مناسبات ایران و جهان در سال ۲۰۱۱
۱۳۹۰ آذر ۳۰, چهارشنبه
سیاست خارجی چالشی و گفتمان تند با جهان خارج، که از آغاز ریاست جمهوری احمدینژاد در سال ۲۰۰۵ بر مناسبات بینالمللی ایران تسلط یافت، بیشترین تاثیرات خود را در سال ۲۰۱۱ بر جای گذاشت. شاید بتوان گفت حاکمیت جمهوری اسلامی ایران از زمان رویکار آمدنش در ۳۳ سال پیش، هیچگاه به اندازه سال ۲۰۱۱ منزوی و زیر فشار جامعه جهانی نبوده است.
نیمه نخست سال ۲۰۱۱ حوادث مربوط به «بهار عربی» نفسها را در سینهها حبس کرده و «پرونده ایران» را برای مدت کوتاهی در حاشیه قرار داده بود. اما از آغاز پاییز بار دیگر ایران و مشکلاتش با جهان خارج، در مرکز توجه بینالمللی قرار گرفت. بویژه از آن رو که بحران لیبی به سود مخالفان سرهنگ قذافی تمام شده بود و بهار عربی خیمهگاه خود را این بار در سوریه برپا کرده بود تا تکلیف خود را با حاکمیت چهل ساله خانواده اسد، که نزدیکترین متحد جمهوری اسلامی ایران است، روشن کند.
امسال نیز همانند چند سال گذشته مناسبات ایران با جهان خارج بیش از هر موضوع دیگر تحت تاثیر برنامه اتمی ایران بود. برنامهای که علیرغم اصرار ایران به صلحآمیز بودن اهداف آن، جهان بویژه کشورهای غربی بهشدت به آن مظنون و نگران دستیابی تهران به بمب اتمی هستند. اما علاوه بر برنامهی اتمی، در سال ۲۰۱۱ «وضعیت حقوق بشر در ایران» نیز به موضوعهای چالش جامعه جهانی با حاکمیت ایران اضافه شد تا جایی که سازمان ملل متحد گزارشگر ویژه حقوق بشر برای ایران تعیین کرد و دبیرکل سازمان ملل گزارش ویژهای درباره وضعیت حقوق بشر در ایران به مجمع عمومی ارائه کرد.
برنامه اتمی؛ گزارش «فعالیتهای مخفیانهایران»
در نیمه نخست سال ۲۰۱۱ مناقشه اتمی ایران در همان جایی باقی ماند که در سال ۲۰۱۰ بود. دو دور مذاکرهی بینتیجه میان ایران و نمایندگان شش قدرت جهانی در سال گذشته دیگر انگیزهای برای ادامهی این مذاکرات باقی نگذاشته بود.
اواخر تابستان روسیه تلاش کرد با طرحی، مذاکرات میان دو طرف را احیا کند، اما نه غربیها طرح روسیه را جدی گرفتند و نه ایران علاقهای به آن نشان داد. طرح روسها از ایران میخواست برای شفافسازی برنامهی اتمیاش با آژانس همکاری کند و به غربیها هم پیشنهاد میکرد در برابر هر گام ایران در همکاری با آژانس و پاسخ به پرسشهای آن، بخشی از تحریمها علیه این کشور را لغو کنند.
با پایان تابستان، جبهه خاموش چندماههی مناقشه اتمی غرب با ایران بهیکباره فعال شد. یوکیا آمانو در سپتامبر گفت، بطور فزاینده نگران ابعاد نظامی برنامه اتمی ایران است و خبر داد که بهزودی گزارش کاملی در این باره به اعضای آژانس ارائه خواهد داد.
آقای آمانو با این پیام زنگهای خطر را برای ایران و متحدانش به صدا درآورد. نمایندگان ایران و روسیه تلاش کردند از انتشار گزارش آمانو جلوگیری کنند و به همین دلیل هم انتشار آن با اندکی تاخیر مواجه شد. اما سرانجام در ۸ نوامبر مدیرکل آژانس گزارش خود را منتشر کرد.
