سیر تحولات سیاسی معاصر در سوریه
۱۳۹۱ فروردین ۲۵, جمعهسوریه از سال ۱۵۱۶ تا سال ۱۹۱۷ تحت سیطره حکومت عثمانی قرار داشت و به وسیله شاهزاده فیصل بن حسین، رهبر قشون مشترک بریتانیا و اعراب به استقلال دست یافت. اما فاتحان جنگ جهانی اول، سوریه را به صورت سرزمین تحت قیمومت به فرانسه واگذار کردند.
پس از جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۶ سوریه از قیمومت فرانسه بیرون آمد، اما تاریخ این کشور بعد از پایان جنگ تا چند دهه تحت تاثیر بحران اعراب و اسرائیل قرار داشت. در سال ۱۹۴۸ سوریه با حضور در اولین جنگ اعراب و اسراییل شکست سختی را تحمل کرد. پس از آن، این کشور برای بیست سال در بحرانی داخلی فرورفت و کودتاهای متوالی را تجربه کرد.
سوریه تحت تاثیر قیمومت فرانسه، نسبت به سایر کشورهای عربی آمادگی بیشتری برای تحزب، حکومت پارلمانی و پلورالیسم سیاسی داشت. میشل عفلق و صلاح بیطار که اولی یک مسیحی ارتدکس و دومی یک مسلمان سنی بود، هر دو در دانشگاه سوربن پاریس درس خوانده بودند. آنها که مجموعه نظراتی متناقض از ناسیونالیسم عربی و گرایشهای چپ را نمایندگی میکردند، پایهگذاران حزبی به نام بعث بودند که به تدریج بازیگری پرنفوذ در صحنه سیاسی سوریه شد.
حزب بعث از سال ۱۹۴۴ به صورت اتحادیه مخفی دانشجویان و روشنفکران جوان فعالیت میکرد و پس از استقلال از فرانسه علنی شد. تاسیس این حزب در بهار سال ۱۹۴۷ با هدف مبارزه با اقتدار سیاسی و اقتصادی زمینداران بزرگ و بازرگانان ثروتمند دمشق و حلب صورت گرفت.
حزب بعث سوریه در سال ۱۹۵۳ در جانبداری از پان عربیسم رهبران مصر با حزب سوسیالبست به رهبری اکرم جوزانی یکی شد، اما پس از منحل شدن تمامی احزاب در جمهوری متحد عرب، به مخالفت با ناصر برخاست. پس از منحل شدن این جمهوری در سال ۱۹۶۱ به تدریج قدرت سیاسی در سوریه به دست حزب بعث افتاد تا آنجا که در سال ۱۹۶۳ به حزب حاکم تبدیل شد.
شکست اتحاد با مصر و کودتاهای متوالی
پیش از آغاز جنگ سوئز، سوریه به همراه مصر فرماندهی مشترکی را تشکیل داد. این کشور در ماجرای ملی کردن کانال سوئز در سال ۱۹۵۶ برای همبستگی با مصر صادرات نفت به عراق را قطع و داراییهای فرانسه و انگلستان را ملی اعلام کرد و پس از آن در ستیز با کشورهای غربی به اتحاد شوروی متمایل شد. در همین سال نوری سعید کوشید کودتایی با حمایت غرب انجام دهد که شکست خورد.
اتحاد سوریه با مصر که به نظر میرسید آغاز وحدت تمام کشورهای عربی باشد، نافرجام بود و به ادغام سوریه در مصر تعبیر شد. در سال ۱۹۶۱ گروهی از افسران سوری به رهبری عبدالکریم نحلاوی با اقدام به یک کودتا به این اتحاد پایان دادند. کمی بعد در آوریل سال ۱۹۶۲ افسران طرفدار ناصر کودتایی نافرجام کردند که به شدت سرکوب شد و علاوه بر اعدام ۸۰۰ نفر به دستگیری صدها نفر دیگر انجامید.
در ماه مارس سال ۱۹۶۳ کودتای دیگری در سوریه روی داد که حزب بعث را برای اولین بار در این کشور به قدرت کامل رساند. حافظ اسد در این زمان عضو شورای ملی فرماندهی انقلاب شده و درجه سرلشکری گرفته بود. او با این کودتا فرمانده نیروی هوایی سوریه شد.
