«علت اصلی تورم، شخص احمدینژاد است» • مصاحبه
۱۳۸۷ آذر ۱۱, دوشنبهبه عقیدهی دکتر اسدی، تنها راه نجات اقتصاد ایران «اقتصاد بازار بنیاد» است که در آن شرایط برای رقابت وجود دارد و این رقابت باعث پایین آمدن قیمت میشود.
دویچهوله: آقای دکتر اسدی، به نظر شما علت اصلی بالارفتن بیسابقه یا حداقل کمسابقهی نرخ تورم در ایران، در عرض این دو سه سالهی اخیر چه بودهاست؟
دکتر جمشید اسدی: آقای احمدینژاد. این عمدهترین دلیلیست که برای افزایش نرخ تورم در ایران میشود برشمرد. سیاستهای اقتصادی ایشان که به شدت انبساطی است و به شدت پول نفت را در اقتصادی که تولیدش پایین است تزریق میکند، باعث شده نرخ تورم به سرعت بالا برود. این عمدتا سیاستهای آقای احمدینژاد است که بدون درنظر گرفتن اصول ابتدایی و شالودههای اقتصاد، پول نفت را بدون حساب به اقتصاد ایران تزریق کردند. حتا تا آن حدی که امروز معلوم نیست از حدود ۲۰۰ میلیارد دلار درآمد نفت در دورهی زمامداری ایشان چقدر در حساب ذخیرهی ارزی مانده است.
غیر از تزریق نفت که شما به آن اشاره کردید، برخی از کارشناسان، علتهای دیگری را هم برای بالارفتن نرخ تورم ذکر میکنند مثل عدم رعایت نسبت تسهیلات به سپردهها در بانکها که گویا قانونا باید وقتی که سپردهای در بانک است، یک درصدی ازآن نزد بانک مرکزی بماند و بقیهاش برای تسهیلات استفاده بشود. ولی این نسبت بهم خورده و حتا بعضی جاها بانکها مجبور شدهاند نه تنها سپردهای را به بانک مرکزی ندهند، بلکه از خزانهی بانک مرکزی هم اضافه برداشت بکنند. در این مورد هم اگر ممکن است توضیح بفرمایید.
بله، این نکته هم میفرمایید صددرصد مهم است. منتها اگر اجاز بدهید من گزاره و نهاد گفتهی شما را عوض بکنم. از اینجا شروع کنیم که آقای احمدینژاد نرخ بهره را به طور دستوری و حکمی اجرا کرد. یعنی تمام نهادهای بانکی، چه دولتی و خصوصی، موظف هستند که نه بر مبنای عرضه و تقاضا برای پول در بازار، بلکه طبق دستورات دولت نهم، نرخ بهره را تعیین بکنند. حتا در شرایطی موسسات مالی و بانکی در کشور وقتی بهره به نرخی میدادند که دولت تعیین کرده بود، ضرر میکردند. چون همان موقع نرخ تورم بالاتر از نرخ بهره بود، یعنی نرخ سودی که باید بانک دریافت بکند. در نتیجه بسیاری از بانکها وام نمیدادند یا تحت شرایط خاصی وام میدادند و یا در برخی از بانکهای دولتی بین بانک دولتی که خب موظف است وام بدهد و برخی از محافل رانتخوار، تبانی صورت میگرفت که خیلی راحت نرخ بهره را به پایین میگرفتند و همان موقع میتوانستند در بازار به شدت استفاده بکنند، چون خارج از شبکههای بانکی و مالی که قرض میدادند، بازاری ایجاد شده بود. چرا که به طور رسمی کمتر کسی مشتاق بود که به این نرخ بهرهیی که ضرر میکرد قرض و وام بدهد. در نتیجه یک بازار سیاه وام تشکیل شده بود که اگر کسی میتوانست نرخ بهرهی رسمی را بگیرد که دستور آقای احمدینژاد بود و آن را بلافاصله در بازار سیاه به کسی دیگر وام بدهد، در عرض همین کار ساده میتوانست یک سود زیادی ببرد.
یکی از طرحهای جنجالی دولت آقای احمدینژاد برای مبارزه با تورم و کلا مشکلات اقتصادی، پرداخت نقدی یارانههاست. این سیستمیست که خب سالهاست در خیلی از کشورهای اروپایی دارد اجرا میشود، ولی در داخل ایران بسیار با مخالفت روبهرو شده است. مخالفان این طرح معتقدند که اگر این سیستم الان بخواهد اجرا بشود، تورم را حتا میتواند به بالای ۷۰ درصد برساند. به نظر شما در سیستم فعلی ایران، پرداخت نقدی یارانهها آیا میتواند کمکی باشد برای مهار تورم، یا برعکس عمل میکند؟
نخیر، برعکس است. حتا به مراتب بدتر خواهد کرد. ببینید، این که یارانه، عامل خوبی برای اقتصاد نیست، حرف درستیست. اما زمانی که اقتصاد ما یک اقتصاد رانتخواریست و در آن، شرایط رقابت آزاد وجود ندارد، برداشتن یارانه یعنی فقط فشار بر روی مصرفکننده و دستمزدبگیر. این که اشاره میکنید در بسیاری از کشورها یارانه را نقدی و کم کردهاند، درست است. اما آنجا اقتصاد، اقتصادی رقابتیست، یعنی در اثر رقابت، قیمتها به طور مداوم کم میشود. مثلا در همین فرانسه، آمار نشان میدهد قیمت محصولات الکترونیک مثلا از سی سال گذشته حدود بیست و چند درصد کاهش پیدا کرده است. خب این رقابت وقتی آزاد است، وقتی اقتصاد فرانسه در جهانیشدن سهم دارد، رقابت باعث میشود کیفیت بالا برود و هزینهها و لاجرم قیمت پایین بیاید. اما در کشور ما این طور نیست، هر کسی نمیتواند فعالیت بکند. مثلا به عنوان مثال، بزرگترین قرارداد گازی ایران را بدون رقابت و بدون مناقصه به سپاه پاسداران میدهند. در نتیجه در اثر رقابت نه کیفیت بالا میرود نه قیمت پایین میآید. پس اگر یارانهها را از روی کالاها بردارند، چون رقابت آزاد نیست، در نتیجه دورنمای بالارفتن مرغوبیت و پایین آمدن هزینه و قیمت وجود ندارد، در نتیجه کماکان سنگینی این کار بر دوش مردم خواهد بود که باید از عهدهی این گرانی بربیایند.
