فرزندخواندگی در آلمان
۱۳۸۹ آذر ۲۵, پنجشنبهشمار زوجهای آلمانی که در آرزوی "بچهدارشدن" میسوزند، بیش از کودکانی است که در آلمان فاقد پدر و مادر هستند. این زوجها وقتی در جستجوی فرزندخوانده هستند، با شرایط دشواری روبرو میشوند.
مراجع باصلاحیت
طبق قوانین مربوط به پذیرش فرزندخوانده در آلمان، تنها دو مرجع صلاحیت بررسی تقاضای "فرزندخواندگی" متقاضیان را دارند: سازمانهایی که بهطور رسمی جواز انجام این کار را دریافت کردهاند و "ادارات رسیدگی به امور جوانان" در ایالتهای شانزدهگانهی آلمان.
این مراجع در وهلهی نخست "امکانات مالی و تواناییهای اخلاقی و روانی" زوجهای متقاضی را بررسی میکنند؛ از جمله میزان درآمد، مناسب بودن محل زندگی، داشتن صلاحیت اخلاقی و روحی، و برنامههایی که آنان برای آیندهی خود، پس از پذیرش فرزند، در نظر گرفتهاند. در این قانون همچنین آمده است که فاصلهی سنی بین "فرزندخوانده" و متقاضیانی که خواهان پذیرش یک نوزاد هستند، نباید بیش از ۴۰ سال باشد. از آن گذشته، پدر و مادرهای آلمانی باید بتوانند در شرایط ویژه و دشوار، واکنشهای منطقی و اصولی از خود نشان دهند.
سختگیری هدفمند
این روند از طریق آزمایشهای گوناگون و توسط کارشناسان آزمودهی مراجع مربوطه، به دفعات و طی گفتوگوهای طولانی بررسی میشود. آنکه موتسهنیش (Anke Mützenich)، رئیس سازمان مرکزی "بررسی امور فرزندخواندگی" در ایالت راینلند، هدف این سختگیریها را چنین توضیح میدهد: «ما با این کار قصد داریم پیوندی مناسب برای تشکیل یک خانوادهی جدید ایجاد کنیم؛ پیوندی که معمولاً بین پدرو مادر و بچه برقرار میشود. از این رو متقاضیان باید به این سختگیریها تن دهند و از این روند طولانی، برای گرفتن پاسخ به پرسشهای خود استفاده کنند.»
این روند ممکن است تا دو سال هم به طول بیانجامد. پس از آن مددکاران اجتماعی و تربیتی این مراجع، چند کودک را، بر حسب شرایط و تواناییهای متقاضیان، به آنان پیشنهاد و معرفی میکنند. از این زمان، تازه مرحلهی آشنایی و ایجاد رابطه بین اعضای خانوادهای که احتمالاً در آینده شکل میگیرد، آغاز میشود.
زبان آمار
بر اساس آمار "سازمان مرکزی آمار" آلمان، بیش از ۴ هزار و ۲۰۰ کودک و نوجوان در سال ۲۰۰۸، از سوی پدر ومادران متقاضی به "فرزندخواندگی" پذیرفته شدهاند. بر این مبنا، درصد "فرزندخواندگی" در این کشور نسبت به سال پیش، ۷ درصد کاهش یافته است. این رقم در سال ۲۰۰۷ به بیش از ۴۵۰۰ کودک میرسید.
حدود نیمی از این موارد، فرزندخواندگی از سوی ناپدری یا نامادری کودک بوده است. حدود ۳۰ درصد کودکانی که به فرزندخواندگی پذیرفته شدهاند، زیر سه سال داشتند. کودکان بین سه تا ۵ سال، ۶ تا ۸ سال و ۹ تا ۱۱ سال، هر کدام، حدود ۱۵ درصد فرزندخواندهها را تشکیل میدادند.
"پیمان هاگر" و پیامدهای عدمپذیرش آن
شرایط "فرزندخواندگی" تا سال ۱۹۹۳ بهطورکلی، از سوی دولتهای ملی ـ محلی تعیین میشد. در این سال، رهبران ۷۰ کشور جهان گرد آمدند و برای هماهنگ کردن این ضوابط، توافقنامهای به نام "پیمان هاگر" به امضا رساندند. در این پیمان آمده است: «خانوادههای دارای شرایط، میتوانند کودکان بیسرپرست را در صورت رعایت حقوق و منافع آنان، به عنوان "فرزندخوانده" بپذیرند.» همچنین "پیمان هاگر"، فروش کودکان و داد و ستد با آنان را به عنوان کالا منع کرده است. کشورهایی که این پیمان را امضاء نکردهاند، موظف به اجرای مفاد آن نیستند.
عدم امضای این توافقنامه از سوی برخی از کشورها، مشکلات بسیاری به بار آورده است. ماریون گدیکه (Marion Gaedicke)، که روزنامهنگار است، میگوید که در سال ۲۰۰۱ در روسیه، با چنین دشواریهایی روبرو شده است: دادگاه اداری شهری که او تقاضای پذیرش دو دختر روس را به مراجع آن تسلیم کرده بود، پس از آن که این زوج و دخترها با همدیگر "روابط صمیمانهای" برقرار ساخته بودند، تقاضای "فرزندخواندگی" آنها را رد کرد.
با وجود این ماریون گدیکه به مراجع بالاتر شکایت برد. "دادگاه عالی" روسیه، پس از بررسی مجدد پرونده، به سود او رأی داد. این روزنامهنگار آلمانی برای رسیدن به حق خود، حدود ۲۰ هزار یورو هزینه کرده است.
بر اساس تخمین کارشناسان این امور، بیش از نیمی از موارد سپردن "فرزندخواندگی" به متقاضیان در سطح بینالمللی، بدون رعایت مفاد "پیمان هاگر" صورت میگیرد.