یوکیا آمانو در این گزارش میگوید آژانس حداقل از ۱۰ کشور مختلف جهان درباره جوانب احتمالا نظامی برنامهی اتمی ایران اطلاعات دریافت کرده و این اطلاعات در مجموع معتبر هستند.
رئوس عمدهی اطلاعاتی که آژانس از «فعالیتهای مخفیانهایران» دریافت کرده و آمانو آنها را در گزارش خود گنجانده است از این قرار هستند:
- تدارک مخفيانه دانش و تجهيزات مورد نياز برای ساخت سلاح هستهای
- توسعه ساخت چاشنی انفجاری و انجام آزمایش هستهای
- طراحی نمونهی کامپيوتری يک کلاهک هستهای
- انجام کارهای مقدماتی برای آزمايش سلاح هستهای
- کار بر روی نصب کلاهک هستهای بر روی موشک شهاب ۳
آقای آمانو در گزارش خود گفت، مستنداتی که در اختیار کارشناسان آژانس قرار دارد، حاکی از آن است که ایران تا سال ۲۰۱۰ پروژهها و آزمایشهای گوناگونی برای ساخت کلاهک انفجاری هستهای دنبال کرده است.
این صریحترین گزارش آژانس درباره ایران از هنگام تشکیل پرونده اتمی این کشور در آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود. در قطعنامهای که شورای حکام آژانس به دنبال این گزارش صادر کرد، نسبت به فعالیتهای حساس هستهای ابراز نگرانی شده و از این کشور خواسته میشود با پذیرش بازرسان آژانس پاسخگوی پرسشها و ابهامهای فعالیتهای هستهای خود باشد.
مطابق معمول ایران هیچیک از دادههای گزارش آمانو را نپذیرفت و همانند سالهای گذشته تاکید کرد فعالیتهای هستهایاش تماما اهدافی صلحآمیز دارند.
دور جدید تحریمها؛ حلقه محاصره تنگتر میشود
با انتشار گزارش آمانو کشورهای غربی برای دور تازهای از تحریمها علیه ایران بسیج شدند. فهرست شرکتها و افراد مرتبط با فعالیتهای هستهای و موشکی ایران که تحت تحریم آمریکا و اروپا قرار گرفتند، طولانیتر شد. دارایی این افراد و شرکتها که تعداد آنها در فهرست اروپاییها بالغ بر ۵۰۰ شرکت و فرد است، بلوکه و سفر آنها به کشورهای تحریمکننده ممنوع شده است.
اما غرب در دور جدید تحریمها فقط دنبال افزودن بر فهرست شرکتها و اشخاص ایرانی نیست. اینبار، هدف اصلی تشدید فشار بر شریانهای حیاتی اقتصاد ایران یعنی تحریم بانک مرکزی و صنایع نفت و گاز و پتروشیمی این کشور است.
بانک مرکزی در حال حاضر تنها کانال مراودات مالی ایران با جهان خارج و نفت و گاز هم تنها منبع ارزی و تامینکننده بیش از ۷۰ درصد درآمد ایران است. اگر این تحریمها عملی شوند، میتوانند اقتصاد ایران را فلج کنند و پیامدهای ناگوار اجتماعی و سیاسی بر جای گذارند.
بریتانیا با قطع مناسبات مالی با بانک مرکزی ایران این تحریمها را عملا کلید زد. بهدنبال آن کنگره آمریکا نیز در مصوبهای از کاخ سفید خواست بانک مرکزی ایران را تحریم کند. این مصوبه برای بهاجرا درآمدن منتظر امضای رئیس جمهور آمریکاست.
اما در مورد تحریم نفت ایران، به عبارت دیگر تحریم خرید نفت از ایران، هنوز در میان غربیها اتفاق نظر وجود ندارد. زیرا پیامدهای این تحریم یکطرفه نیست و میتواند بازار نفت و اقتصاد جهان را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
اما این به معنای آن نیست که غرب تحریم نفت ایران را از دستور خارج خواهد کرد. روز ۲۰ دسامبر نشستی میان ۷ کشور صنعتی جهان و ۴ کشور عرب تولیدکننده نفت در رم برگزار شد که دستور کار آن بررسی راههای کاهش پیامدهای منفی تحریم نفت ایران برای اقصاد جهان بود.
