1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله
اجتماعیخاورمیانه

كتاب و كتابخوانى، سواد ادبى

۱۳۸۵ شهریور ۱۷, جمعه

در سند آموزش برای همه که به امضای ۱۶۴ کشور رسیده، آموزش پایه کیفی و رفع تبعیض‌های جنسیتی، از جمله اهداف است. شورای کتاب کودک در ایران، چه فعالیت‌هایی در این راستا دارد؟ پای صحبت نوش‌آفرین انصاری، دبیر شورا.

https://p.dw.com/p/A7Pe
Deutschland | Buchmesse Pop Up in Leipzig
عکس: Jan Woitas/dpa-Zentralbild/picture alliance

هشتم سپتامبر روز جهانى آموزش نامگذارى شده و پيشينه اين انتخاب به اجلاس داكار در  آوريل ۲۰۰ باز می‌گردد. همايشی با نمايندگان ۱۶۴كشور با و تصویب سند آموزش براى همه.

در اين سند شش هدف بر شمرده شد، بهبود آموزش پيش دبستانى، آموزش پايه كيفى براى همه كودكان در سن مدرسه، آموزش‌هاى تخصصى براى نوجوانان و بزرگسالان، رفع تبعيض‌هاى جنسيتي در آموزش دختران و زنان، افزايش ۵۰ درصدى با سوادان تا سال ۲۰۱۵ و سرانجام بهبود همه عرصه‌هاى آموزشى. دولت ايران هم در داكار تعهد داد تا شرايط مناسب آموزش براى همگان را فراهم آورد.

بنا بر اعلام مسئولان دولت ايران، ”آموزش براى همه“، هدف ده ساله آموزش و پرورش ايران است و چشم انداز اين هدف اين است كه دوره‌هاى پيش دبستانى، آموزش پايه، آموزش خاص براى كودكان استثنايى، سواد آموزى بزرگسالان و كودكان خارج از مدرسه (كاروخيابان) بهبود يابند. اما به موازات اين برنامه‌ها ، موضوع پايدار بودن آموزش‌ها يا تعميق آنها نيز از اهميت زيادى برخوردار است. آيا غفلت از فرهنگ كتابخوانى و مطالعه منجر به اين نخواهد شد كه به رغم سواد خواندن و نوشتن، نوعى بيسوادى نسبى يا بعبارت ديگر سوادى سطحى رايج شود؟

با اين مقدمه و با اين پرسش اوليه، پاى توضيحات نوش‌آفرين انصارى، عضو هيات علمى دانشگاه، استاد كتابدارى و دبير شوراى كتاب كودك نشستيم تا ببينيم مطالعه چه اندازه چراغى را كه آموزش اوليه روشن می‌كند، فروزان نگاه می‌دارد.

”ما در شوراى كتاب كودك يك دائره المعارف چاپ كرده ايم با اين آرزو كه سواد اطلاعاتى جامعه را بالا ببريم“
”ما در شوراى كتاب كودك يك دائره المعارف چاپ كرده ايم با اين آرزو كه سواد اطلاعاتى جامعه را بالا ببريم“عکس: DW

ا” بحث ما بالا بردن سواد اطلاعاتى جامعه است. در شورا ما به تدوين فرهنگنامه كودكان و نوجوانان مشغول هستيم. يك دائره المعارف بزرگ كه نه جلد آن چاپ شده و جلد دهم اش در دست چاپ است، تاليف كردهايم بااين آرزو كه اين اثر بتواند سواد اطلاعاتى جامعه را بالا ببرد. بعد دوم كار ما بحث سواد ادبى است. يعنى جامعه لذت ببرد از داستان، تاليف، ترجمه، بازنويسى‌هاى كهن، شعر يا مجموعه ادبيات. در اين راستا شورا از زمان تاسيس خود از چهل و اندى سال پيش فهرست كتاب‌هاى مناسب را از نشر سالانه ايران مرتب بررسى می‌كند. ضمنا در كنار اين حركت، ما گروهى داريم به نام گروه ترويج كه در مدارس گوناگون از ادبيات و فرهنگ صحبت كرده و كتابخوانى و سواد ادبى را ترويج می‌كنند.“

اما در ايران آموزش اساسا به درس ومطالعه كتاب‌هاى مدرسه محدود می‌شود. وقتى با بسيارى والدين يا كودكان در باره لزوم كتابخوانى و فراگيرى از كتاب‌هاى غيردرسى گفتگو می‌شود، می‌گويند خستگى بچه‌ها از كتابهاى درسى سنگين زياد است و عملا آنها را از مطالعات ديگر بيزار می‌كند.

