سهمیهبندی بنزین، تدبیری سیاسی یا اقتصادی؟ • مصاحبه
۱۳۸۶ تیر ۱۶, شنبهاز زمان اجرای طرح سهمیهبندی بنزین در ایران، این موضوع به یکی از بحثهای اصلی رسانهها، محافل سیاسی و نیز نهادهایی مانند مجلس شورای اسلامی تبدیل شده است. دکتر جمشید اسدی در مصاحبهای با دویچه وله این نظر را مطرح میکند که در طرح سهمیهبندی بنزین در ایران، انگیزههای سیاسی نیز نقش داشتهاند.
در حالی که طرفداران سهمیهبندی بنزین بخصوص مسئولان دولتی، از کاهش مصرف سوخت طی روزهای گذشته سخن میگویند، برخی رسانهها اخباری از افزایش مصرف سوخت منتشر کرده و حتا شایعهی شکل گرفتن بازار سیاه بنزین را مطرح میکنند.
طرفداران سهمیهبندی بنزین معتقدند که این طرح در کاهش آلودگیهای زیستمحیطی و رفع مشکل ترافیک نیز موثر است، اما مخالفان آن، ورشکسته شدن بسیاری از مشاغل و حرفهها و افزایش گرانی در تمام زمینهها را از پیامدهای سهمیهبندی بنزین میدانند.
در همین خصوص، دکتر جمشید اسدی استاد دانشگاه و کارشناس مسایل اقتصادی، به پرسشهای دویچه وله پاسخ داده است.
مصاحبهگر: بهنام باوندپور
دویچهوله: دکتر اسدی مدت کوتاهی پس از اجرای طرح سهمیهبندی بنزین شایعات در مورد شکلگرفتن بازار سیاه بنزین شنیده میشود. برخی نمایندههای مجلس در ایران هم این شایعه را تایید کردهاند. در صورتی که این شایعه صحت داشته باشد، پیامدهای آن چه خواهد بود؟
جمشید اسدی: مسئلهی سهمیهبندی و بازار سیاه متعاقب آن قابل پیشبینی بود. هر وقت که سهمیهبندی وجود داشته باشد، بخشی از کسانی که سهمیه دارند سهم خودشان را به قیمت بالاتر در بازار میفروشند. این اتفاق را ما در زمان جنگ و بعد از جنگ داشتیم و در هر زمانی که سهمیه داشتیم داشتیم و حتا مورد پیشبینی بسیاری از کارشناسان و حتا غیرکارشناسان در مورد بنزین بود که خب امروز خود نمایندگان مجلس هم به آن اعتراف میکنند.
خب این مسئله چه پیامدهایی خواهد داشت دکتر اسدی؟
تورم و بالاتررفتن قیمتها. یعنی به روایت دیگر کسانی که بنزین مصرف میکنند، بنزین مورد نیازشان را از سهمیه نمیتوانند دریافت بکنند. این برایشان کافی نیست. پس مجبورند بروند در بازار بخرند. بازار قیمتاش بالاتر از قیمت سهمیهای هست که در دسترسشان هست. در نتیجه تمام کالاها قیمتشان به اندازهی قیمت بالارفتهی بنزین در بازار آزاد بالا میرود و تورم فزایندهی ایران بار دیگر افزایش پیدا خواهد کرد.
در حالی که مسئولان دولتی مدام بر کاهش مصرف بنزین در روزهای گذشته تاکید میکنند، برخی گزارشها نشاندهندهی این است که مصرف بنزین روندی صعودی داشته است. مثلا در برخی روزها مصرف بنزین در ایران تا حدود ۳ میلیون لیتر بیشتر شده. به نظر شما این ادعای دولت که سهمیهبندی بنزین باعث کاهش مصرف سوخت میشود، واقعا عملی خواهد شد؟
غیرممکن است این مسئله عملی بشود در شرایط کنونی. حتا میخواهم این را بگویم اگر برای یک مدت کوتاهی مصرف بنزین بیاید پایین، به این علت است که مردم در پی یافتن راهحلی هستند که بنزین مورد نیاز خودشان را پیدا بکنند، مثلا بدانند بازار سیاه کجاست و دوباره به اندازهی گذشته مصرف صورت خواهد گرفت. در پی آن نیز مثلا کسی که تاکسی سوار خواهد شد یا اتومبیل شخصی بعنوان تاکسی سوار خواهد شد، باید پول بیشتری بدهد که راننده بتواند هزینهی بنزین بالاتر خودش را دربیاورد و در نتیجه مسافر هم هرجایی که بتواند قیمت کالای خودش را و خدمات خودش را بالاتر خواهد برد. این همان افزایش عمومی قیمتهاست که قبلا به آن اشاره کردم.