پس فکر میکنید که آيا در حال حاضر راهیهست که بشود به طور ضربتی حداقل جلوی بالاتررفتن نرخ تورم را گرفت؟
حتما، باید به تجربهی کشورهای دیگر نگاه کرد، باید به تجربهی کشورهای آسیایی نگاه کرد و حتا باید به کشور همسایهی خودمان ترکیه نگاه کرد. باید اقتصاد ایران آزاد بشود، باید از حالت انحصاری و رانتخواری دربیاید. در اثر این رقابت قیمتها پایین میآید. ولی زمانی که در مورد واردات، در مورد تولیدات، در مورد دادن مناقصه انحصار وجود دارد و بعضیها بر سر پل امتیاز نشستهاند، خب رقابت آزاد نیست و قیمت هیچوقت نمیتواند پایین بیاید. منتها این را من به طور روشن خدمتتان عرض میکنم. مادامی که اقتصاد ایران اقتصاد «بازاربنیاد» نشود، قیمتها پایینتر نخواهد آمد. تجربهی اقتصاد شوروی قبل از آن که فروبپاشد، بعد از هفتاد سال آن بود که تمام مدت باید دولت یارانه بدهد و کمک بکند، چون قیمتها بالاتر میرود و مردم از پس پرداخت قیمتهای بالاتر برنمیآیند. این راهی که آقای احمدینژاد در آن قدم گذاشتهاند و ادامه خواهند داد، هیچ برونرفتی از گرانی و رکود و افزایش بیکاری ندارد. به نکتهی آخر من اشاره بکنم. علیرغم این که خصوصیسازی در ایران مورد اشارهی سند چشمانداز بیستساله است، مورد اشارهی رهبر جمهوری اسلامی بوده است، مورد اشارهی مجمع تشخیص مصلحت بوده است، اما اصلا خصوصیسازی در کشور علیرغم تبلیغاتی که میشود، صورت نگرفتهاست. خصوصیسازی یعنی بازگرداندن مالکیت به بخش خصوصی و کارآفرینی که این کار به هیچوجه صورت نگرفته است.
این راهحلهایی که شما گفتید، راهحلهای استراتژیک است. راهحل تاکتیکی و کوتاهمدت شما چیست؟
چنین راهحلی ندارم. در پرتو این مسئلهی استراتژیک است که شما میتوانید این کار را بکنید. در نتیجه غیر از این که یارانه بدهند، هیچ راه دیگری من نمیبینم. چون مردم بیکارتر میشوند و قیمتها افزایش پیدا میکند. این یعنی افزایش خط فقر. خب اگر قرار بشود که یارانه ندهند و مردم از پس اینها برنیایند، خط فقر بیشتر از گذشته خواهد شد. البته باید بگویم در یک اقتصاد سالم و بازاربنیاد، یارانه عامل خوب و عامل نیکویی نیست. اما در شرایطی که اقتصاد ما دچارش است، این که از تمام این مسایل فقط یارانه را بردارند، مشکلی را حل نمیکند. ضمنا این را هم بگویم که دولت به شدت با کسری بودجه روبهروست. در این سه سال گذشته هر بودجهای را که دولت پیشنهاد داده و مجلس تصویب کرده است، باز دولت آقای احمدینژاد سراغ مجلس رفته و تقاضا کرده که برای کسر بودجه باز پول از حساب ذخیرهی ارزی برداشت بکنند. یعنی یکی از دلایل دیگری که صحبتاش است که مثلا یارانه را به قول خود آقایان بهینه بکنند، برای این است که کسری بودجه شدید وجود دارد و اینها نمیتوانند از پس آن بربیایند. به ویژه امروز که قیمت نفت حدود ۵۰ دلار است. میدانید برای این که ما در شرایط عالی بتوانیم بودجهی کشور را تراز بکنیم، باید نفت بشکهای حدود ۹۰ دلار باشد. حالا نفت قیمتاش پایینتر آمده و به علت تحریمهایی که علیه ایران شده است حتا تولید نفت ما هرسال افت میکند و پایینتر میآید و در نتیجه درآمد نفتی دولت هم پایینتر میآید. در نتیجه باید هزینهها را به یک صورتی کاهش بدهد و حالا اسم این را گذشته که ما میخواهیم اقتصاد را اقتصادی بهینه بکنیم. ولی شرط اول اقتصاد بهینه، آزادی کارآفرین و بخش خصوصیست که آقای احمدینژاد علیرغم تذکرات حتا رهبر خودشان در جمهوری اسلامی و مجمع تشخیص مصلحت از آن سرپیچیدهاند.