«فضلالله هرگز مرجعیت آیتالله خامنهای را نپذیرفت»
۱۳۸۹ تیر ۱۳, یکشنبهسید محمدحسین فضلالله، مرجع تقلید شیعیان لبنان، صبح یکشنبه در بیمارستان بهمن واقع در جنوب بیروت درگذشت. فضلالله که یک بار در سال ۱۹۸۴ از طرف آمریکا با عملیات تروری ناموفق روبرو شد، همواره در طول حیات ۷۴ سالهاش بر فعالیتهای اجتماعی و انسانی تمرکز داشته و هیچگاه هیچ مسئولیت سیاسی در هیچ حزبی را بر عهده نگرفت.
فضلالله که به انقلاب ایران به دیده "عزت مسلمانان" نگاه میکرد، پس از درگذشت آیتالله خمینی و شروع رهبری آیتالله خامنهای با مساله مرجعیت رهبر ایران مخالفت کرده و ارتباطش با تهران تا مدتها دستخوش تنش شد.
در بررسی آرا و عقاید و زندگی سیاسی علامه فضلالله، با محمدجواد اکبرین، دینپژوه و شاگرد فضلالله در بیروت، به گفتوگو نشستیم. اکبرین که سالها در حوزه علمیه قم تحصیل کرده بود، در سال ۲۰۰۴ با معرفینامهی آیتالله منتظری از درس خارج حوزه علمیه قم به درس خارج علامه فضلالله در بیروت منتقل شده و تا سال ۲۰۰۹ شاگرد او بود.
فضلالله؛ فقیهی متفاوت با فقهای معاصر و پیشین
محمد جواد اکبرین در مورد تفاوتهای فضلالله با سایر فقیهان معاصر و پیشین خود میگوید: «علامه سید محمدحسین فضلالله به آن شکلی که ایشان را معرفی میکنند، تنها یک فقیه نبود، بلکه تفاوت ویژهای با سایر فقیهان معاصر و پیشین خودش داشت. وی بسیار اهل ادبیات و شعر بود و اشعارش در شبهای شعر شعرای لبنانی و محافل ادبی لبنان بارها خوانده شده و در حضورش بزمهای ادبی برگزار میشد و حتی آثاری هم در تحلیل سبک ادبی او منتشر شد. تفاوت دیگر ایشان با سایر فقیهان معاصر و پیشین خودش، در قرآنمحوری او بود. سایر فقیهان توان و برداشت خود را بر منابع روایی که وجود دارد، یعنی احادیث پیامبر و امامان معصوم، مبتنی کردند که تفسیرهای متن قرآن هستند؛ ولی ایشان معتقد بودند که باید خود متن محور قرار بگیرد و پارهای از آرای فقیهان معارض و منافی متن قرآن است. دلیل این امر هم این است که آنها به شدت تحت تاثیر احادیثی قرار دارند که آن احادیث مضمونی متفاوت و گاه متضاد با قرآن دارد».
اکبرین در مورد تفاوت سوم فضلالله با سایر فقهای معاصر و پیشین خود میگوید: «تفاوت سوم این بود که علامه فضلالله در پیگیری اوضاع سیاسی خاورمیانه بسیار حساس بود و بیش از آنچه که دیگران در مسائل سیاسی دخالت میکردند، اظهار نظر میکردند. او اگر چه منصب سیاسی ویژهای نداشت، اما معتقد بود که فقیه نباید نسبت به این عرصه بیتفاوت باشد و همین امر دلیل علاقه و وجه مشترکش با آیتالله خمینی بود».
فضلالله در سال ۱۹۶۶ از نجف به بیروت بازگشت. وی شاگردی مهمترین اساتید فقه روزگار خودش را مثل آیتالله خویی و آیتالله سید محسن حکیم در فقه و اصول و محمدباقر صدر را در فلسفه تجربه کرده و از معدود فقیهانی است که تفسیر کامل قرآن را منتشر کرده است. این نکته حائز اهمیت است که تعداد فقیهانی که به قرآن پرداخته باشند و تفسیر مستقیم آن را به عنوان متن اصلی دین مورد همت قرار داده باشند، بسیار کم شمارند.