آقای احمدینژاد اعلام کرده است که با گازسوز کردن تاکسیها و وانتها ایران حتا میتواند بنزین صادر کند. آیا این آرزو میتواند به واقعیت بپیوندد؟
آقای رییس جمهور احمدینژاد بهطور تئوریک درست میفرمایند. اما در اثر سیاستهای تنشزای ایشان ما به اعتراف حتا خود وزیر نفت قادر نبودیم سرمایهی خارجی و حتا ایرانی جذب بکنیم برای بهراهانداختن حوزههای عظیم گاز در ایران. در نتیجه نمیتوانیم گاز تولید بکنیم، چه برسد به اینکه بخواهیم از وسایل نقلیه که سوخت خودشان را تبدیل بکنند به گازسوز بودن. در نتیجه آنچه بهطور تئوریک آقای احمدینژاد میگویند درست است. کشور پرنعمت ایران آنقدر منابع گازی دارد که بتواند بسیاری از وسایل نقلیه را تغذیه بکند. اما این گازهای ما متاسفانه کماکان زیر خاک باقی ماندهاند، حتا حوزههای نفتی ما زیر خاک باقی ماندهاند و حتا چاههای قدیمی را قادر نیستیم ترمیم بکنیم، چون سیاستهای تنشزای آقای احمدینژاد هر سرمایهگذاریای را فراری میدهد. در نتیجه آنچه ایشان بهطور تئوریک میگویند درست است، ولی هرگز در زمان ایشان جامه عمل نخواهد پوشید.
دکتر اسدی آیا انگیزههای سیاسی هم میتوانند در سهمیهبندی بنزین دخیل بوده باشند؟
من فکر میکنم متاسفانه آقای رییس جمهور احمدینژاد و دولت ایشان خود قائل هستند به احتمال حمله به ایران یا دستکم افزایش تحریمهای اقتصادی و سختترشدن آنها در مورد ایران. به همین دلیل است که مسئلهی سهمیهبندی را با این اصرار و ابرام و حتا گسترش آن در بعضی موارد، که سهمیهبندی برق نیز مدنظرشان هست، و فکر میکنم که کماکان چون میدانند بر مواضع ایدئولوژیک خودشان میایستند، علیرغم ایجاد تنشهای بسیار گسترده با جامعه بینالمللی، فکر کردهاند که از همین امروز کشور و اقتصاد را آمادهی اقتصاد جنگی و کمبود بکنند و به همین دلیل سهمیهبندی را بعنوان راهحلی خیلی جدی مدنظر دارند.
