«ظهور آقازادههای نوگرا و معترض به پدرخوانده نظام»
۱۳۹۰ فروردین ۲۱, یکشنبهاز حسن یونسی، فرزند وزیر سابق اطلاعات که در راهپیمایی اول اسفند بازداشت شد تا کنون خبری در دست نیست. دو فرزند آیتالله بیات زنجانی در راهپیمایی ۲۵ بهمن ۸۹ بازداشت شدند. سایتهای نزدیک به محمود احمدینژاد از دستگیری فرزند سردار علی فضلی در اسفند ۸۹ خبر دادند.
ماه گذشته فائزه و محسن هاشمی توسط کسانی که خود را «بچه حزب اللهیهای شابدولعظیم» خواندند مورد هتاکی قرار گرفتند. مهدی هاشمی دیگر فرزند آیتالله هاشمی نیز بعد از انتخابات سال ۸۸ از ایران خارج شد.
با تغییر روند اجتماعی ایران پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، آیا نقش آقازادهها هم تغییر کرده است؟ مهدی مهدوی آزاد، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی در گفتوگو با دویچه وله به بررسی وضعیت "آقازادههای نوگرا" در ساخت سیاسی و اجتماعی ایران پرداخته است.
دویچه وله: مهمترین ویژگی بهاصطلاح "آقازادهها" را بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ در ایران، در چه میدانید؟
مهدی مهدویآزاد: متأسفانه در سه دههی گذشته، واژهی "آقازادهها" مترادف با سرقت اموال عمومی، رانتخواری، دزدی و زیر پا گذاشتن قانون بوده است. اما بعد از انتخابات سال ۸۸ و اتفاقاتی که افتاد، نسل جدیدی از آقازادهها بروز کردند. آنها با چشمپوشی نسبی از منافعی که بالقوه میتوانستند به آن دست پیدا کنند یا با توبه از گذشتهی خودشان، وارد مخالفت آشکار با قدرت حاکم در ایران شدند که در راس آن، آیتالله خامنهای قرار دارد.
از آقازادههای منتقد حکومت ایران چه نمونههایی را در ذهن دارید؟
در لیست بازداشت شدگان وقایع پس از انتخابات، طیف متنوعی از آقازادهها قرار دارند. از سید علیرضا بهشتی، فرزند آیتالله بهشتی تا فرزندان همت و باکری، فرزند آیتالله خزعلی، فرزند آقای لاریجانی، فرزند آقای یونسی، فرزندان آیتالله بیات زنجانی، فرزندان آقای هاشمی رفسنجانی یا حتی کسانی مانند محسن روحالامینی در لیست بازداشتشدگان پس از انتخابات و یا لیست مغضوبین قدرت قرار دارند.
اسم این طیف جدید از آقازادهها را میگذارم، "آقازادههای نوگرا و معترض به پدرخواندهی نظام". آنها کسانی هستند که ولایت مطلقهی فقیه در ایران را به چالش کشیدهاند. آنها با اطلاعات نسبتا دقیق و خوبی که از کاست قدرت و پشت پردهی قدرت در ایران دارند، حاکمیت بلامنازع شخص ولیفقیه و رییسجمهور منصوب ایشان را به چالش میکشند و سعی میکنند جای پای جدیدی از خودشان در فضای سیاسی ایران بر جای بگذارند.
برخورد حکومت ایران با پدیدهی "آقازادههای نوگرا" را بعد از خرداد ۸۸ چگونه تحلیل میکنید؟
حاکمیت مطلقهی آیتالله خامنهای، در مواجه با آقازادههای نوگرا دو راه بیشتر پیش رو ندارد؛ یا اینکه آنها را تحمل کند که در این صورت، این طیف از آقازادهها به دلیل حضور نسبی در قدرت و اطلاعات دقیق از پشت صحنهی قدرت، به یک اقلیت بسیار مؤثر در صحنهی سیاسی ایران تبدیل خواهند شد. البته یک حکومت دیکتاتوری، چنین چیزی را تحمل نخواهد کرد. راه دوم، سرکوب، قلع و قمع یا ساکت کردن این آقازادهها به هر طریقی ممکن است و جمهوری اسلامی راه دوم را انتخاب کردهاست.
