سهمیه بندی بنزین، "بالش نرم" و مرز تحمل مردم
۱۳۸۶ تیر ۲۷, چهارشنبهباوجود مشکلاتی که سهمیه بندی بنزین برای بسیاری عرصه های اقتصادی بوجود آورده، دولت با اعلام نرخ آزاد بنزین بشدت مخالفت میکند. حداد عادل رییس مجلس در مخالفت با اعلام نرخ آزاد بنزین گفت که اگر مردم این امیدواری را داشته باشند که به محض تمام شدن بنزین میتوانند بنزین لیتری ۶۰۰ تومان بخرند، بالش نرم زیر سرشان گذاشته میشود. به نظر میاید چه دولت نرخ آزاد بنزین را اعلام کند و چه از این کار خودداری کند، گرانی، تورم ومشکلات عدیده اقتصادی هم چنان رو به افزایشند. دویچه وله با دکتر جمشید عدالتیان کارشناس اقتصادی در مورد این مشکلات گفتگو کرده است.
دویچهوله: آقای دکتر عدالتیان، دولت از اعلام نرخ آزاد بنزین خودداری میکند و دو نرخیشدن بنزین را موجب افزایش تورم و گرانی میداند. از طرف دیگر هم منتقدین از مشکلات عدیدهای در شاخههایی از بازار کار صحبت میکنند که سهمیهبندی بنزین بوجود آورده است. چه مکانیزمهایی باید اتخاذ میشد که با چنین تنگناهایی الان روبهرو نباشیم؟
جمشید عدالتیان: ببینید دو مطلب هست. اولین مطلب این است که مکانیزم بازار برای تنظیم عرضه و تقاضا بهترین مکانیزم پذیرفته شده است، بخصوص الان در کشور ما هم معتقد هستند که اقتصاد بازار و رقابتی بهترین مکانیزم هست و سهمیهبندی در واقع یک نوع دخالت دولت است در سیستم عرضه و تقاضا و کنترلکردن تقاضا. اگر سیستم به این سمت برود که یک راه حل موقت باشد سهمیهبندی و اینکه بازار خودش عمل بکند و مکانیزم عرضه و تقاضا درست عمل بکند، این منطقیترین حالت است. برای اینکه بهترین نوع سهمیهبندی هم که اجرا بشود، نمیشود همه نیازها را از قبل سنجید، حتا اگر اسمش را هوشمند بگذاریم. ۶۵درصد دارندگان ماشینها به نظر میآید با سهمیهشان راضیاند. این اشخاص بهرحال در کار اقتصادی هم فعال نبودند. بزرگترین مشکل الان برای شرکتهای خصوصی بوجود آمده است که برای کارشان احتیاج دارند فرض کنید اگر در تهران هستند، بروند هشتگرد یا بروند کرج و مدام در حال رفت و آمد هستند یا هزینههای را به این ترتیب تحمل میکنند. این مسئلهی بزرگی هست که الان شرکتها تحت فشار قرار گرفتهاند و احتمالا این نوع سهمیهبندی میتواند اثر بگذارد روی بازده اقتصادی و در نهایت ضرر کندشدن رشد اقتصادی خیلی بزرگتر باشد از سودی که از سهمیهبندی ایجاد میشود. به نظر من باید مکانیزم بازار پذیرفته بشود و قیمتها شفاف و واقعی بشود و اجازه داده بشود که خود بازار این مسایل را کنترل کند. در غیر اینصورت مسایل همچنان پشت هم پیش خواهد آمد. دولت بهرحال در زمینهی ساخت پالایشگاه به زمانی احتیاج دارد و باید بنزین را فعلا موقتا وارد بکند و با قیمت واقعی در اختیار مردم بگذارد. وحشتی که وجود دارد، تورم است، ولی این تورم عملا شروع شده.