فعالیتهای اجتماعی و سیاسی فضلالله
اکبرین در مورد فعالیتهای اجتماعی فضلالله میگوید: «علامه فضلالله به خاطر فعالیتهای اجتماعی گسترده خود به "مرد موسسهها" مشهور شده بود. وی بسیار سازمانی فکر میکرد و هرگز عضویت در هیچ گروه سیاسی را نپذیرفت. در ابتدای شکلگیری حزبالله به عنوان مرشد و رهبر معنوی این حزب معروف شد، سپس در بخشی از حیات سیاسیاش او را به جنبش امل نزدیک میدانستند. روزگاری دیگر پس از ماجرای ناپدید شدن سید موسی صدر، از حضور او در مجلس اعلای شیعیان لبنان صحبت کردند؛ اما هیچکدام از این اتفاقات رخ نداده و وی همواره سعی کرد فقیهی مستقل باقی بماند و همچنان فعالیتهای اجتماعی خودش را در موسسات خیریه، درمانی، مطبوعاتی، علمی و به خصوص آموزشی در سطوح مختلف پیگیری میکرد».
یکی از مسائلی که در مورد سید محمدحسین فضلالله در میان شیعیان به خصوص جامعه شیعه لبنان گفته میشد، برخی اختلافات او با جمهوری اسلامی ایران بود. این اختلاف که در مراحل مختلف پس از درگذشت آیتالله خمینی، شکل فقهی و سیاسی داشت، در مرحلهای حتی باعث قطع ارتباط کامل میان وی و ایران شد.
حزبالله و مرجعیت آیتالله خامنهای؛ دو مشکل فضلالله با ایران
اکبرین در این زمینه میگوید: «علامه فضلالله به جمهوری اسلامی و رهبری آیتالله خمینی به عنوان عزت مسلمانان نگاه میکرد، اما رفته رفته، به ویژه بعد از درگذشت آیتالله خمینی، او دو مشکل جدی با ایران پیدا کرد. مشکل اول اینکه وی پارهای از روشهای حزبالله به خصوص در عرصه فرهنگی را قبول نداشت و حمایت بی حد و حصر ایران از حزبالله او را ناراحت میکرد. وی معتقد بود که ایران مشغول تقویت اموری در حزبالله است که با شرایط فرهنگی لبنان و اصل تساهل و تسامح در این کشور همخوانی ندارد. در واقع ایشان معتقد بودند که سیاستهای فرهنگی حزبالله، سیاستهایی به شدت بسته و انعطافناپذیر است».
اکبرین میافزاید: «مشکل دومی که ایشان با ایران بعد از درگذشت آیتالله خمینی پیدا کرد، مساله مرجعیت آقای خامنهای بود. علامه فضلالله معتقد بود که آقای خامنهای فقیه نیست. وی گاهی یادآوری میکرد که شخصا و قبل از وفات آیتالله خمینی از خامنهای شنیده بود که در پارهای از مسائل فقهی مثل موسیقی تابع نظر آیتالله منتظری است. فضلالله میگفت، چگونه کسی که در پارهای از مسائل تا قبل از درگذشت آیتالله خمینی مقلد بوده، ناگهان تبدیل به مرجع تقلید شیعیان میشود! ایشان این موضوع را یک موضوع سیاسی میدانست و سیاسی کردن یک موضوع فقهی را به ضرر مرجعیت و جایگاه تاریخی و سنتی آن میدانست و هرگز تا آخر عمر خود هم با این موضوع کنار نیامد. وی علیرغم فشارهایی که از طرف ایران وارد میشد، هرگز سخنی در تائید جایگاه فقهی و ولایت آیتالله خامنهای بر زبان نیاورد، اما معتقد بود که انتقاد علنی از این موضوع میتواند جایگاه انقلاب اسلامی در میان مسلمانان جهان را تضعیف کند».
