شهریار آهی: ایران باید در برابر عربستان محتاطتر باشد
۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۷, پنجشنبهبه نظر بسیاری از ناظران و تحلیلگران، ملک سلمان پادشاه عربستان، در تغییرات تازهای که در دولت این کشور به وجود آورده، اگر نگوییم تماما ولی لااقل نیمنگاهی به ایران داشته است.
شهریار آهی، تحلیلگر سیاسی و آشنا به امور کشورهای عربی معتقد است ایران باید از این پس بسیار محتاطانهتر عمل کند. او میگوید سیاست خارجه ایران لااقل در نزدیکی مرزهای این کشور تا کنون بیشتر دست سپاه و ماجراجوییهای این نهاد بوده است، ولی حالا بهتر است سپاه این عرصه را به کاردانهای وزارت خارجه بسپارد وگرنه عواقب فاجعهباری برای مردم ایران خواهد داشت.
آقای آهی تغییراتی که در دولت عربستان بهوجود آمده تغییرات چشمگیری بوده: وزیر دفاع، وزیر خارجه، ولیعهد و نایب ولیعهد عوض شدهاند و کسانی سر پستهای جدید آمدهاند که هم مشهور به قاطعیت هستند و هم در مقابل ایران سرسختاند. آیا این تغییرات بهنظر شما میتواند روی مناسبات ایران و عربستان و روی جاهایی که ایران و عربستان باهم درگیری دارند، به صورت نیابتی یا مستقیم، تاثیر بگذارد؟
بله و اولین تاثیرش را اینجا میبینیم که با واردشدن به فضای هوایی یمن، عربستان دیگر با ایران جنگ نیابتی نمیکند، جنگ مستقیم میکند. من فکر میکنم که یک چنین دولتی در عربستان بیسابقه بوده. از اوج جنگهای ملک عبدالعزیز به این طرف، معمولا دولتهای عربستان میانهرو و محافظهکار بودند و میخواستند همه چیز را همان طور که هست نگه دارند و ریسک زیادی نمیکردند. ولی میبینیم در عرض مدت خیلی کوتاهی تغییرات بسیار بزرگی توسط ملک سلمان ایجاد شده است.
امیرمحمد بن نایف ولیعهد شده و در عین حال معاون نخست وزیر هم هست و در غیاب ملک سلمان کابینه را اداره میکند؛ جایی که همه تصمیمات گرفته میشود. محمد بن سلمان ولیعهد دوم که نیابت دوم نخست وزیری را هم دارد، ۳۰ ساله است و سابقه نظامی ندارد، در عین حال وزیر دفاع هم شده. وزارت دفاع عربستان نهادی بسیار پیچیده است. فقط نیروی هواییاش را در نظر بگیرید که چه سیستمهای پیچیدهای در آن هست. این کاریست که مثلا امیرسلطان بن عبدالعزیز که ولیعهد بود با تجربه طولانی آن را بر عهده داشت.
اتفاقا من میخواستم همین را بپرسم. فکر میکنید دلیلش چه بوده که ملک سلمان، یک جوان به قول شما ۳۰ ساله بیتجربه در زمینه دفاعی و جنگی را در پست به این مهمی گذاشته؟
محمد بن سلمان رئیس دفتر و فیالواقع مدیر کل شئون پدرش ملک سلمان هم بود. ملک سلمان سناش بالا رفته، بعضی موقعها مشکل حافظه دارد و نزدیکترین کس به او همین پسر جوانش است که از جوانترین همسرش هست و با او احساس نزدیکی میکند. دلیل دیگری وجود ندارد. نمیشود تصور کرد که اگر ملک سلمان نبود، میشد که امیرمحمد بن سلمان الان وزیر جنگ باشد.
ولی بههرحال این یک دولت عملگراست. عادل الجبیر آمده جای سعودالفیصل را گرفته که ۴۰ سال وزیر خارجه بود. عادل الجبیر تمام پیشرفت شغلیاش از وقتی که از دانشگاه جرج تاون درآمد، در واشنگتن بوده و مدتی طول میکشد تا با بورکراسی وزارت خارجه از نزدیک آشنا شود. خلاصه این مدیریت جدید گاهی اوقات خارج از روال طولانی تصمیمگیری محافظهکارانه در دولت عمل خواهد کرد و معنی همه اینها این است که باید محتاط بود و واقعا ماجراجوییهایی که سپاه در منطقه میکرد، امروز میتواند عواقب خیلی خطرناکی داشته باشد. بهتر است نظامیان در ایران کنار بروند و امور خارجی را به دست افرادی باتجربهتر در وزارت خارجه بسپارند.
