1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

"قتل ناموسى فقط اوج يك تراژدى است"

مريم انصارى۱۳۸۵ آبان ۱, دوشنبه

در چند روز گذشته رسانه‌های سوئدی گزارشهای قابل توجهی از دخترانی که فرار کرده‌اند و در خانه‌های امن زنان خواستار پناه‌گرفتن شده‌اند، منتشر ساخته‌اند. این زنان و دختران عنوان کرده‌اند که توسط خانواده‌یشان برای دست زدن به خودکشی تحت فشار قرار می‌گرفتند.

https://p.dw.com/p/A6Ls
عکس: AP

براى اطلاع بيشتر در اين باره با مهرداد درويش‌پور جامعه‌شناس مقيم سوئد تماس گرفتيم. او در گفتگو با صداى آلمان گفت:

"در همین روزهای اخیر شاهد بحث داغی در رسانه‌های سوئد بودیم که چگونه بسیاری از دختران توسط خانواده‌هایشان تشویق یا تحت فشار قرار می‌گیرند که خودکشی کنند. یعنی دختران یا خواهران و یا زنانی که به اصطلاح این فرهنگ ناموسی را خدشه‌دار و ناموس مرد را لکه‌دار کرده‌اند، مردان بجای آنکه مستقیما به قتل این زن یا دختر بپردازند و با مجازات روبه‌رو بشوند، سعی می‌کنند آنها را تشویق کنند که خودشان را یا از بالکن پرت کنند و یا خودسوزی کنند و یا روشهای دیگر."

مهرداد درويش پور معتقد است اگرچه خشونتها و قتل‌های ناموسی كه اتفاق می‌افتد بخشی از فرهنگ پدرسالارانه‌ای‌ست که حتى در میان خود جامعه اروپایی هم دیده می‌شود، اما " آنچه بیشتر به‌عنوان خشونت و قتل ناموسی معروف شده، خب، در کشورهای اروپایی و در میان خود غربیان اتفاق نمی‌افتد یا خیلی کم اتفاق می‌افتد، ولی در گروههای مهاجر قوی‌ست، در برخی از آنها، قتل‌ها یا خشونتهایی‌ست که نسبت به دختران و یا خواهران صورت می‌گیرد. یعنی اگر کنترل سکسوآلیتت زن موضوع مشترک همه‌ی افکار پدرسالارانه هست در فرهنگ ناموسی کنترل خواهر و دختر علاوه بر زن جنبه بسیار کلیدی دارد و اگر یک دختری یا خواهری خلاف فرهنگ ناموس‌پرستانه رفتار کرده باشد، با پسری رابطه داشته باشد، معاشرت داشته باشد یا دوست پسر گرفته باشد یا رابطه جنسی برقرار کرده باشد، در این فرهنگ ناموس پرستی این کار جرم محسوب می‌شود، لکه ننگ محسوب می‌شود و مجازات آن معمولا یا کشتن آن دختر است و یا بنوعی سربه‌نیست کردن او."

او می‌افزايد قتل‌های ناموسی كه در سوئد، نروژ، و در کشورهای اروپایی در این سالها بطور برجسته مورد توجه قرار گرفته‌اند، داراى اين ويژگى است كه دختران، خواهران يا همسران قربانى نوعی عمل دسته‌جمعی‌ ميشوند.

" درست است که یکنفر این کار را انجام می‌دهد، اما اگر هم پدر یا شوهر و یا برادر نخواهد این دختر را به مجازات برساند، دیگر بخش‌های جامعه مردان واکنش نشان می‌دهد. بخاطر همین من از قتل ناموسی بعنوان یک اعدام نام می‌برم تا به‌عنوان صرفا یک قتل یا یک عمل خودانگیخته و یا از سر عصبانیت."