این شاگرد علامه فضلالله در ادامه میگوید: «فضلالله معتقد بود که جمهوری اسلامی به آفت استبداد مبتلا شده، اما این آفت باید از درون نظام درست شود و نباید از خارج به حل این مشکل امید بست. به همین خاطر ارادت زیادی به محمد خاتمی و طیف فکری ایشان داشت و این نکته را در دیدارهایش با خاتمی به او یادآوری میکرد».
اختلافنظر فضلالله و آیتالله خمینی
سید محمدحسین فضلالله علیرغم ارادتی که به آیتالله خمینی داشت، در برخی مسائل نیز با او اختلاف نظر داشت که بارزترین آنها فتوای ارتداد و قتل سلمان رشدی بود. وی همچنین رفتارهای جمهوری اسلامی در دوران رهبری آیتالله خامنهای با آیتالله منتظری را لکه سیاهی بر دامان ایران میدانست.
اکبرین در این زمینه معتقد است: «یکی از نکاتی که باعث تفاوت ایشان شده و در این عرصه مورد حساسیت ایران واقع شد، این بود که وی اگر چه هیچگاه به تفصیل سخن نگفت، اما با فتوای آیتالله خمینی در مورد سلمان رشدی بهشدت مشکل داشت و معتقد بود چنین فتوایی سلمان رشدی را در جهان مشهور کرد و این امر از نظر فقه شیعه خلاف حکمت حکم ارتداد است. در همین حال یکی از بزرگترین گلایههای ایشان از نظام ایران، رفتار حاکمیت با آیتالله منتظری بود؛ به طوری که میگفت این رفتار لکه سیاهی بر کارنامه رهبری پس از آیتالله خمینی است و با هیچ منطقی قابل تفسیر نیست و فقط جای تاسف دارد».
اکبرین در بخش دیگری از این گفتوگو در مورد نظریات فقهی فضلالله میگوید: «علامه فضلالله فقیه و مرجع تقلیدی بود که همواره سعی داشت در فقه شیعه نوآوری کرده و فتواهایی بر اساس شرایط زمان و مکان صادر کند. به عنوان مثال، وی از جمله معدود فقهیان شیعه است که برای تعیین روز شروع ماه رمضان و عید فطر به رؤیت ماه معتقد نبوده و از علم نجوم استفاده میکرد و در این زمینه با اساتید و پژوهشگران دانشگاه آمریکایی بیروت نیز همکاری و همفکری داشت».
فتوای تحریم عملیات انتحاری
اکبرین در مورد فتوای مشهور فضلالله در حرام دانستن عملیات انتحاری میگوید: «بعد از شایعاتی که در خصوص عملیات انتحاری به فضلالله نسبت دادند و گفتند که وی با عملیات انتحاری موافق است، ایشان به صراحت عملیات انتحاری را تحریم کرد و در این فتوای خود با آیتالله منتظری همنظر بود».
سید محمدحسین فضلالله همواره و در طول حیات خود به اصل زندگی مسالمتآمیز با پیروان دیگر ادیان معتقد بود. وی علیرغم اینکه در ابتدای تشکیل حزبالله لبنان در سال ۱۹۸۲ بر این باور بود که در لبنان میتوان حکومت اسلامی بنا نهاد، چندی بعد از این نظر بازگشته و به این نتیجه رسید که تشکیل حکومت اسلامی در لبنان امکانپذیر نیست.
اکبرین در این خصوص میگوید: «فضلالله بر این باور بود که در جامعهای مثل جامعه لبنان باید حکومتی انسانی تشکیل شود، اما حزبالله به سمت انقلاب اسلامی در لبنان پیش رفت و در این زمینه از حمایت ایران نیز بهرهمند بود و این یکی از نقاط افتراق فضلالله با حزبالله بود».
فضلالله در نظریات و رفتارهای سیاسی خود همواره به دو اصل "هویت اسلامی" و حفظ "عزت مسلمانان" به هر قیمتی پایبند بوده و بر این باور بود که گفتوگو با سایر گروهها و ادیان نباید به قیمت کوتاه آمدن از "عزت و هویت مسلمانان" صورت بگیرد.
علی مهتدی
تحریریه: بابک بهمنش