مانا نیستانی: با کسی که اسلحه دارد نمیتوان از آزادی حرف زد
۱۳۹۳ دی ۱۸, پنجشنبهمردانی نقابدار و مسلح به سلاح سنگین در روز روشن وارد دفتر نشریهای در پاریس میشوند. این سه نفر با نام بردن از کارتونیستهای این نشریه طنز، هشت تن از آنان را به رگبار گلوله میبندند، دو فرد دیگر هم که یکی کارمند عادی نشریه و دیگری مهمان بوده کشته میشوند.
افراد مهاجم پس از این حمله، دو پلیس را نیز درخیابان میکشند و سوار یک خودرو شده و فرار میکنند.
بهانه این حمله، کتابی کمیک استریپ از زندگی محمد، پیامبر اسلام بود که این نشریه در سال ۲۰۱۲ آن را منتشر کرده بود. هفتهنامه شارلی ابدو یک سال قبل از آن نیز کاریکاتورهایی از محمد را چاپ کرده بود.
حالا در بحبوحه سر بریدنهای گروه داعش در سوریه وعراق و دختر رباییهای بوکو حرام در نیجریه و دانشآموز کشیهای طالبان در پاکستان، سه جوان مسلمان تندرو به خاطر "انتقام محمد" ۱۲ نفر را در پاریس میکشند.
حالا دیگر بحث بر سر اینکه مرز آزادی بیان کجاست و خط قرمز طنز چیست و کارتونیست باید چه اصولی را در کارش رعایت کند، شاید کمی دیر باشد.
مانا نیستانی کاریکاتوریست مقیم پاریس به دویچهوله میگوید: «من اعتقادم براین است که صحبت دربارهی اینکه حد و مرز تمسخر و توهین و طنز چیست، بسیار واجب و خوب است. اما زمانی که به موقعیتی مثل فاجعه مجله شارلی ابدو میرسیم که یک طرف اسلحه برمیدارد، اصلا دیگر جای این صحبتها نیست و نخواهد بود. بهخاطر اینکه صحبت دربارهی حد و مرزهای توهین و تمسخر زمانی میسر است که یک مکالمه متمدن جریان داشته باشد و همه مشارکت فکری و عقلی داشته باشند. وقتی طرفی اسلحه برمیدارد، ما در سمت کسانی هستیم که داریم مکالمه میکنیم. در نتیجه تنها گزینهای که برای من شخصا در این موقعیت خاص وجود دارد، محکوم کردن تروریسم و محکومیت کسیست که اسلحه برمیدارد. ممکن است که در شرایط طبیعی، در زمانی که دیالوگ و مفاهمه و گفتوگو در جریان است، من هم مرزبندیهایی با نشریه شارلی ابدو داشته باشم. اما در شرایط این چنینی، خیر».
مانا البته تاکید میکند که قطعا اصولی را برای کارش همیشه در نظر گرفته و مرزهایی را رعایت کرده است. اما این بحث را "اخلاقی" و قابل تغییر از یک گروه به گروه دیگر میداند و معتقد است عدهای ممکن است کوچکترین شوخی را توهین بدانند و گروه دیگری آن را کاملا طبیعی و عادی تلقی کنند.
مرز برای این کاریکاتوریست ایرانی، رعایت حقوق دیگران است. او میگوید: «من معتقد هستم که آزادی بیان یعنی اینکه باید حتی چیزی که به نظر ما توهین و تمسخر میآید هم منتشر شود تا جایی که حق کسی پایمال نشود. و اینکه آیا حق کسی پایمال شده یا نه، مرجعاش باید قانونی باشد که بیطرفانه و عادلانه این قضیه را قضاوت کند. اگر خط قرمزی هست، باید با یک عقل جمعی به صورت قانون تصویب شده باشد و فقط از طریق قانون پیگیری شود».
رعایت تمامی حساسیتها یعنی اصلا کار نکردن
پس از حمله تروریستی به نشریه شارلی ابدو در پاریس، طرحی در فضای اینترنت منتشر شد با این جمله: «لطفا از این کاریکاتور که با رعایت حساسیتهای فرهنگی، نژادی، مذهبی و سیاسی تهیه شده است، به طور مسئولانه لذت ببرید. ممنون». این طرح، یک صفحه سفید بود.
