شصتمين سالگرد تولد آليور استون، شورشگر محبوب هاليوود
۱۳۸۵ شهریور ۲۴, جمعهاستون خود فراز و نشيبهاى تاريخ آمريكا را چشيده و لمس كرده است. او از جمله در جنگ ويتنام حضور داشت و فيلم معروف Platoon كه چهار جايزه اسكار نصيبش گرديد، تاثيرگرفته از تجربيات و مشاهدات او در جنگ ويتنام است.
ماجراى قتل جان اف كندى رييس جمهور آمريكا، اوج و سقوط ريچارد نيكسون كه پس از كندى روى كار آمد و نقش نيكسون در رسوايى واترگيت و همچنين سوقصد يازدهم سپتامبر از ديگر موضوعات مهم تاريخى است كه استون در فيلمهايش به آنها پرداخته است.
استون در روز پانزدهم سپتامبر ۱۹۴۶ در نيويورك در خانواده اى مرفه به دنيا آمد، پدرش يهودى و از دلالان معروف سهام در بورس نيويورك بود و مادرش نيز كاتولوليكى فرانسوى تبار كه به گفته خود استون، انسانى شب زندهدار بود و پيش از ساعت ۳ صبح به رختخواب نميرفت.
استون دوران تحصيليش را در مدارس تيزهوشان و نخبگان گذراند و پس از يك سال تحصيل در دانشگاه معروف Yale ، در سال ۱۹۶۵ تصميم گرفت كه به عنوان معلم راهى ويتنام شود. بعد از فعاليتى كوتاه به عنوان معلم تاريخ و زبان انگليسى در مدرسه اى چينى در سايگون، وارد ارتش شد و در سالهاى ۱۹۶۷ و ۶۸ به عنوان سرباز داوطلب در جنگ ويتنام در صف نظاميان آمريكا بود.
او بعد از بازگشت از ويتنام مدتى به عنوان راننده تاكسى در نيويورك كار ميكرد و از سال ۱۹۷۱ به بعد، به نوشتن فيلمنامه پرداخت. البته سالها طول كشيد كه وى به عنوان فيلمنامه نويس بر سر زبانها افتد.
در سال ۱۹۷۸ ، فيلمنامه «قطار سريع السير نيمه شب» ساخته آلن پاركر جوايز اسكار و گلدن گلوب را براى استون به ارمغان آورد. آليور استون پس از اين موفقيت نخستين تجربياتش را به عنوان فيلمساز كسب كرد و به موازات كارگردانى فيلمنامه هم مينوشت.
در اواخر سال ۱۹۸۶، فيلم پلاتون به كارگردانى استون بروى پرده سينما آمد، فيلمى كه در آن استون با ديدى منتقدانه به جنگ ويتنام ميپردازد. او بيست ساله بود كه راهى ويتنام شد، ده سال بعد، فيلمنامه پلاتون را نوشت كه در آن زمان خريدارى نداشت تا اينكه خودش در سن چهل سالگى نوشته اش را به تصوير كشيد و ۴ جايزه اسكار نيز براى اين اثر دريافت كرد، از جمله جايزه بهترين فيلم و بهترين كارگردانى.
اين كارگردان آمريكايى در سال ۱۹۸۹، فيلم ديگرى ساخت به نام «متولد چهارم جولاى» با بازيگرى تام كروز كه استون در آن بار ديگر به موضوع جنگ ويتنام پرداخته است. اين فيلم كه چهار جايزه گلدن گلوب دريافت كرد، داستان زندگى يكى از سربازان آمريكايى است كه در جنگ ويتنام معلول شده است.
اما فيلمهاى استون تا چه اندازه بازتابنده زندگى خود او هستند، به گفته عبدى كلانترى منتقد فيلم و ادبيات در نيويورك: «همین شرکتش در جنگ ویتنام باعث شده که آشنایی دست اولی داشته باشد برای ساختن فیلم معروفش «پلاتون» یا «رسته نظامی». خیلی از فیلمسازهای جوانتر اطلاعاتشان از تاریخ آمریکا دست دوم هست. مثلا کسانی مثل تارانتینو که همه دانششان از فرهنگ و سیاست، از فیلمهای سینماییست که خودشان در جوانی دیدهاند، ولی خوب آلیور استون در جنگ شرکت داشته. علاوه براین در مورد فیلم «وال استریت» هم بايد گفت كه او اطلاعات دست اولی داشته است، چون پدرش در شرکتهای بزرگ وال استریت صاحب سهام بوده.
يكى ديگر از فيلمهاى بحث برانگيز آليور استون فيلم «قاتلين بالفطره» است كه در پنجاه و يكمين جشنواره بين المللى فيلم ونيز در سال ۱۹۹۴، جايزه ويژه هيات داوران را دريافت كرد. اين فيلم كه درباره زوجى قاتل در آمريكاست، بيش از همه در اروپا بحثهاى داغى را درباره زيباشناسى، خشونت و همچنين آزاديهاى هنر به دنبال داشت.
از آنجايى كه استون در فيلمهايش همواره به موضوعات حساس اجتماعى و سياسى پرداخته، همواره با اين انتقاد روبرو بوده كه با فيلمهايش افكار عمومى را گمراه و منحرف ميكند. عبدى كلانترى در اينباره ميگويد:
«فیلمهای آلیور استون همیشه از این لحاظ بحثانگیز بوده، چون تا حدودی هم در بعضی از کارهایش به تئوری توطئه معتقد است. مثلا آن فیلم جان.اف. کندی آن برداشت رایج از عامل مرگ کندی را نمیپذیرد و معتقد هست که قاتل یکنفر نبوده، آسوالد، بلکه یک توطئهای پشت قضیه بود و فیلمهای دیگرش مثل «وال استریت» که از بند و بستهای پشت پردهی صاحبان خرید و فروش سهام بحث میکند، همیشه بحثانگیز بوده و عدهای متهمش میکنند که در واقع دارد با ذهن تماشاچیهایش یکجوری بازی میکند یا بهاصطلاح آنها را دستکاری میکند و این اتهام همیشه با استون بوده. فیلمهای او كمى پوپولیستیست. یعنی کاراکترهایی که انتخاب میکند از یک بگراند خیلی پایین اجتماع را دارد و به این سمپاتی دارد. حتا مثلا وقتی راجع به نیکسون حرف میزند، پشتاش یک سمپاتی ملایمی دارد. بخاطر اینکه نیکسون وابسته به بورکراسی سیاسی آمریکا نبود و خودش خودش را ساخته بود، از پایین آمده بود بالا.»
آخيرين اثر سينمايى آليور استون، فيلم مركز تجارت جهانى است كه مدتى پيش اكران آن در آمريكا آغاز شده و بزودى نيز در سينماهاى اروپا به نمايش درخواهد آمد.
استون در اين فيلم به فاجعه يازدهم سپتامبر ميپردازد، البته اين ساخته، برخلاف بسيارى از فيلمهاى پيشين اين كارگردان پرآوازه رنگ و بوى سياسى ندارد و اين فاجعه را از ديد دو مامور پليس دنبال ميكند كه براى نجات جان ديگران، جان خود را به خطر مياندازند.