مشاركت سياسي ايرانيان مقيم آلمان
۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سهشنبهایرانیان مقیم آلمان از نظر سطح تحصیلات، موقعیت اجتماعی، درآمد و تطابق فرهنگی با جامعه، گروه ممتازی به شمار میروند. مشاهدات میدانی اما نشان میدهد که میزان مشارکت آنان در انتخابات ایالتی، سراسری و حتی اتحادیه اروپا، چندان چشمگیر نیست.
آیا سردی جامعه میزبان، موجب این بی اشتیاقی است؟
آیا ایرانیان، ابزارها و حقوق دمکراتیک را به خوبی نمیشناسند؟
آیا استحکام نظام سیاسی آلمان، دلیل عدم مشارکت آنهاست؟
چهار واجد حق رای که خود اهل فعالیت و مشارکت مستقیم سیاسی هستند، به گوشههایی از این پرسشها پاسخ میدهند. برآیند این پاسخها این است که نگاه و ذهن عموم آلمانیهای ایرانیتبار، کماکان متوجه مسائل ایران است.
علی محجوبی، عضو و مشاور حزب سبزها: اساسا وقتی کسی با دمکراسی بزرگ نشده، تربیت و ذهنیت دمکراتیک ندارد. لازمه مشارکت، یک بستر سیاسی اجتماعی است که ایرانیان نداشتهاند. من خودم کسانی را میشناسم که تنها از روی "احساسات خویشاوندی" و بدون اطلاع از برنامه یک حزب به آن رای میدهند. مثلا به حزب چپ رای میدهند چون خودشان قبلا چپ بودهاند. وقتی میپرسید سبزها چه؟ میگویند نه، نه، اینها میخواهند با گران کردن بنزین زندگی را بر ما حرام کنند. شما میبینید که طرف صحبت شما چپ است، اما استدلال روزنامه عامیانه "بیلد" را پیش میکشد.
مینا نوبری، بازرگان و دانشجوی دکترا: بیشترآشنایان من، کارفرمایانی هستند که سالهاست در آلمان اقامت دارند. عمدهی آنها به حزب "دموكرات مسيحى" گرایش دارند اما در انتخابات مشارکت مستقیم نمیکنند. شاید عقیده دارند آلمان مملکت بسیار دمکراتیکی است و هر حزبی بیاید و برود، پایههای محکم این دمکراسی تکان نمیخورد.
فرامرز جلالی، عضو انجمن فرهنگی کوچ در بن: ایرانیها اطلاعات چندانی از برنامه احزاب ندارند. به مسائل سیاسی آلمان بیعلاقهاند و عموما مسائل ایران را دنبال میکنند. موضوع بیشتر آنها، حفظ ارتباط با فرهنگ خودشان است. حساسیتها البته بیشتر روی مسائل مهاجرت است و خیلی از ایرانیان به سوسیال دمکراتها رای میدهند چون به تجربه میدانند با رویکار آمدن دولت آنها جو ضد خارجی کمتر میشود.
الهه صدر، مشاور حقوقی زنان پناهنده: ما ایرانیها از جایی میاییم که انتخابات در آن معنا نداشته و جامعه جدید نیز شانس برابر به ما نداده است. اکثر ما وقتی در مسائل جامعه میزبان شرکت کردهایم که موضوع مستقیما به ایران مربوط شود. در حالیکه ما از ایران دور هستیم و دیگر نمیتوانیم تاثیر مستقیمی روی آن بگذاریم. بهتر است در سیاستهای مملکتی که در آن زندگی میکنیم، اثرگذار باشیم.
علی محجوبی: کلودیا روت در یکی از تظاهرات اعتراضی ایرانیان در برلین آمده بود. آنجا با چند جوان ایرانی آشنا شدم که گفتند حتما در انتخابات به کلودیا روت رای میدهند. من متوجه نشدم که این یک تشکر است، یک کمپیلمان است یا واقعا برنامه سبزها را خواندهاند و به این دلیل رای میدهند.
مینا نوبری: ما هرکجا که هستیم، بحث سیاست ایران مطرح است. در جمع آلمانیها هم مدام حرف ایران است و آنها از ما در باره ایران سوال میکنند. ویژگی ایرانیها اینست که به شدت با محیط جدید هماهنگ میشوند ولی با همان شدت هم، اصرار به ایرانی بودن خود دارند و به هیچوجه نمیخواهند کوچکترین جدایی از ریشه خود پیدا کنند. علاقه مفرط به خاک و سرزمین خودشان موجب میشود که خود را کناربکشند. البته باید توجه داشت که میزان مشارکت سیاسی خود آلمانیها هم در سالهای اخیر خیلی کم شده، شاید به این دلیل که مسائل حادی در کار نیستند. جامعه تثبیت شده است و همه میدانند که تغییر دولتها، تفاوتهای پنج درصدی در سیاستها دارد.
الهه صدر: اخیرا دوستان من در جلسات حزب سبزها شرکت کرده و از تفاهم مسئولان مدارس با محدودیتهای مورد نظر خانوادههای مذهبی برای فرزندانشان، گله کردهاند. نمایندگان سبزها هم گفتهاند تا کنون جای شما در جلسات ما خالی بوده و باید بیشتر شرکت کنید. این است که ما تصمیم گرفتهایم فعالانه تر در جلسات احزاب سوسيال دموكرات، سبزها و حتی دموكرات مسيحي شرکت کنیم.
فرامرز جلالی: من در انجمن فرهنگی محله یا انجمن خانه و مدرسه عضو هستم و فکر میکنم اگر جامعه ایرانیان میخواهد فعال باشد، باید در جامعه جدید فعالیت کند. من شخصا عقیده دارم که تعیین سرنوشت مردم ایران را باید به خود مردم داخل واگذاشت. من خودم حتی ناظر انتخاباتی شدم تا بطور مستقیم عملیاتی شدن نظارت را ببینم. خوب است ایرانیانی که از نبود کنترل در انتخابات ایران صحبت میکنند، از این کارها استقبال کنند تا مکانیسم انتخابات دمکراتیک را از نزدیک ببینند.
مهيندخت مصباح