بهنظر می رسد کشورهای غربی راهکار «تحریم تدریجی» از طریق کاهش تدریجی خرید نفت از ایران را در پیش بگیرند. این راهکار به غرب و متحدان آن فرصت میدهد هم با پیامدهای خارج شدن سهم ایران از بازار جهانی نفت مقابله کنند و هم کشورهایی مانند ایتالیا و ژاپن جایگزینی برای قطع خرید نفت از ایران پیدا کنند.
ایران بنا بر اظهارات وزیر نفتاش دچار این خوشباوری است که جهان قادر نیست جای خالی نفت ایران را پرکند، اما کارشناسان میگویند بازگشت لیبی به بازار نفت، افزایش پیوسته تولید نفت عراق و نیز توان کشورهایی چون عربستان سعودی برای افزایش تولید خود، بهراحتی میتوانند جای نفت ایران در بازار جهانی را پر کنند.
احتمال حمله نطامی و جنگی که آغاز شده!
پاییز سال ۲۰۱۱ همزمان با تلاش کشورهای غربی برای تشدید تحریمهای ایران، بحث حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران و یا حتی جنگ با ایران نیز به یکباره داغ شد. آغازگر این بحثها مقامهای اسرائیل بودند.
اواخر اکتبر رسانههای اسرائیل از تصمیم بنیامین نتانیاهو و ایهود باراک برای حمله نظامی به ایران تا زمستان خبر دادند و نوشتند نخستوزیر و وزیر دفاع اسرائیل در حال بررسی حمله نظامی به ایران به رغم مخالفت فرماندهان و مسئولان سازمانهای امنیتیشان هستند.
چند روز بعد - اوایل ماه نوامبر - روزنامه بریتانیایی گاردين نوشت، وزارت دفاع بريتانيا در کنار ايالات متحده آمریکا، نقشههايی را برای عملیات نظامی عليه ايران تدارک ديدهاند.
در میانهی چنین خبرهایی، هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا در مصاحبه با یکی از تلویزیونهای فارسیزبان گفت: «در لیبی، مخالفان قذافی اعلام کردند که از هر گونه حمایت خارجی استقبال میکنند و آمریکا هم از آنها حمایت کرد، اما رهبران اعتراضات ایران چنین استقبالی نمیکردند.»
اظهارات خانم کلینتون در برخی محافل سیاسی چنین تفسیر شد که اگر ایرانیها بخواهند، آمریکا آماده دخالت نظامی برای تغییر نظام سیاسی در این کشور است! این خبرها و اظهارنظرها زمینهساز گمانهزنیها و بحثهای داغ در باره احتمال حمله نظامی به ایران در پائیز سال ۲۰۱۱ شد.
در حالی که بسیاری از تحلیلگران چنین احتمالی را در آینده نزدیک بسیار بعید میدانستند، تحلیلگرانی نیز به استناد خبرهایی از جنس دیگر، نظیر انفجار انبار موشکی سپاه در ملارد و چند روز بعد انفجار در اصفهان، آلوده شدن سانتریفوژهای نطنز به استاکسنت، سپس ویروس استارس، ترور دانشمندان هستهای ایران و حوادثی از این دست، میگفتند جنگ غرب و اسرائیل علیه ایران مدتهاست که شروع شده فقط اعلام نمیشود!
حقوق بشر؛ تعیین گزارشگر ویژه
ایران در سال ۲۰۱۱ بیش از هر سال دیگر زیر فشار و پرسشگری نهادهای بینالمللی بهدلیل «نقض حقوق بشر» در این کشور بود. شاید علت آن دور تازهی محدودیتها و فشارهایی بود که از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ در ایران آغاز شده و همچنان ادامه دارد.
سال ۲۰۱۱ ایران بیشترین شمار اعدامها را ثبت کرد و با داشتن بیش از چهل روزنامهنگار و وبلاگنویس زندانی، صاحب عنوان «بزرگترن زندان روزنامهنگاران» از سوی گزارشگران بدون مرز شد.
