گروههای مختلف سیاسی تعبیر و با اعتراضهایی روبرو شد. یک هفته پس از انتشار این اظهارات سایت شبکه ایران که به ارگان رسمی رسانهای دولت تعلق دارد با ردیف کردن سلسله گفتههایی از روحالله خمینی نشان داد که سخنان احمدینژاد دقیقا در ادامهی نظرات او ابراز شده است.
"یا حزب الله یا حزب شیطان"
خمینی ششم فروردین سال ۶۱ گفته است «از اول عالم تا حال، دو حزب بوده است: یکی حزب الهی و یکی حزب غیرالهی و شیطانی . و آثار هر یک هم جدا بوده است.» سایت شبکه ایران از قول او نقل میکند «همه ایران یک گروه است، یک حزب الهی است، یک گروه است و این یکی از نعمتهایی است که ما باید قدرش را بدانیم.»
به نوشتهی سایت شبکه ایران خمینی ۲۶ مرداد ۵۸ از اینکه در برخورد با مطبوعات و تشکلهای سیاسی به اندازه کافی قاطع نبوده از پیشگاه ملت عذرخواهی میکند و میگوید «اگر ما انقلابی بوديم، اجازه نمیداديم اينها اظهار وجود كنند. تمام احزاب را ممنوع اعلام میكرديم، تمام جبههها را ممنوع اعلام میكرديم، يك حزب! و آن حزب الله، حزب مستضعفين و من توبه میكنم از اين اشتباهی كه كردم.»
"اصلاحات مستلزم اصلاح دین است"
به اعتقاد برخی منتقدان، یکی از مهمترین موانع گذار به دموکراسی در ایران و ناکامی محتوم "اصلاحطلبی دینی" این واقعیت است که حکومت مصالح خود را با آنچه مصلحت اسلام خوانده میشود پیوند میزند و معتقد است برای حفظ مصالح اسلام حتا میتوان قانون اساسی را زیرپا گذاشت. بنابر این نظر از آنجا که تشخیص این امر به "ولایت مطلقه فقیه" واگذار شده از راههای قانونی نمیتوان خلاف ارادهی فردی او گام برداشت.
بر همین اساس نیروهایی که خود را سکولار میدانند معتقدند مهمترین خواستهی جنبش اعتراضی باید جدایی دین از حکومت باشد. سکولاریستها اعتقاد دارند برای نهادینه کردن دموکراسی در ایران اسلام نیز چون مسیحیت محتاج اصلاحاتی است و دنیوی کردن امور دینی بخشی از این روند خواهد بود. یکی از انتقادها به سیاستهای واتیکان نیز عدم تناسب آنها با واقعیتهای امروز جهان است. گرچه در دموکراسیهای غربی راهکارهایی پیش بینی شده که دستکم دخالت مستقیم نهادهای مذهبی در امور حکومتی را به شدت محدود میکند.
BK/SJ