” بچه‌ها فكر می‌كنند كتاب يعنى فقط كتاب درسى. غير از آن سراغ تلويزيون و كامپيوتر و بازى‌ها می‌روند. فكر نمی‌كنم هيچيك از اين كارها را بتوان نفى كرد و هر كدام فايده خود را دارند اما بايد خانواده‌ها جايگاه مطالعه و استفاده و لذت بردن از كتابهاى غيردرسى را براى بچه‌هايشان روشن كنند. آنها را به كتابخانه و نمايشگاه ببرند. اصولا كابوسى كه در خانواده‌هاى ايرانى وجود دارد، كابوس نمره و امتحان است. خانواده‌ها فكر می‌كنند بچه‌ها اگركتاب غيردرسى بخوانند، موفق نمی‌شوند در حاليكه تحقيقات خلاف اين را نشان می‌دهد. بچه‌هايى كه مطلع و كتابخوان هستند، ادبيات را بهتر می‌فهمند، زبان را بهتر بلد می‌شوند، بهتر می‌نويسند و اينها همه تاثير مىگذارد در شرايط درسى شان. ما خوشحاليم كه در دوره ابتدايى ديگر كم كم بحث معلم و تك كتاب درسى و امتحان دارد كمرنگ تر می‌شود و صحبت از كتابخانه‌هاى مدارس بيشتر.“

از جمله نكات مورد تاكيد اجلاس داكار، آموزش بچه‌هاى ويژه است. اعم از معلول، معلول ذهنى يا حتى بچه‌هايى كه مانند ديگران به مدارس تمام وقت نرفته يا نمی‌روند. شوراى كتاب كودك براى بچه‌هاى كار و خيابان برنامه‌هاى زيادى دارد.

نوش آفرين انصارى می‌گويد: «يكى از اين مراكز در دروازه غار تهران است و شورا در آنجا به دعوت انجمنى به نام انجمن كودكان كار و خيابان، كتابخانه اى تاسيس كرده كه حدود ۴۰۰ عضو دارد. بهر حال ما اميدواريم اگر نمی‌توانيم كارى كنيم كه تعداد اين بچه‌ها كمتر شود، دستكم سواد اطلاعاتى و ادبى آنها را بالا ببريم تا تحولى در زندگى شان ايجاد شود. گزارش‌هايى كه به ما می‌رسد خيلى مثبت هستند. می‌دانيد كه ارزيابى تاثير كتاب در لحظه نمی‌تواند انجام گيرد. بايد زمان بگذرد تا بتوان ديد تاثير كتاب روى يك كودك يا نوجوان چه بوده است.»

در مقابل اما گفته می‌شود يكى از دلايل پايين بودن فرهنگ كتابخوانى در جامعه ايران، محدود بودن گستره ادبيات كودك و نوجوان و عدم تنوع موضوع‌هاست. آيا اين نظر درست يا توجيه كننده است؟

“ فهرست‌هاى شورا نشان می‌دهد كه بچه‌هاى ما می‌توانند در سال در معرض ۶۰۰ عنوان كتاب جديد قرار بگيرند. من اين نظر را نفى نمی‌كنم كه نسبت به خيلى كشورهاى اروپايى نشر كتاب در ايران كم است و ما پنج يا شش هزار عنوان در سال نداريم. ما كتابفرشى خوب در جاى جاى شهر نداريم. كتابفروشى‌هاى ما بخش كودك و نوجوان ندارند . كتابخانه‌هاى كانون آنطور كه قبلا جامع بودند، نيستند. از كتابخانه‌هاى عمومى خوبى كه اخير بخش كودك و نوجوان اش فعال شده، كتابخانه عمومى حسينيه ارشاد است.“

اجلاس داكار به موضوع رفع تبعيض آموزش براى زنان و دختران هم تاكيد كرده است اما آيا مثلا شوراى كتاب كودك ايران، برنامه‌هاى ويژه ترى براى تعميق سواد اطلاعاتى دختران در نظر گرفته است؟ خانم انصارى می‌گويد:

” ما در حال حاضر پروژه اى نداريم كه فقط مال دختران باشد. اما توجه داريم به حضور دختران و كيفيت حضورشان در كتابخانه‌ها. در كودكان كار و خيابان هم تعداد زيادى از بچه‌ها دختر هستند و ما سالى يكبار آنها را در ۱۶ مهر كه روز جهانى كتاب است جمع می‌كنيم. يادم هست يكبار اين دخترها در يكى از پارك‌هاى مركزى تهران زير چادر‌هاىبزرگ با آقاى محمد رضا يوسفى نويسنده خيلى خوب كشورمان، نويسندگى خلاق را تجربه می‌كردند“.