یکی دیگر از کارهایی که ملک سلمان کرده تشکیل دو کمیته است؛ یکی کمیته سیاسیـ امنیتی که ریاستاش را هم ولیعهد جدید بهعهده دارد و یکی هم کمیته توسعه و اقتصاد که ریاستاش را نایب ولیعهد بهعهده دارد. به نظر میرسد که تمرکز دولت جدید بیشتر روی مسائل امنیتیست. میشود گفت که این دولت جدید رویکرد امنیتیتری هم نسبت به دولت قبل دارد؟
کاملا درست است و مسلم. سابقه خود محمد بن نایف که فیالواقع در غیاب ملک سلمان کابینهها را اداره میکند امنیتیست. پدرش ولیعهد سابق امیر نایف بن عبدالعزیز سالهای مدید وزیر داخله بود؛ جایی که جمیع مسائل امنیتی کشور، نه فقط داخل خاک عربستان بلکه حتی آن چیزی که در خارج نزدیک است، آنجا حل و فصل میشود.
محمد بن نایف بعد از اینکه عمویش احمد بن عبدالعزیز را که معاون امیر نایف بود کنار گذاشتند، دیگر واقعا وزارت داخله را خودش اداره میکرد و تجربهاش تجربه امنیتیست، پیشرفت شغلیاش در دستگاههای امنیتی بوده، به آمریکا خیلی نزدیک و مورد اعتماد آمریکاییها هست و همان طور که گفتید معاون دوم نخست وزیری که کابینه را اداره میکند، آن هم امیرمحمد بن سلمان است که بیشتر به امور داخلی هم میپردازد.
جزو کسانی که پستهای جدید را گرفتهاند، محمد بن نایف که به ولایت عهدی رسیده، درسخوانده آمریکاست و رابطه خوب و تنگاتنگی با آمریکا دارد. کسی هم که وزیر خارجه شده که اصلا سفیر عربستان در واشنگتن بوده که او هم مشهور است به اینکه رابطه خیلی خوبی با آمریکا دارد. به نظر میرسد ملک سلمان میخواهد رابطهاش را با آمریکا بهتر از قبل بکند و شاید این بهخاطر ترس از نزدیکی ایران و آمریکا باشد. آیا میشود چنین تحلیلی داشت؟
بله کاملا. ببینید از زمانی که ملک عبدالعزیز و فرانکلین روزولت در آن کشتی در خلیج فارس باهم ملاقات کردند (۱۴ فوریه ۱۹۴۵)، تکیهگاه امنیتی عربستان تا حد زیادی آمریکا بود و هنوزهم در مسائلی مثل اطلاعات، از سیستمهای کنترل هدایتی آتشبارها بگیرید تا نرمافزار موشکهای هوا به هوایشان که ضامن برتری هوایی کامل عربستان در منطقه است، همه اینها بدون همکاری مستمر و عمیق آمریکا فلج میشود.
اما حتی قبل از اینکه آمریکا در مذاکرات اتمی به ایران نزدیک شود، عربستان سیاستهای جدید دستگاه آقای اوباما را سست میدید، مثلا در سوریه، یا پشتیبانی نکردن آمریکا از مبارک در مصر، تمایلی که آمریکا به انتخابات در مصر به اخوانالمسلمین نشان داد و میدانیم که عربستان واقعا با اخوان المسلمین مشکل دارد، همه اینها موجب شد که عربستان احساس کند ما دیگر نمیتوانیم به آمریکا اعتماد بکنیم. این حالت هنوز هست. این اراده و تصمیمی هم که میبینید که روی پای خودمان باید بایستیم و خودمان بایستی کار انجام بدهیم و منتظر آمریکا نشویم هم ناشی از آن است.
پس چرا مهرههای نزدیک به آمریکا را انتخاب کرده؟
خب در ضمن میدانند که محتاج نزدیکی به آمریکا هستند و میخواهند آنجا محکمکاری بکنند ولی در عین حال دیگر همه شرطبندیشان را روی پشتیبانی آمریکا از عربستان نمیکنند.
