مبارزه با بیابانزایی، سومین چالش زیستمحیطی جامعه جهانی
۱۳۸۷ خرداد ۲۹, چهارشنبهگسترش بیابانها به یکی از بزرگترین مشکلات جهان تبدیل شده است. به طوری که بر اساس گزارشهای سازمانهای بینالمللی، یک ششم جمعیت، سهچهارم اراضی خشک و یکسوم خشکیهای جهان به مساحت ۵ میلیارد هکتار در ۱۱۰ کشور دنیا، در معرض پدیدهی بیابانزایی قرار دارد.
سطح وسیعی از اراضی ایران با خطر فرسایش آبی، فرسایش بادی و سایر اشکال شیمیایی و فیزیکی تخریب سرزمین همچون کاهش حاصلخیزی و شوریزایی مواجه است.
دکتر محمد خسروشاهی، عضو هیأت علمی مؤسسهی تحقیقات جنگلها و مراتع، در مورد وسعت بیابانها در ایران میگوید:
«ما اگر مبنا را همان نقشهی یونپ (برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد) در سال ۹۷ بگیریم که اقالیم فراخشک را تحت عنوان بیابانهای واقعی قلمداد کرده، حدود ۳۵ درصد از خاک ایران هم اگر خواسته باشیم اقالیم فراخشکش را در نظر بگیریم، بیابانی است که حدود ۵۷ میلیون کیلومتر مربع میشود. یعنی کشور ایران حدود ۲ / ۱ درصد از خشکیهای جهان را شامل میشود در حالی که ۴ / ۳ درصد از بیابانهای جهان را در خودش جای داده.»
بنا بر آمار سازمان ملل متحد، هر سال دست کم ۶ میلیون هکتار زمین به گسترهی ۴ میلیارد هکتاری بیابانهای جهان افزوده میشود. سازمان ملل خسارتهای مالی ناشی از پیشروی بیابانها را حدود ۴۲ میلیارد دلار در سال برآورد کرده است.
دلایل گسترش بیابانها
در پیدایش بیابان، عوامل محیطی مختلفی نقش بازی میکنند. از جمله زمینشناسی، ژئومورفولوژی (علم شناسایی اشکال ناهمواریهای زمین)، اقلیمشناسی و پوشش گیاهی. برآیند اثر مشترک این عوامل محیطی منجر به پیدایش پدیده یا اکوسیستمی میشود به نام بیابان. اما عامل دیگری که نقش آن بسیار بااهمیتتر از عامل محیطی است، عامل انسانی نام دارد.
خسروشاهی در این باره میگوید:
«ما اگر بیابانزایی را بر اساس کنوانسیون بیابانزدایی تعریف بکنیم، میگوید تخریب سرزمین در مناطق خشک و نیمهخشک و خشک نیمهمرطوب تحت اثر دو عامل یکی عامل اقلیمی و یکی عامل انسان که تقریبا میشود گفت، ۸۰ درصد این مسئله بیشتر تحت سیطرهی انسان است. یعنی در بیابانزایی انسان نقش بسیار بیشتری از اقلیم دارد.»
از مهمترین عوامل انسانی میتوان بهرهبرداری بیش از حد از سفرههای آب زیرزمینی و بیلان منفی آب دشتها و در نتیجه افت سطح سفره یا شور شدن آبهای زیرزمینی،آلودگی آبهای زیرزمینی از طریق پسابهای صنعتی، شهری و کشاوزری، شخم در جهت شیب و برداشت غیر اصولی از معادن سطحی را نام برد.
محمد خسروشاهی عوامل انسانی مولد بیابان در ایران را اینچنین توضیح میدهد:
«در کشور ما ایران و در کشورهای در حال توسعه متأسفانه یک مسئلهی مطرح، افزایش جمعیت است. افزایش جمعیت منجر به استفاده از زمین بیشتر میشود. ما روستاها و زمینهایی داشتیم در سی ـ چهل سال پیش که جمعیت آنها بسیار کمتر بود. حالا این جمعیت بسیار بیشتر شده. بیشتر اینها در روستاها ساکنند و کارشان یا کشاورزی است یا دامداری. اگر روستایی بوده با ده خانوار، حالا این ده خانوار شده سی خانوار و اکثرا هم آنجا ماندند، یا باید کشاورزی بکنند یا دامداری. در نتیجه سطح بیشتری از مراتع تخریب میشود، زیر کشت میرود. به همین دلیل هم نیاز آب آنها بیشتر میشود. در نتیجه چاههای بیشتری حفر میشود. ما در ایران، حدود ۳۰۹ دشت داریم که به دلیل افت سطح آب ممنوعه اعلام شده است. به دلیل چاههای بیشماری که حفر شده. اینجا نقش انسان مشخص میشود که هم در تخریب اراضی، افت سطح آبهای زمینی، بهرهبرداریهای بیرویه از جنگلها و مراتع نقش دارد.»