از آقاى درويش پور در مورد رفتار ايرانيان مقيم سوئد در اين زمينه می‌پرسيم:

" در میان ایرانیان ما بیشتر شاهد این بودیم که شوهران پس از طلاق و یا در روابط خانوادگی خودشان که همسرشان خواهان جدایی بوده و یا جدا شده و یا مرد دیگری را ملاقات کرده مورد خشونت و قتل ناموسی قرار داده‌اند، در حالیکه در میان برخی گروهها نظیر آسوری‌ها، کردها و بخشی از جامعه ترک این خشونت‌ها و قتل‌ها بیشتر متوجه دختران و یا خواهران جوان بوده و به اصطلاح اگر واژه‌ ناموس‌پرستی و فرهنگ ناموس‌پرستی را بکار ببریم، نمونه‌های تیپیکال‌تری از فرهنگ ناموس‌پرستی را در میان بخشی از کردها و بخشی از گروههای آسوری هست و این در میان ایرانیان کمتر هست. گرچه پدر و مادرهای ایرانی هم سعی می‌کنند سکسوآلیته دختر را کنترل کنند، اما تاکنون ما با نمونه‌ای که از آن بعنوان قتل ناموسی نام برده باشیم چندان روبه‌رو نبودیم، بلکه بیشتر در گروههای مهاجری که سنتی‌تر هستند و یا ریشه قبیله‌ای داشته‌اند به‌چشم خورده، مثل برخی از گروههای افریقایی، کردها، آسوری‌ها و یا بنگلادشی‌ها یا پاکستانی‌ها. در واقع در قبیل گروهها بیشتر با این مسئله روبه‌رو بودیم."

مهرداد درويش پور می‌گويد كه قتل ناموسی فقط اوج این تراژدی‌ست.

" اما فرهنگ ناموسی و سرکوب خواست‌های جنسی دختران و زن جوان یک امری‌ست بسیار گسترده‌تر از قتل. قرار نیست این خشونت ناموسی حتما به قتل منجر بشود تا ما بفهمیم که این خشونت ناموس‌پرستانه جریان دارد، مضافا بر اینکه همواره این خشونت‌ها خشونتهای فیزیکی نیست، یعنی همراه با کتک‌کاری نیست، بسیاری موارد خشونت روانی‌ست. نفس اینکه دختری احساس بکند که می‌خواهد با پسری رابطه داشته باشد یا معاشرت جنسی داشته باشد، می‌تواند با خطر مرگ روبه‌رو بشود خود یک خشونت روانی بسیار سنگینی‌ست که بسیاری از خانواده‌های دختران مهاجر با آن روبه‌رو هستند."

آقاى درويش پور درعين حال اين را هم اضافه می‌كند كه دو مسئله باعث شده كه گروهى از این دختران بتوانند با جسارت بیشتری در برابر خانواده‌های سنتی خودشان قد علم کنند. نخست، برخورد افكار عمومى و تاثيرات بسيار آن در رشد مقاومت زنان در برابر خشونت. دوم، فعال شدن خود زنان در مبارزه با خشونت و فشار. او به فعالان زنی از میان خود کردها، ایرانی‌ها و گروههای دیگر مهاجر اشاره می‌كند که در کنار افکار عمومی جامعه فعالانه علیه فرهنگ ناموس‌پرستی مبارزه می‌کنند.

" طبیعتا هرچه زنان و دختران مهاجر صدای اعتراض خودشان را علیه فرهنگ ناموس‌پرستی بیشتر بالا ببرند، این امر مردان را بیشتر به عقب می‌راند و وادار می‌کند که تجدیدنظر کنند در افکار خودشان. عامل دومی که به نظر من در هر صورت در این مسئله نقش دارد این است که در مورد خیلی از خانواده‌های مهاجر زندگی در جامعه غرب به تلطیف افکار خشن پدرسالارانه آنها یاری رسانده و شاید اگر ۲۰ سال گذشته ممکن بود راحت به دلیل این فرهنگ ناموس‌پرستی قتل یا خشونتی را مرتکب بشوند، امروز این امر روز به روز کمتر صورت می‌گیرد، به دلیل تاثیر از ارزشهای جامعه غربی. با اینهمه میزان این خشونت و فرهنگ ناموس‌پرستی بويژه در گروههای سنتی‌تر جامعه آنقدر قوی‌ست که به نظر من جز یک مبارزه فعال هم برای بهبود موقعیت اقتصادی ‌- اجتماعی این خانواده‌ها، هم علیه تبعیض نژادی، شکافهای طبقاتی و فشار جنسیتی و پدرسالاری که وجود دارد، ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که بهبود چشمگیری در موقعیت این دختران و زنان حاصل بشود."

به نظر او بهبود موقعیت اقتصادى و اجتماعى زنان و دختران عامل تعیین‌کننده‌ای‌ست برای به عقب‌راندن فرهنگ خشن پدرسالارانه بطور اعم و ناموس‌پرستی بطور اخص.