طرفداران سهمیهبندی بنزین، از جمله کاهش آثار تخریبی زیست محیطی و کاهش میزان تردد و ترافیک را از پیامدهای مثبت این طرح میدانند. آیا به نظر شما سهمیهبندی بنزین باعث رسیدن به چنین اهدافی میشود؟
نخیر! سهمیهبندی به هیچ عنوان این مسئله را حل نمیکند. آنچه مسئله را میتواند در این مورد حل بکند، قیمت واقعی بنزین هست در ایران، اما بنزین به مقدار کافی برای نیاز مردم که مردم رفتار اقتصادی خودشان را با توجه به هزینه و فایدهی قیمت بنزین تنظیم بکنند. اینجور حل مشکل محیط زیستی در ایران نخواهد شد، به این دلیل ساده که مردمی که برای امرار معاش احتیاج به استفاده از وسیله نقلیهی خودشان دارند، با سهمیهبندی بنزین اشتغال دیگری پیدا نخواهند کرد، با توجه به وضع بسیار مشکل اقتصادی امروز ایران، بلکه به سوی بازار آزاد ایران خواهند رفت، بنزین را به قیمت گرانتر خواهند خرید، خدمات خود را به قیمت گرانتر خواهند فروخت و در نتیجه سطح قیمتها بهطور کلی میرود بالاتر. آنچه میتواند به حفظ محیط زیست کمک بکند درایران، یک اشتغال گسترده هست که مثلا کارمند عالیرتبه مجبور نباشد مسافرکشی بکند و بعد اینکه بنزین سوختش، همانطور که در غرب این استفادهها را میکنند، به بهترین شکلی بهینه بشود برای محیط زیست. اما سهمیهبندی در این شرایط این مشکل را حل نخواهد کرد.
طرح سهمیهبندی بر افراد و موسساتی که تداوم حیات اقتصادیشان در گروه بنزین است، مثلا آژانسها یا صنعت گردشگری، چه تاثیراتی خواهد داشت؟
در بدترین حالت اینها در بازار آزاد هم نمیتوانند مقدار مورد نیاز خودشان را پیدا بکنند و ورشکست خواهند شد و بر خیل بیکاران ایران هم افزوده خواهد شد. در بهترین حالت خواهند توانست نیاز به خودشان را در مورد بنزین در بازار آزاد پیدا بکنند، اما باید خدمات گردشگری و حمل و نقل خودشان را به قیمت گرانتر بفروشند تا بتوانند هزینهی بالاتر بنزین را تامین بکنند و این باعث خواهد شد که تورم بالا برود. یعنی میخواهم در یک کلام بگویم، در مورد این مشاغلی که گفتید، این حرفههایی که گفتید، سیاست آقای احمدینژاد در بدترین حالت به افزایش بیکاری و در عینحال تورم منجر خواهد شد و در بهترین حالت، که گمان من کمتر بدان میرود، فقط باعث افزایش تورم خواهد شد.
در حالیکه دولت اعتقادی به فروش آزاد بنزین ندارد، گویا اکثریت نمایندگان مجلس موافق فروش آزاد بنزین هستند. به نظر شما در این تقابل و جدال، مجلس پیروز خواهد بود یا دولت؟
من فکر میکنم در این شرایط دولت پیروز خواهد بود، هرچند که حرف مجلس درستتر است. باید قیمت بنزین با حداقل یارانه البته در یک زمانی، مثلا هرسال درصدی را از یارانه بردارند تا زمانی که بنزین در ایران قیمت واقعی خودش را پیدا بکند و بعد مردم رفتار اقتصادی خودشان را بر مبنای قیمت واقعی بنزین تنظیم بکنند. اما آقای احمدینژاد قادر بدین کار نخواهد بود، بدین دلیل ساده که ما به اندازهی کافی متاسفانه نمیتوانیم در ایران بنزین تولید کنیم، باز به علت اینکه سرمایهگذار نداریم به علت سیاستهای تنشزای آقای احمدینژاد. پس باید این بنزین را وارد بکنیم. اما از آنجایی که اقتصاد بسیار نابسامانی امروز داریم، تمام نیازها را ما بتدریج باید از خارج وارد بکنیم. در نتیجه درآمد ارزی ما و حتا صندوق ذخیرهای که داشتیم بهطور مرتب از آن برداشت میشود، برای اینکه هزینهها و مایحتاج مورد نظر مردم را کشور وارد بکند. در نتیجه آقای احمدینژاد درآمدی ندارد که برای بنزین بیشتر تخصیص بدهد و بنزین بیشتر برای کشور بخرد. به این دلیل که دست آقای احمدینژاد به علت سیاستهای خودش تنگ است و نمیتواند بیش از این هزینهی واردات بدهد، فکر میکنم در تقابل مجلس و آقای احمدینژاد پیروزی با آقای احمدینژاد باشد، چون کشور در شرایط کنونی چارهی دیگری ندارد.