سناریوی پالیزدار:<br> ادامهی تنش میان مجلس و قوه قضاییه
۱۳۸۷ تیر ۱۷, دوشنبهدر سوی دیگر، دادستان عمومی و انقلاب تهران، سعید مرتضوی هم از باند پالیزدار و دستگیری اعضای آن خبر میدهد. او به "سناریویی" اشاره میکند که بازیگران آن افرادی هستند که به پالیزدار اجازه دسترسی به اسناد سری را دادهاند. به نظر میرسد نقش همه در این "سناریو" روشن است، بجز خود پالیزدار و "پرونده" او.
دکتر فیاض زاهد عضو شورای سردبیری اعتماد ملی و استاد دانشگاه به سوالات دویچه وله در این زمینه پاسخ داده است.
برای هر نظارهگر مسایل سیاسی ایران این سوال مطرح است که چه خبر شده؟ قوه قضاییه نمایندگان مجلس را تهدید میکند، متقابلا نمایندگان مجلس قوه قضاییه را. پشت این تهدیدها به کجا گرم است؟
قدرت در ایران یک تعریف ماتریکسی دارد و کمی پیچیده است. هرچند از بیرون وقتی نگاه میکنید با یک نماد مجموع قدرت سیاسی در ایران روبرو شوید. اما اگر با یک نگاه درونی به سیستم سیاسی ایران بنگرید، شاید متوجه شوید که، همه قدرت یکجا جمع نشده است. لذا تفکیک قوا شاید هم به شکل تراژیک، هم بحالت تعجبآفرینی روبرو هستیم. مجلس خود را فراتر از قوه قضاییه میداند. قوه قضاییه هم خود را نیروی مستقلی میداند که بر اساس اصل تفکیک قوا تنها در برابر رهبری پاسخگو است. این سبب میشود که متناسب با بعضی حوادث و رویدادها در ایران، هرکدام از قوا برای خود یک تعریف یا ماهیت سیاسی روشنی را بیان کنند. لذا در این حادثه اخیری که در رابطه با مسئله آقای پالیزدار در ارتباط با مجلس و قوه قضاییه مطرح شد، سطوح پایین قدرت اصلی کشور در این منازعه خودش را نشان میدهد وبه نظر میآید که کل حاکمیت هم از چنین تنشی میان این نیروها خیلی ناخرسند نیست. به یک معنا میشود گفت که این نیروها با تنش و جدال با یکدیگر بخشی از انرژیهای سیاسی موجود در جامعه را تخلیه میکنند. و به شکلی بازتاب دهنده نوعی از وجود دمکراسی درواقع هدایت شده و تعریف شده در داخل نظام سیاسی هستند. لذا خیلی نگران کننده به نظر نمیرسد. از این جهت که بتواند چالش آفرینی باشد و کلیت ساختار سیاسی را مورد تهدید قرار دهد. پس تا زمانیکه در این سطح مطرح میشود خود یک بازی قشنگی است. آدمها به هم نامه مینویسند، تهدید میکنند، احضار میکنند، انکار میکنند. این بخشی از تعریف قدرت سیاسی در ایران است.
این "قدرت اصلی" که به آن اشاره کردید آیا یکدست است، کاری با آنچه که به گفته شما در سطوح پایینتر درجریان است ندارد، این رهبری پشت سرکدام طرف است؟
قدرت اصلی در ایران براساس قانون اساسی در دستان رهبر جمهوری اسلامی است. اصول ۱۱۰ و اصول مترتب بر ۱۱۰ قانون اساسی رهبری را مافوق قوا قرار داده و به ایشان اختیارات بسیار فراوانی اعطا کرده. ایشان در مقابل مجلس خبرگان و کمیتههای متصل به آن پاسخگو هستند که البته میدانیم در سالهای اخیر در مقایسه با سایر نهادها، گزارشات روشنی در این رابطه در بین افکار عمومی مطرح نشده است. آنچه که از اقوال پراکنده و غیرپراکنده اعضای مجلس خبرگان به گوش میرسد، چنین تعامل، گفتگوها و درواقع نظارتهای غیرشفافی بر این حوزه وجود دارد. در این خصوص به نظر نمیرسد که قدرت اصلی کشور علاقمند به این هست که از خود نشانه ای بروز دهد که بشود تشخیص داد نظر رهبری انقلاب و قدرت اصلی کشور در اینگونه منازعات با کدام گروه سیاسی است.