اختلاف میان اعضای سالخورده و جوان حزب بعث بر سر فساد و ضعف تشکیلاتی در این حزب موجب کودتای دیگری در سال ۱۹۶۶ به رهبری صلاح جدید شد. در این کودتا میشل عفلق و امین الحافظ ساقط شدند و حافظ اسد که از یاران صلاح جدید بود، با حفظ سمت فرماندهی نیروی هوایی به مقام وزارت دفاع رسید.
شکست سوریه در جنگ شش روزه به از دست رفتن ارتفاعات جولان و نابودی نیمی از نیروی هوایی سوریه منجر شد. حافظ اسد که در این شکست مقصر خوانده شده بود در دفاع از خود گناه را به گردن تسویه حسابهای سیاسی مکرر در حزب بعث و تضعیف ارتش انداخت.
کودتای حافظ اسد و قدرتگیری علویان
حافظ اسد در فضای یاس آلود بعد از پایان جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل و بعد از ماهها نبرد قدرت در درون حزب بعث، ۱۶ نوامبر ۱۹۷۰ دست به کودتا زد و بلافاصله دستور بازداشت صلاح جدید و جمعی از طرفدارانش را داد. او در سال ۱۹۷۱ در یک انتخابات بدون رقیب، با ادعای کسب بیش از ۹۹ درصد آرای مردم سوریه بر کرسی ریاستجمهوری نشست.
در سال ۱۹۷۳ سوریه موفق شد در "جنگ اکتبر" بخش کوچکی از بلندیهای جولان را بازپس بگیرد. اسد سیاست سختگیرانه و سرکوبگرانهای نیز نسبت به اسلامگرایان اتخاذ کرد و هر عملیات مسلحانه در سوریه را به حساب اخوانالمسلمین گذاشت. پس از ترور ۵۰ دانشجوی علوی در دانشکده نظامی سوریه، سرکوب اخوانالمسلمین در این کشور شدت گرفت و این بهنوبه خود منجر به بروز شورشی در شهر حماه از سوی اخوانالمسلمین شد.
حمله حکومت سوریه با تانک و نیروی هوایی به حماه موجب کشته شدن دستکم هزار نظامی، بین بیست تا سی هزار غیرنظامی و نابودی قسمت بزرگی از بخش قدیمی این شهر شد. پس از این درگیری که به "کشتار حماه" شهرت یافت، موج وسیعی از بازداشتها آغاز شد که به تضعیف شدید اپوزیسیون بنیادگرای اسلامی انجامید. در این دوران موقعیت سیاسی اسد محکم و آسیبناپذیر بود.
ظهور علویها در سياست سوريه و سياست منطقه به عنوان يک بازيگر موثر و کنشگر فعال بيش از آنکه به تحولات اجتماعی و سياسی سوريه مرتبط باشد، ناشی از یک اتفاق و موفقیت اسد در کودتای سال ۱۹۷۰ است. اسد پس از این کودتا در جهان عرب یک "ابر بازیگر" نام گرفت که توانست با زیرکی حداکثر استفاده را از حداقل فرصتها به عمل آورد و به علویان سوریه هویتی در سطح حاکمیت ببخشد.
از زمان حافظ اسد به بعد، بیشتر افسران عالیرتبه نظامی و امنیتی سوریه و زیرمجموعههای نهادهای ارتشی و امنیتی از همکیشان خانواده اسد یعنی از علویان بودهاند. این در حالی است که سنیها در کمیته مرکزی حزب بعث، حزب حاکم و تنها حزب قانونی کشور اکثریت دارند. عبدالحلیم خدام، فاروق الشرع و نجاه العطار، معاونان قبلی و فعلی رییس جمهوری، عبدالرئوف القاسم، محمود الزعبی و ناجی عطری نخست وزیران سابق و عبدالقادر قدوره و محمود الابرش روسای مجلس خلق سوریه همگی وابسته به طوایف سنی سوریه هستند.
MDM/JT