قتل ناموسی و الههی عشق • گزارش تصویری از یک فیلم
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۵, چهارشنبهآیلا، شخصیت اصلی فیلمی به همین نام که از خانوادهای ترک برخاسته، زندگی دوگانهای دارد: روزها مربی مهد کودک است و شبها در "کلوبی مردانه" کار میکند. این زندگی شقه شده را، آیلا خود انتخاب کرده است؛ در درجهی اول برای امرار معاش در کلانشهر بیرحمی چون مونیخ و بعد هم بهخاطر اعتراض به سنتهای خانوادهای که دائم در تلاش است او را در بند "بایدها و نبایدها"ی قراردادی اسیر کند. آیلا بهویژه از پدر خانواده که خود را "حافظ ناموس" او میداند، دوری میجوید و تنها با خواهر محجبهی خود که از راه خیاطی زندگی میگذراند، رابطه دارد.
عاشق قاتل
زندگی آیلا هنگامی دستخوش تلاطم میشود که ناخودآگاه به مردی (آیهان) دلمیبندد که سخت به این سنتها پایبند است و برای تحققبخشیدن به آنها حتی حاضر است دست به قتل عمد بزند و خواهرش (هدیجه) که از شوهر متعصبش را "تنها گذاشته" و با دخترش (الیف) ناپدید شده، بکشد. بحران عشق بین آیلا و آیهان هنگامی به اوج خود میرسد که آیلا، هدیجه را پناه میدهد و آپارتمانش را برای مدتی در اختیار او و دخترش میگذارد.
پگاه فریدونی که در فیلم "زنان بدون مردان"، ساختهی شیرین نشاط خوش درخشید، در "آیلا" نقش اصلی را بازی میکند. او "عشق بزرگ" مهدی معینزاده است که در فیلم رل آیهان را به عهده دارد. این دو، تجسم مسلم تضاد بین سنت و تجدداند، نمایندگان نسلی که در مهد مدرنیت بزرگ شده، ولی در بند موازین سنتی است. حتی آیلا که با آگاهی زنانهی خود "آزادی و زندگیای خودساخته" را انتخاب کرده، هنوز درگیر روابط و مناسبات قراردادیای است که چارچوب تنگ یک خانوادهی سنتی را میسازد. کمبود احساس "بهجایی تعلقداشتن" او را ناچار به پذیرش بخشی از ضوابط "جمع خانواده" میکند.
فردیت و الههی عشق
سو تورهان (Su Turhan)، کارگردان ترکتبار آلمانی در اولین اثر سینمایی خود، میکوشد با طرح رابطهی عشقی بین این دو و بازگویی داستان "آیلا"، دو عنصر "آزادی فردی" و "تعهد به جمع" را در متن سنت و مدرنیت مطرح کند و با خطوطی سرخ، مرز بین این دو را مشخص سازد. تورهان همچنین تفاوت برخورد زنان و مردان را با این مسئله در برابر هم قرار میدهد؛ زنان تورهان (از جمله آیلا و هدیجه) میکوشند بدون دادن شعار و صدور اعلامیه، خود را از تارهای نامرئی وابستگی به "قدرت مردانه" برهانند و برای حقوق خود، دیگران و آزادی بهطورکلی، بجگند. تورهان به این امر که پذیرش برقراری نظمی عادلانه و برابر در جامعه برای مردان دشوار است، بهخوبی آگاه است. از اینرو الههی "عشق" را بهسراغشان میفرستد تا از راه تلطیف احساسات، از رنج آنان بکاهد.
تصاویر گویا
سو تورهان برای بازگویی داستان عشق بین آیلا و آیهان و تأثیر آن بر شخصیت این دو، تصاویر درخوری نیز مییابد: آیهان وقتی اسلحه بهدست خواهرش، هدیجه را تعقیب میکند تا او را بکشد، ناگهان بر سر دوراهیای با آیلا روبرو میشود. او میداند که فشار دادن ماشه همان و کشتن عشقش در قلب آیلا همان. کارگردان برای نمایاندن وضعیت این "برادر غیرتی" که بر سر دوراهی قرار گرفته است، رویارویی آیلا و آیهان را در نقطهی تقاطع دوراههای که ریلهای قطارهای خیابانی مسیر آن دو را از هم جدا میکند، نشان میدهد. نگاه گویای مهدی معینزاده که در سال ۲۰۰۴ با فیلم "عواقب وخیم" فعالیتهای سینمایی خود را در آلمان آغاز کرده، کشمکش درونی او را برملا میسازد: عشق یا حفظ "ناموس"؟