اتفاقی که در هرم جدید حکومتی در عربستان افتاده این است که قدرت یک مقدار از دست ملک عبدالعزیز و فرزندانش خارج شده و دست نوههایش افتاده و این ممکن است باعث تشدید اختلافات خانوادگی در عربستان بشود. چقدر این احتمال را قوی میبینید که حالا اگر نشود گفت جنگ خانوادگی، ولی این اختلافات خانوادگی بتواند روی کارکرد دولت جدید عربستان تاثیر بگذارد؟
این کاملا درست است و همه صاحبنظران هم راجع به عربستان همیشه گفته بودند. از نسل دوم بعد از ملک عبدالعزیز تا حالا همهی پادشاهان برادر همدیگر بودند. بنابراین نزدیک به همدیگر بودند. حالا اگر این میراث به نسل سوم برسد، فرزندان برادران دیگر یک مقداری از قدرت فاصلهشان بیشتر میشود. چون به صورت طبیعی اختلاف نظر هم دارند و این میتواند مشکلزا شود. اما در کوتاه مدت این طور نیست. یعنی شورای خانوادگی همه پشت این انتقال قدرت و کنارگذاشتن امیر مقرن بن عبدالعزیز ایستادند و حتی میگویند خودش این درخواست را داشته.
مثلا درمورد امیرمحمد بن نایف که ولیعهد شده، این پستی بوده که میتوانست به فرزندان ملک فیصل برسد که سالها سمتهای خیلی مهم داشتهاند؛ یکیشان ۴۰ سال وزیر خارجه بوده، یکیشان سالهای دراز وزیر اطلاعات بوده، یکی دیگرشان خالد الفیصل استاندار بعضی از حساسترین استانها در عربستان بوده. خب میتوانند بگویند محمد بن نایف حتی پدرش پادشاه هم نبوده، یک زمانی ولیعهد بوده، ولی الان این صداها را شما نمیشنوید و شورای خانوادگی که راجع به امر جانشینی نظر میدهد، همه این را تایید کردند و یک صف ایستادهاند. ولی نمیشود انتظار داشت که در درازمدت اختلافات و شکافهایی حتی در امور سیاسی بین اعضای خانواده بهوجود نیآید.
شما در اول صحبتتان اشاره کردید که ایران باید محتاطانهتر عمل کند. میخواستم بهعنوان جمعبندی کمی مفصلتر بفرمایید که به نظرتان الان ایران باید چه سیاستی را در قبال عربستان و کلا در منطقه در پیش بگیرد، بهخصوص جاهایی که ممکن است احتمال رودررویی با عربستان باشد؟
استراتژی ایران در منطقه اصولا جنگهای نامتقارن بوده؛ یعنی کارهایی با شدت خشونت پایین و موفقیتهایی هم در این زمینه داشته است. برای اینکه ایران در جنگ با خشونت پایین در مرزهای گسترده، از دروازههای هند و افغانستان گرفته تا بنادر مدیترانه، واقعا برتری کامل دارد. ولی یکجایی قدرت دیگری مثل عربستان که برتریاش در سطح خشونت بالاست، از نظر استراتژیکی بهنفعاش میشود که کار را به خشونت بالاتری بکشاند، آنجایی که خودش برتری دارد. مثلا اگر وارد یک درگیری هوایی بشود، شکی نیست که با توجه به امکانات هوائی عربستان، ایران با تمام مهارت و خلبانهای درجه یکی که دارد، تجهیزات این را ندارد که در مقابلش بایستد.
ضربالمثلی هست که بهترین طرحهای نظامی بعد از اولین شلیک دوام نمیآورند. احتمال اتفاقاتی که کار را به جایی برساند که دیگر ایران زیاد برتری نداشته باشد، بالاست. از اینرو بهتر است اینهایی که در ایران در این مدت ماجراجویی کردهاند، مثل سپاه که تا کنون سیاست خارجی نزدیک به مرزهای ایران را در دست داشته، به نفع ایران و به نفع مردم ایران کمی کنار بروند و کار را به دست کاردانهایی مثل وزارت خارجه بدهند که اشراف و آگاهی بیشتری دارند به خطری که در آخر این راه نهفته است. وگرنه واقعا میتواند فاجعهای نصیب مردم ایران بشود.