در ۱۹ اسفند ۸۹، سایتهای نزدیک به آقای احمدینژاد از جمله باکریآنلاین اعلام کردند، حتی فرزند سردار علی فضلی، یعنی فرماندهی وقت سپاه سیدالشهدای تهران که نقش مستقیمی در سرکوب خونین مردم داشت هم جزو بازداشت شدگان بوده است. سایتهای نزدیک به دولت آقای احمدینژاد همچنین افشا کردند، فرزند علی لاریجانی، رییس مجلس اصولگرای هشتم، دو بار، یک بار در عاشورای ۸۸ و یکبار در تظاهرات روز قدس ۸۸، جزو بازداشت شدگان و جزو معترضین بوده است.
در واقع جمهوری اسلامی، الان در سه جبهه در حال نبرد است. در یک جبهه، در حال نبرد با نیروهای بیرونی و خارج از کشور، اعم از دولتهای خارجی، نیروهای بینالمللی و اپوزیسیون خارج از کشور است. در جبههی دوم، در حال نبرد با اپوزیسیون داخل کشور و نیروهای منتقد است. در جبههی سوم، در خانههای خود، در حال نبرد با فرزندان خود، دختران و پسران خود است؛ چرا که نمیتواند آنها را قانع کند و دلیل موجهی برای شرایط فعلی و امروزی ایران بیاورد.
در ماههای گذشته نمایندگان مجلس ایران از لزوم برگرداندن فرزندان مسئولان که در اروپا، بهویژه در کشور انگلیس تحصیل میکنند، صحبت کردهاند. بهانهی این صحبتها هم، «امکان سواستفاده از فرزندان مسئولان در خارج از ایران» مطرح شده است. این امر را به چه نحو در برخورد حکومت ایران با فرزندان مسئولان حکومت ارزیابی میکنید؟
این مسئله دو بعد دارد؛ یک بعد آن این است که بله، آنها درست میگویند. فرزندان مسئولان ارشد جمهوری اسلامی، نه تنها جمهوری اسلامی که هر حاکمیت مستبد دیگری، همواره در معرض استفادهی سرویسهای اطلاعاتی یا اپوزیسیون برای افشاگری یا دادن اطلاعات هستند. همان اتفاقی که حدود ۱۵ سال پیش در مورد فرزند آقای محسن رضایی رخ داد و ایشان به آمریکا پناهنده شد که همه داستان آن را میدانیم.
بعد دوم قضیه که مهمتر از سایر ابعاد است، همان مسئلهای است که پیشتر به آن اشاره کردم. کسانی که از ایران و فضای بسته و خفقانآور آن خارج میشوند و در یک فضای دمکرات نفس میکشند، دنیا را میبینند، برخورد حکومتهای دمکرات با مردم خود را میبینند، آزادی را میبینند، آزادی رسانهها، گروههای اجتماعی، سازمانهای غیردولتی و غیره را میبینند.
طبیعتا هنگام بازگشت به خانهی خودشان در ایران، نمیتوانند روش حکومتداری ایران را مورد تأیید قرار دهند. حتی اگر این فرزندان برای ورود به قدرت، به قول شیعیان تقیه هم بکنند، بعد از مدتی عملکرد آنها، صددرصد مخالف عملکردی است که رژیم ولایت مطلقهی فقیه از خود بروز میدهد.
اوایل تابستان سال ۱۳۸۸، من به عنوان مدیرمسئول یکی از رسانههای داخلی، در نشستی حاضر بودم که به دعوت یا بهتر بگویم به احضار دادستان وقت تهران، آقای سعید مرتضوی صورت گرفت. در آن نشست که حدود ۱۶ تن از مدیران رسانههای داخلی هم حاضر بودند. در آن نشست توأم و سرشار از تهدید روزنامهنگاران، آقای سعید مرتضوی دادستان وقت، به صراحت اعلام کرد، طیف قابل توجهی از کسانی که در جریان اعتراضات بعد از انتخابات بازداشت شدهاند، یا آقازادهها هستند یا از منسوبین به مدیران و مقامات ارشد جمهوری اسلامی ایران هستند که سعی میکنند با وساطت آنها را آزاد کنند.