یعنی اتکاء نمایندگان مجلس، اعضای گروه تحقیق و تفحص به رهبری نیست که گفته اند وضعیت حاکم بر نظام قضایی کشور با آنچه مدنظر آقای خامنهای است فاصله دارد. و در مقابل هم قوه قضاییه، آقای شاهرودی یا آقای مرتضوی بازهم بدون پشت گرمی رهبر اینگونه حرکت میکنند و واکنش نشان میدهند؟
آنچه که مسلم است این است که آقای شاهرودی رییس قوه ای است که مستقیما توسط رهبر منصوب شده، درحالیکه نمایندگان مجلس چنین ویژگی را ندارند. در بحث انتخاب رییس مجلس جدید هم، بهرحال قاطبه اجماع نمایندگان به سمت آقای لاریجانی رفت و این هم به دلیل انتصابی بود که خانوادگی آقای حدادعادل به مقام معظم رهبری، شاید این تلقی بوجود میآمد که بیت رهبری بخواهد در انتخاب آقای حداد عادل با ایماء واشاره مسقیم و یا غیرمستقیم نظر بدهد که ظاهرا در این رابطه آقای خامنه ای خودشان را دور نگهداشتند. و مجلس با انتخاب آقای لاریجانی نشان داده که از نشاط بیشتری برخوردار شده است. و خود رفتارهای آقای لاریجانی بیانگر این است که ایشان میخواهند نقش بیشتر و فعالتری در رابطه با مسایل کشور ایفا کنند. برخی از کسانی که نام بردید مثل آقای مرتضوی در درون سیستم قضایی معروف به این هستند که از حمایتهای خاص در نهادهای عالیرتبه کشور برخورادرند. لذا این همان ماتریکسی است که من درابتدای صحبتهایم اشاره کردم. همه اینها مستظهر به حمایتهای عالی هستند اما اینکه بگوییم دقیقا کدام جریان مسقیما از سوی نهادهای اصلی قدرت پشتیبانی میشوند، چنین چیزی وجود ندارد. به نظر میرسد یک جریان سایه ای هم بیعلاقه نیست که تنشهایی وجود داشته باشد و نشان دهد که در کشور نوعی از دمکراسی حقیقی اعمال میشود. مجلس کار خود را میکند، قوه قضاییه هم کار خود را، ولی مطمئن باشید هیچگاه به آن سطحی نمیرسد که افکار عمومی در بیرون از این بافت تنش در میان قدرت را مورد خطاب قرار دهد. بجز مواردی که یا از سر آگاهی، یا از سر ناآگاهی، مثل موضوع آقای پالیزدار همه را نسبت به خود حساس کند.
یعنی مردم یک نظاره گر کنار گود خواهند بود؟
بله، مردم این دعواها را خیلی جدی حساب نمیکنند.
نقشی هم ندارند و ضرر وزیانی هم متوجه شان نخواهد بود؟
نه، به نظر من مردم این را منازعه ای درون سیستم و بین خود آنها میدانند و کمتر برای یکی از این طرفین حقیقت ناب را قائل هستند.
برگردیم به اصل موضوع، چه شده که جای مهرهها به این شکل تغییر کرد، سناریو چطور عوض شد، و آقای پالیزدار به زندان افتاد، مسایلی که ایشان طرح کرده بود پشت پرده رفت، و حالا جدال میان هیات تحقیق و تفحص و قوه قضاییه است؟
زمانیکه ما کودک بودیم مسئله ریاضی طرح میکردند که اگر کسی پنج تومان داشته باشد، دو تومان پرتقال بخرد، یک تومان سیب، از این پنج تومان چقدر باقی میماند. آنهایی که خیلی با استعداد بودند، جواب این مسئله را با منها و تفریق نمیدادند، دنبال آن بودند که پرتقال فروش را پیدا کنند. حالا در حوزه سیاست در این کشور هم اتفاقات عجیبی میافتد، هیچکس دنبال این نبود که ببیند آقای پالیزدار حرفهایش درست است یا غلط، و اگر درست چه باید کرد، بلکه دنبال این بودند که خود آقای پالیزدار را از صورت این مسئله حذف کنند. من درک روشنی از این موضوع ندارم، لذا نمیتوانم پاسخ شما را بدهم.
مریم انصاری