زیر فشار نهادهای بینالمللی و فعالان حقوق بشر، شورای حقوق بشر سازمان ملل در ماه مارس ۲۰۱۱ با ابراز نگرانی از وخامت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران، تصمیم گرفت برای این کشور گزارشگر تعیین کند.
احمد شهید، وزیر خارجه پیشین مالدیو در ماه اوت به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران انتخاب شد، اما مقامهای جمهوری اسلامی مانع از سفر وی به ایران شدند. آقای شهید نخستین گزارش خود را براساس گفتوگو با فعالان حقوق بشری و مدنی ایرانی تهیه کرده و در ماه سپتامبر در اختیار سازمان ملل قرار داد.
حاصل تلاش و گزارشدهی احمد شهید آن بود که مجمع عمومی سازمان ملل روز ۱۹ دسامبر با تصویب قطعنامهای نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران را محکوم کرد.
اتهام تروریسم، حمله به سفارت
سال ۲۰۱۱ پای ایران به دو حادثه و اتهام تروریستی نیز کشیده شد. حادثه نخست کشف طرحی برای ترور سفیر عربستان سعودی در واشنگتن از سوی پلیس آمریکا بود که گفته شد نیروی قدس، شاخه برونمرزی سپاه پاسداران ایران در طراحی آن دست داشته است.
ایران دخالت خود در چنین طرحی را رد کرد و آن را سناریوی تبلیغاتی آمریکا و اسرائیل دانست. دولت آمریکا این حادثه را به کل حاکمیت و دولت ایران نسبت نمیداد، اما میگفت «ایران باید به جامعه بینالمللی پاسخ دهد چرا کسانی در حکومت، درگیر چنین فعالیتهایی هستند.»
علیرغم فروکش کردن نسبتا سریع این بحران، عربستان سعودی این پرونده را به شورای امنیت برد و مجمع عمومی سازمان ملل اواسط نوامبر در قطعنامهای بدون متهم کردن کشوری خاص، طرح ترور سفیر عربستان سعودی در ایالات متحده آمریکا را محکوم کرد. در عینحال این قطعنامه از ایران خواسته است متهمان این پرونده را تحویل مراجع قضایی دهد.
حادثه دیگر که باز پای ایران را - هر چند در ابعادی کوچک - به میان کشید، ترور رافیق تقی، روزنامهنگار اهل جمهوری آذربایجان بود. ۵ سال پیش انتقاد این روزنامهنگار از اسلام افراطی موجب شد که برخی روحانیون ایران از جمله آیتالله فاضل لنکرانی به قتل او فتوا دهند. رافیق تقی در ماه نوامبر شبانه در باکو با چاقو مورد حمله قرار گرفت و چند روز بعد در بیمارستان درگذشت. رسانههای مستقل در جمهوری آذربایجان و ایران، دولت ایران را مسئول سازماندهی این ترور اعلام کردند.
این حادثه هر چند ابعاد بینالمللی نیافت، اما فضای سرد مناسبات میان ایران و جمهوری آدربایجان را سردتر از پیش کرد.
حمله به سفارت بریتانیا در تهران در روزهای آخر نوامبر هر چند یک حادثه داخلی در ایران بود، اما فضای مناسبات جمهوری اسلامی با غرب و حتی کل جهان را تخریب کرد. شورای امنیت به اتقاق آرا این اقدام را محکوم کرد. رفتار وزارت خارجه جمهوری اسلامی در فاصله گرفتن فوری از این ماجرا و محکوم کردن حمله به سفارت و نیز دلجوییهای وزیر خارجه ایران در حاشیه کنفرانس بن، توانست از گسترش خسارت آن بر مناسبات خارجی ایران تا حدی جلوگیری کند.
خشمی که هواداران حکومت ایران با حمله به سفارت بریتانیا نشان دادند ظاهرا از پیشگامی بریتانیا در تحریم بانک مرکزی ایران ریشه میگرفت. اما اینکار موحب آن شد که مواضع بریتانیا سختتر شود و در سطح اتحادیه اروپا علاوه بر بانک مرکزی، بر تحریم نفت جمهوری اسلامی نیز پای فشارد. در حالی که پیشتر موافق این کار نبود.