فکر میکنید نظرات انتقادی "آقازادههای نوگرای ایران"، تا چه حد از سوی حکومت قابل کنترل است؟
بههرحال حکومت ایران در بعد بیرونی، با استفاده از ابزارهایی که دارد و آنها را در ارتباط با سایر نیروهای منتقد هم مورد استفاده قرار میدهد، میتواند تا حدی این طیف از آقازادهها را به سکوت وادار کند. همانطور که هماکنون میبینیم، بخش قابل توجهی از آقایانی که فرزندان آنها بازداشت شدهاند، ترجیح میدهند سکوت کنند.
نمونهی بارز آن فرزند علی یونسی است. ایشان وزیر اطلاعات دولت اصلاحطلب آقای خاتمی بود، فرزند ایشان وکیل دادگستری و وکیل تعدادی از بازداشت شدههای پس از انتخابات بود. بیش از دو ماه که ایشان در زندان و تحت شدیدترین بازجوییها قرار دارد. اما میبینیم که هیچ خبری در مورد ایشان منتشر نمیشود و کسی خبر ندارد که آقای حسن یونسی در بازداشت بهسر میبرد.
فکر میکنید نظرات انتقادی "آقازادههای نوگرا" تا چه حد اثر گذار باشد؟
بسیاری از تحلیلگران منصف معتقد هستند، بخشی از تغییر مواضع آیتالله هاشمی رفسنجانی پس از انتخابات، ناشی از فشارهای فرزندان ایشان، به خصوص مهدی هاشمی و فائزه هاشمی بود. این طیف از آقازادهها با جدلهایی که در داخل خانهها میکنند و با بردن بحثهایی که در فضای عمومی وجود دارد، به داخل خانههای سران حاکمیت، آنها را به نحو جدیدی به چالش میکشند و در نهایت آنها را دچار تردید میکنند.
یکی از آقازادههایی که در دو سال اخیر، نام او در شعارهای معترضان بارها شنیده شد، مجتبی خامنهای فرزند آیتالله خامنهای است. شاید بتوان او را مقابل آقازادههای منتقد دستهبندی کرد. فکر میکنید در دو سال گذشته، نقش آقازادههایی مانند مجتبی خامنهای، تا چه حد در امور سیاسی و اقتصادی ایران پررنگتر شده است؟
داستان آقامجتبی خامنهای، حکایت دیگری است. به همان میزان که از نقش و نفوذ آقازادههای منتقد در داخل قدرت کاسته شد، و البته بر میزان محبوبیت و اعتبار آنها در میان اجتماع افزوده شده است، به همان میزان بر نقش آقازادههایی که هنوز به ولایت مطلقهی فقیه وفادارند و حاضر به سرکوب مردم در این راه هستند، افزوده شد. در رأس آنها، آقای مجتبی خامنهای قرار دارد. فرزندان آیتالله مصباح، فرزندان آیتالله مکارم شیرازی و افراد دیگری هم هستند که در دو سال گذشته از این بحران برای خودشان کلاهی دوختند و قدرت خودشان را افزایش دادهاند.
اما باید مجتبی خامنهای فرزند آیتالله خامنهای و داماد آقای حداد عادل را از هر لحاظ با سایر آقازادهها، چه منتقد حاکمیت و چه وفادار به حاکمیت، مجزا بدانیم. شواهد و اخبار متعدد، حاکی از آن است که مجتبی خامنهای نقش مستقیم و بلاواسطهای در سرکوب خونین و بیسابقهی مردم و منتقدین طی دو سال اخیر داشته است.
اخبار حاکی از آن است که مجتبی خامنهای برای ارتباط با دادستانی تهران نمایندهی مستقیمی دارد. در مواقع بحرانی، یعنی اعتراضات خیابانی، مستقیما با فرماندهی سپاه و فرماندهی نیروی انتظامی،در تماس است. در تمام جلسات فراتر از شورای عالی امنیت ملی که با هدف سرکوب کردن اعتراضات مردمی تشکیل میشود، مجتبی خامنهای نقش اصلی و کلیدی را بازی میکند. او برای بر قدرت نشاندن دوستان خود که همان جناح راست افراطی در ایران است، از هیچ اقدامی فروگذار نمیکند.
حسین کرمانی
تحریریه: شیرین جزایری
برای شنیدن فایل صوتی گفتوگو با مهدی مهدوی آزاد، روزنامهنگار و تحلیلگر مسائل سیاسی، روی لینک پایین صفحه کلیک کنید!