دامداری بیرویه و شیوههای نامناسب آبیاری در کشاورزی از عوامل مهم انسانی بیابانزا است. دکتر خسروشاهی، پژوهشگر محیط زیست در ایران، میگوید:
«تعداد دامی که الان از مراتع ما استفاده میکنند، تقریبا بیش از سه برابر ظرفیتی هست که این مراتع گنجایش آن دامها را دارد. فرض کنید، کاسه غذایی را که یک نفر باید بخورد، الان سه نفر دارند میخورند. در نتیجه دامها همیشه گرسنه هستند، رشدی را که باید بکنند، نمیکنند، به اضافهی اینکه مراتع هم تخریب میشوند. در بخش کشاورزی هم متأسفانه این مسایل اتفاق میافتد. سیستم آبیاری ما بیشتر سنتی است. بیشتر آبیاریها، آبیاریهای کرتی (نوعی آبیاری غرقابی که در آن زمین را در قطعاتی با پشته محصور میکنند و آب را درون آن رها میسازند) است. در نتیجه چون در مناطق بیابانی است و آفتاب هم شدید است، تبخیر میشود و خاک را شور میکند. بیشتر پمپهایی که از طریق آبهای زیرزمینی و چاههای عمیق برداشت میشود، متاسفانه موجب پیشروی جبههی آب شور میشود و تعادل هیدرواستاتیک بین آب شور و شیرین به هم میخورد. کمکم آب شیرین، شور میشود، آب شور خاک را شور میکند، خاک که شور شد، کیفیت محصول کم میشود و متعاقب آن کشاورز زمین را رها میکند و زمین دیگری را میگیرد و این روند ادامه پیدا میکند که منجر به بیشتر شدن بیابانها میشود.»
پیامدهای بیابانزایی
به گفتهی محمد خسروشاهی، بیابانزایی پیامدهای وسیعی دارد:
«یکی از این پیامدها افت سطح آبهای زیرزمینی است که الان شاید نزدیک به یکسوم دشتهای ما ممنوعه اعلام شده. در ایران، حدود یکدرصد از سطح کشور، هر ساله به بیابانها اضافه میشود. ما در اینجا به جای اینکه بیشتر روی افزایش تولید در واحد سطح کار بکنیم ، روی افزایش سطح کار کردهایم. در نتیجه مراتع تخریب میشوند.
از پیامدهای دیگر سایش خاک است که الان بسیار شدید است. وقوع سیلهای زیاد که الان ما فراوانی سیلابهایمان نسبت به چهار دههی پیش چیزی حدود ۹۰۰ درصد افزایش پیدا کرده. و این خسارت زیادی به ابنیه، مزارع و راهها وارد میکند. طبق برآوردها، هر سال حدود ۱۵ تن فرسایش خاک در هر هکتار داریم. این فرسایش خاک منجر به از دست رفتن باروری خاک میشود.»
اقداماتی که میتواند مؤثر باشد
به گفتهی محمد خسروشاهی، دولت میتواند از طریق اشتغالزایی برای روستاییان موجب شود که همهی آنها مجبور نشوند تنها به کشاورزی و دامداری رو بیاورند. راهکار دیگر صرفهجویی و استفاده از آن دسته از سیستمهای آبیاری است که کارایی آب را بیشتر میکند. باید به جای افزایش سطح کشت، تولید را در واحد سطح بالا برده و راندمان تولید محصولات را افزایش داد.
دکتر خسروشاهی اقدامات مثبت انجام شده در مبارزه با بیابانزایی در ایران را نهالکاری، مالچپاشی، بذرپاشی و همکاری بخش تحقیقات با بخش اجرایی میداند.
از آنجا که عامل انسانی مهمترین عامل بیابانزایی است، پس مشارکت مردم در بیابانزدایی و مبارزه با پیشروی بیابان نقش بسزایی دارد. محمد خسروشاهی میگوید، بالا بردن سطح آگاهی مردم همراه با بهبود اوضاع اقتصادی میتواند میزان مشارکت مردم در بیابانزدایی را بسیار بالا ببرد:
«اگر مردم خودشان به آن آگاهی برسند که اگر به طور مثال اینجا یک اقدامی میکنند که منجر به فرسایش خاک میشود، این کار را نباید بکنند، این خودش عاملی میشود در جهت مهار بیابانزایی. ولی متأسفانه یک سری کمبودهایی هست، مسائل اقتصادی هست که شاید خیلی به این مسائل در ایران توجه نمیشود و مردم هم به آن درجه از آگاهی نرسیدهاند که در این زمینه باید فرهنگ روستاییان و مردم را به طور کلی از طریق رسانههای شنیداری، دیداری و مکتوب بالاتر برد ضمن اینکه قانون را هم باید دقیقا و به درستی در مورد هر کسی اعمال کرد.»