این تورمی که به آن اشاره میکنید تا چه اندازه ناشی از سهمیهبندی بنزین هست و چه تاثیر از نظر روانی بر تشدید گرانی میگذارد؟
تاثیر روانی آن این است که شما حتا وقتی بنزین را فرض کنید با لیتری ۱۰۰تومان دریافت میکنید، ولی راننده براساس نرخ آزادی که در (ذهن) دارد ۵۰۰ یا ۶۰۰ تومان هزینههای خودش را تنظیم میکند و پولی که احتیاج دارد از مردم دریافت میکند. و این بنزین و گرانی بنزین و قیمتی که خواهد داشت بسیاری از مسایل را حتا در مکانیابی کارخانجات، شرکتها، دفاتر مرکزی اثر خواهد گذاشت و بسیاری از پروژهها را که تا بحال اقتصادی بوده است غیراقتصادی میکند. این تغییر و تحول آرام آغاز شده است و هنوز مردم تجزیه و تحلیلهای اقتصادی این مسئله را شروع نکردهاند. فرض کنید برای مردم خیلی خوب بود که مسکن ارزانتری داشتند توی کرج، ولی بنزین مصرف میکردند میآمدند تهران، کار میکردند و برمیگشتند. این الان باعث خواهد شد که در کرج و شهرهای اقماری بهرحال آن جاذبه یواش یواش کم بشود و هجوم به شهر تهران و مرکز بیشتر بشود که خودش باز باعث افزایش قیمت در مراکز شهرها خواهد شد. این تغییر و تحولها به آرامی بهرحال اثر خودش را روی جامعه خواهد گذاشت و ساختار رفتاری اقتصادی مردم را عوض خواهد کرد. گرانی ناشی از بنزین هم عملا شروع شده و رفته رفته دامنهی گستردهای را پیدا خواهد کرد، حتا اگر دولت نرخ بنزین آزادش را اعلام نکند.
اعلام نکردن نرخ بنزین آزاد، آیا عملا به بازار سیاه بنزین کمک نمیکند؟
جمشید عدالتیان: همینطور است. ببینید باعث میشود که نرخ خیلی بالایی در بازار سیاه ایجاد بشود و این نرخ بازار سیاه که ایجاد شد، اثر تورمی خودش را میگذارد و بعد دولت وارد میشود، نرخ کمتر را نرخ بازار آزاد اعلام میکند و اثر تورمی را میگذارد گردن بازار سیاه. در واقع به نظر من این تصمیم یک تصمیم اقتصادی نیست، برای اینکه جاانداختن یک قضیه بصورت آرام هست در جامعه، به طوریکه مضراتش به سمت دولت نباشد. به نظر من این تصمیم یک تصمیم اقتصادی بهرحال نیست. اقتصادی این هست که بنزین باید با قیمتی که هست بیاید و بدون رایانه عرضه بشود. ولی اگر فرض بفرمایید بنزین در بازار آزاد هزارتومان باشد و دولت بیاید اعلام بکند که حالا بنزین آزاد من ۴۵۰تومان است، مردم خوشحال هم خواهند شد. از نظر روانشناسی به نظر میآید که به این ترتیب دارد عمل میشود.
فکر میکنید مرز تحمل مردم تا کجاست آقای دکتر عدالتیان؟
ببینید در مسایل اقتصادی قضایا خیلی ساده است: درآمد و هزینهها! وقتی شما نتوانید با درآمدی که دارید هزینههایتان را پوشش بدهید، در واقع تحمل اقتصادی به پایان میرسد و باعث اخلال در روابط اقتصادی میشود، باعث برگشت چکها میشود، باعث این میشود که نوع پرداختها آن نظم خودش را نداشته باشد، پول آب و برق دیر بشود و خیلی از مسایل نظیر این. و به نظر من دولت باید در نظر داشته باشد که اگر قدرت خرید مردم پایین بیاید، صددرصد شرکتهای ما الان خیلی از انبارهایشان هم پر است و خرید هم اگر، خرید داخل کشور و قدرت خرید هم بیشتر از این کاهش پیدا بکند، دامن میزند به بیکاری و خیلی از مسایلی که واقعا مشکلات عدیدهای بوجود میآورند که کل اقتصاد را فلج میکنند. آنموقع باز من و شما مجبوریم برویم برای اینکه اقتصاد فلج نشود، از طریق درآمدهای نفتی با تزریق این درآمدها کاری بکنیم که اقتصاد از کار نیفتد. ولی الان واقعا خطرناک است و مردم و خانوادهها تحت فشار شدید قرار گرفتهاند و هزینههای خودشان را نمیتوانند پوشش بدهند و این باعث نگرانی بسیاری از خانوادهها شده، درگیریهای زیادی در خانواده بوجود آورده، رشد طلاق را زیاد کرده، روابط پدر و فرزند را زیر سوال برده است و بسیاری از این مسایل که حالا نمودهای مختلفش نمودهای اجتماعیاش همین است که اشاره کردم، ولی میتواند خدای ناکرده نمودهای دیگری نیز داشته باشد، نمودهای فرااقتصادی.