مانا نیستانی در این باره معتقد است: «اگر تمامی حساسیتها و خط قرمزها کنار هم گذاشته شود و اگر بخواهیم همه سلیقهها را رعایت کنیم، در نهایت چیزی برای حرف زدن و کار کردن باقی نمیماند. بعضی چیزها به نظر من خیلی بدیهی است که توهین است ولی قضیه این است که این امر سلیقهای است و یکجور توافق جمعیست و جمع با جمع ممکن است که این توافق را بههم بریزد. بنابراین اگر بدیهیاتی که نزد همهی افراد و آدمهای جامعه هست را کنار هم بگذاریم و بخواهیم همه را رعایت کنیم، دیگر سوژهای برای اعتراض کردن و کار کردن باقی نمیماند.»
این هنرمند ایرانی معتقد است "سهمیه و کوپن" یک روزنامهنگار و یک کاریکاتوریست برای حرف زدن و حتی خطا کردن و توهین کردن باید زیاد باشد و این کاری است که در جوامع دموکرات میشود.
نیستانی میگوید: «اینجا نشریاتی مثل شارلی ابدو را حتی اگر دوست نداشته باشند، تحمل میکنند و اجازه میدهند که اینها کار بکند، برای اینکه اتفاقا اینها نماد وجود آزادی بیان هستند. اینهایی که خیلی تند وتیز و با توپ پر دارند فعالیت میکنند».
کاریکاتوریستی که همه چیز را به سخره میگرفت
سردبیر نشریه شارلی ابدو که به نام "شارب" معروف است گفته بوده که نه همسر و کودکی دارد و نه خودرو و خانهای و نه البته بدهکاری، به همین دلیل ترجیح میدهد ایستاده بمیرد.
مانا نیستانی که یک بار در یک میزگرد با شارب شرکت داشته، درباره مشی او در اداره مجله میگوید: «بسیار ضد افراطگرایی و ضد راسیسم بود و خیلی تند و تیز عمل میکرد. فرقی هم نداشت چه موضوعی باشد، دربارهی ورزش باشد یا سیاست یا مذهب. هیچ کس را مستثنی نمیکرد. دربارهی یهودیت، مسیحیت یا اسلام به همین تندی کاریکاتور میکشید. یک بار که با هم یک میزگرد مشترک دو نفره داشتیم، وقتی که صحبت میکرد، کاملا به آزادی بیان بهصورت یک کانسپت و مفهوم اعتقاد داشت. معتقد بود که وقتی به چیزی اعتقاد داشته باشی، باید حق داشته باشی آن را بیان کنی و همه چیز قابل شوخی و قابل به طنزکشیدن و حتی به سخره گرفتن هست. چیزی که میگفت و خیلی جالب بود، این بود که اکثر شکایتهایی که به صورت قانونی از نشریه شده، اتفاقا از طرف گروههای مسیحیست. از ۱۲ مورد شاید ۱۱ موردش توسط گروههای مسیحی بود و یک مورد مسلمان که این میتواند نشان دهد که مسلمانان خیلی علاقه به پیگیری شکایتشان از راههای قانونی ندارند».
مسئولان هفتهنامه شارلی ابدو اعلام کردهاند که این نشریه بهرغم فاجعه روز چهارشنبه (۷ ژانویه ۲۰۱۵) از هفته آینده همچنان منتشر میشود. حالا این که شارلی ابدو بدون سردبیر و کاریکاتوریستهایش همان مشی سابق را ادامه دهد یا نه، هنوز معلوم نیست. اما آنچه که مردم فرانسه و هنرمندان و نویسندگان این کشور را نگران کرده، قدرت گرفتن جریانهای افراطی و فاشیستی به بهانه حفظ امنیت است.
ماری لوپن رهبر حزب راست افراطی "جبهه ملی" فرانسه یک روز پس از فاجعه پاریس خواستار تصویب قانونی شده است که بار دیگر مجازات اعدام را در فرانسه مجاز کند.
اما آنچه اکثر مردم فرانسه به آن معتقدند، حفظ آزادی بیانی است که ۳۰۰ سال است برای آن تلاش میکنند.