انزوای شدید؛ نشانههای احساس خطر
گزارش بیسابقه آژانس درباره فعالیتهای اتمی مخفیانه ایران و حمله به سفارت بریتانیا فضای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی را بیش از گذشته تیره کرد. این در حالی بود که چشمانداز تحولات منطقه نشان میداد که امید ایران به اینکه «بهار عربی» با الگوگیری از مدل «انقلاب اسلامی ایران» موجب تقویت این کشور شود، به یاس مبدل شده است.
هرچند نتایج تحولات منطقه هنوز ناروشن است، اما دیگر مشخص شده آنچه جنبشهای منطقه دنبال آن هستند با تمایلات حاکمان ایران یکی نیست و حتی در جاهایی هم که اسلامگرایان دست بالا را دارند، الگوی آنها مدل ترکیه است.
بهار عربی حتی نتوانست جای پای حامیان ایران را در جزیره کوچک بحرین محکم کند، در حالی که با سماجت تمام در حال خالی کردن زیر پای اصلیترین متحد ایران در منطقه، یعنی دولت بشار اسد است. بنابراین، بهار عربی نه تنها متحدانی برای ایران در منطقه پیدا نکرد، که موجب انزوای بیشتر این کشور شد.
یک امید و خوشبینی تهران این است که با خروج آمریکا از عراق موقعیتاش در این کشور همسایه تقویت خواهد شد. اما ناظران عراقی میگویند با خروج آمریکا، عراقیها بیش از گذشته امکان و انگیزه پیدا میکنند که با نفوذ و مداخلهگری ایران مقابله کنند.
روزنهای دیگر برای ایران در منطقه تیرهگی مناسبات آمریکا و پاکستان است. روابط بحرانی پاکستان با آمریکا در ماههای اخیر این کشور را به چین و ایران نزدیک کرده است. اما هیچ ناظری باور ندارد که گرمی اخیر مناسبات تهران و اسلامآباد درازمدت و راهبردی و برای ایران سودمند خواهد بود.
در یک سال اخیر مناسبات نسبتا خوب ایران و ترکیه نیز به دلیل بحران سوریه و استقرار بخشی از سامانه دفاع موشکی اروپا در ترکیه رو به سردی گذاشت. رابطه با کشورهای عربی هم بدلیل نگرانی آنان از احتمال دستیابی ایران به سلاح اتمی و هم حوادث سوریه و عراق و بحرین، تیرهتر از سال پیش است. اکثر کشورهای تاثیرگذار عرب منطقه، متحدان راهبردی غرب و آمریکا هستند. مناسبات ایران با همسایگان شمالیاش مانند آذربایجان و ترکمنستان نیز، محدودتر از سال گذشته و فضای حاکم بر مناسبات موجود، سرد و بدبینانه است.
در هفتههای پایانی سال ۲۰۱۱ میشد نشانههایی از نگرانی مقامهای ایران از پیامدهای خطرناک فشارهای بینالمللی و انزوای منطقهای را در رفتار آنها دید. سفر محرمانهی وزیر اطلاعات ایران به عربستان سعودی با هدف «زدون بدبینیها میان دو طرف»، تلاش وزارتخارجه برای مهار سریع پیامدهای حمله به سفارت بریتانیا و نیز دعوت از بازرسان آژانس برای سفر به تهران، از جملهی این نشانههاست.
اما اکثر ناظران ایران بر این باورند که کلید حلوفصل مشکلات ایران با جهان خارج و خروج از انزوا و فشارهای فلجکننده بینالمللی، در داخل ایران و در مناسبات مردم با حاکمیت ایران است.
این ناظران میگویند اگر ارادهی حاکمیت ایران بر آن بود که بر این مشکلات غلبه و کشور را از مخمصه و مهلکه تحریمها و فشارهای بینالمللی خارج کند، باید دستکم همهی راهها را برای مشارکت منتقدان و مخالفان در انتخابات آینده مجلس باز میکرد، اما تصمیمگیران در ایران راه دیگری در پیش گرفتهاند و این امر چشمانداز سال ۲۰۱۲ را تیره و نگرانکننده کرده است.
مصطفی ملکان
تحریریه: جواد طالعی