فیلمهای ایرانی در یک نگاه
۱۳۹۰ مهر ۲۴, یکشنبه
"جدایی نادر از سیمین"، کارگردان: اصغر فرهادی
سیمین (لیلا حاتمی)، همراه همسرش نادر (پیمان معادی)، تصمیم به خروج از ایران میگیرند. در این "مهاجرت" قرار است ترمه، دختر خانواده نیز آنها را همراهی کند. اما نادر ناگهان در میانهی تدارک سفر، بهدلیل بیماری پدر و مراقبت از او، از تصمیم خود منصرف میشود؛ مسئلهای که به اختلافات خانوادگی دامن میزند و سیمین را برآن میدارد، درخواست طلاق از دادگاه بکند. از آنجا که دادگاه این درخواست را نمیپذیرد، ناگزیر سیمین به خانهی پدر نقل مکان میکند. ترمه به امید آن که مادر دوباره "به سر خانه و زندگی" خود بازگردد، نزد پدر میماند...
مراقبت از پدر، وظیفهای فرای تواناییهای نادر است. از اینرو، او زنی باردار به نام راضیه (ساره بیات) را استخدام میکند؛ زنی که بدون اطلاع همسرش حجت (شهاب حسینی) مشغول کار میشود. یک روز نادر به خانه برمیگردد و پدرش را در حالی که طنابپیچ تنها رها شده، می بیند. هنگامیکه راضیه به خانه باز میگردد، دعوای شدیدی بین نادر و او در میگیرد که پیامدهای تراژیکی برای نادر و خانوادهاش دارد
...
"کندو"، کارگردان: فریدون گله
این فیلم در سال ۱۳۵۴، در زمانی تهیه شده که ساختن فیلمهای معروف به "موج نو" در ایران رونق داشت. بهروز وثوقی (ابی) و داوود رشیدی (آقا حسینی) از بازیگران این فیلم هستند. در ابتدای فیلم، آقا حسینی که به جرم آدم کشی، هفده سال به حبس محکوم شده بوده، همراه همبندش، ابی از زندان آزاد میشود. از آنجا که هیچیک از این دو خانه و کاشانهای ندارد، به قهوهخانهی "کریم" پناه میبرند...
فریدون گله در "کندو"، با بررسی قشر فرودست جامعه که "ابی" نمایندهی آنست، به آسیبشناسی کل جامعهی آن زمان ایران میپردازد و به این نتیجه میرسد که "بالاییها" و "پائینیها" در رفتارهای اجتماعی خود، تفاوتی با یکدیگر ندارند: کافهروهای "شیک و پیک" رستورانهای بالای شهر، پس از آن که با مقاومت ابی روبرو میشوند، رفتارهای خشنی در پیش میگیرند که تفاوتی با رفتار افراد "پایین شهر" ندارد. ابی سرانجام در کافهای در بالای شهر "شورش" میکند و شیشههای آن را میشکند. پیام ابی به عبدالله، که بهروز وثوقی با لهجهای لاتوار بیان میکند، برآیند این بررسی اجتماعی است: «من هر وقت دلم می گیره، نماز می خونم. درست بلد نیستم بخونم. ولی یه نفر تو زندون بهم گفت دلت باید پاک باشه. هر جاش رو گیر کردی، صلوات بفرست. خب حالا ما میخونیم، هر جاشم گیر کردیم، صلوات میفرستیم» .
"اینجا بدون من"، کارگردان: بهرام توکلی
این فیلم، پس از "پابرهنه در بهشت" و "پرسه در مه"، سومین اثر بهرام توکلی است که با الهام از نمایشنامهی "باغوحش شیشهای"، کار نمایشنامهنامهنویس پرآوازهی آمریکایی، تنسی ویلیامز تهیه شده است. فیلم داستان خانوادهی کم درآمدی است که با مشکلات نقص پای دختر خانواده (یلدا/ نگار جواهریان) دست به گریبان است. وقتی دوست پسر خانواده (رضا/پارسا پیروز فر) از این دختر خیالپرور خواستگاری میکند، روال طبیعی زندگی این خانوادهی فقیر به کلی دگرگون میشود. "اینجا بدون من"، روایتگر زندگی رویاگونهی این خانوادهی کوچک است که میکوشد با پناه بردن به دنیای "غیرواقعی"، با دشواریهای زندگی واقعی مقابله کند.
فاطمه معتمد آریا که تا کنون برای بازی در این فیلم، چندین جایزهی بینالمللی را از آن خود کرده، نقش مادری را ایفا میکند که غرق در دریای محبت مادرانه، نه نقص ظاهری یلدا را میبیند و نه کاستیهای رفتاری او را.
"آقا یوسف"، کارگردان: علی رفیعی
این فیلم داستان زندگی مردی به نام "آقا یوسف" را با بازی مهدی هاشمی روایت میکند. مردی که پس از فوت همسرش پس از بازنشستگی، با دخترش رعنا که هانیه توسلی نقش او را بر عهده دارد، زندگی می کند. این مرد پنج سال است که برای امرار معاش پنهان از چشم رعنا در خانههای مردم نظافت میکند. رویدادی که در دومین "خانهی یوسف" که متعلق به مردی "زنباره" است، رخ میدهد، زندگی او را دگرگون میسازد؛ آقا یوسف در حال کار در خانهی این مرد است که ناگهان تلفن زنگ میزند و پس از لحظهای پیامگیر روشن میشود. صدایی که برای مرد پیام عاشقانه میگذارد، به نظر آقا یوسف آشنا میآید: این صدای دخترش رعنا ست...