عیسی سحرخیز: ما را گروگان گرفتهاند
۱۳۸۹ آذر ۲۱, یکشنبهنامهی عیسی سحرخیز واکنشی به سخنان اخیر عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، است که آقایان عیسی سحرخیز، احمد زیدآبادی و مسعود باستانی، سه روزنامهنگار زندانی را «ساختارشکن» و «اصلاحناپذیر» خوانده و گفته بود آنها از حق استفاده از مرخصی محروم هستند.
هر سهی این روزنامهنگاران پس از ۲۲ خرداد سال گذشته و انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شدند. مسعود باستانی به ۶ سال زندان، عیسی سحرخیز به ۳ سال زندان و ۵ سال محرومیت از فعالیتهای مطبوعاتی و سیاسی و احمد زیدآبادی به ۶ سال زندان، ۵ سال تبعید و محرومیت دائم از فعالیتهای سیاسی و اجتماعی محکوم شدهاند.
هر سه نفر آنها نخست در زندان اوین بودند، اما پس از چند ماه به زندان رجاییشهر کرج تبعید شدند، اقدامی که مجازات مضاعف برای این روزنامهنگاران تلقی شده است.
دادستان تهران در مورد محروم ساختن این سه روزنامهنگار زندانی از مرخصی گفته بود: «مرخصی که بعضیها میگویند حق زندانی است، بهنظر ما یک امتیاز است و ما زمانی امتیاز میدهیم که یا در قبالش اصلاح صورت گرفته باشد یا مغایرتی با محکومیت نداشته باشد... اسامی مذکور (سحرخیز، زیدآبادی و باستانی) نیز بهطور مرتب ساختارشکنی میکنند. ما چطور به این افراد امتیاز بدهیم.»
«زیر بار حاکم جائر نمیروم»
سحرخیز در نامهی خود از دادستان خواسته است، یکبار و برای همیشه روشن کند چه نهادی، چه زمانی، و چگونه «ساختارشکنی» را جرم معرفی کرده است که مستحق مجازات باشد. بهعقیده سحرخیز «هر آن کس که نقد و انتقادی به رهبری نظام داشته باشد ساختارشکن معرفی میشود».
سحرخیز مینویسد: «من در مورد خودم بحث زیادی مطرح نمیکنم؛ چون بارها بهصراحت گفته و نوشتهام که اگرچه به قانون اساسی التزام دارم اما از نظر شرعی، زیر بار «حاکم جائر» و «غیرمتقی» نمیروم... اما در مورد دو نفر دیگر، شما باید بفرمایید بهعنوان مثال آقای مسعود باستانی کی و کجا علیه آقای خامنهای صحبتی کرده و مطلبی نوشته است که بتوان آن را ساختارشکنی خواند؟»
تلاش برای توابسازی
عیسی سحرخیز در بخشی دیگر از نامهی خود، به تلاشهای ناکام دادستان تهران برای «توابسازی» در میان زندانیان سیاسی اشاره کرده و خطاب به جعفری دولتآبادی نوشته است: «...در زندان رجاییشهر کرج، وقتی که درپی یافتن «تواب» در میان زندانیان سیاسی بودید تا شاید از این طریق بتوانید بالاترین منافع سیاسی را برای یک جریان سیاسی حداقلی بهدست آورید، بهخوبی متوجه شدید که این برنامه در میان زندانیان شاخص جنبش سبز، از ابتدا محکوم به شکست است.»
سحرخیر در ادامه نامهی خود به دلایل ندادن مرخصی به خود و همکاران روزنامهنگارش اشاره کرده و نوشته است: «اجازه دهید که اندکی صادق باشیم! مشکل ندادن مرخصی به امثال ما، هیچکدام از این موارد نیست؛ علت اصلی همانگونه که دوبار مستقیم خدمت شما مطرح کردم این است که مقامهای سیاسی و امنیتی که حرف آخر را میزنند، ما را به گروگان گرفتهاند. علتاش هم روشن است؛ آنها میترسند؛ بیم دارند وقتی از زندان بیرون آمدیم، نکند حرفی از دهانمان بیرون بیاید و بگوییم که در مراحل مختلف "دستگیری، بازجویی، بازپرسی و شرکت در دادگاه" زیر فشار روحی و روانی بودهایم، و از آن بدتر، مورد ضرب و شتم و شکنجه قرار گرفتهایم.»
به نظر عیسی سحرخیز، «این سخنی است که میتواند هرچه بیشتر مقامهای تحت رهبری آیتالله خامنهای و حتی شخص ایشان را دستاندرکار نقض گستردهی حقوق بشر، به ایرانیان و جهانیان معرفی کند و در آیندهی نه چندان دور، در محکمهای منصفانه، مجازاتی عادلانه نصیب آنان کند!»
MM/KG