منع تحقیر اقوام از حرف تا عمل
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۰, جمعهدویچه وله: آقای فاروقی آیتالله خامنهای در جلسهی «درس خارج فقه» که در روز سی و یکم فروردین ماه برگزار شد، گفت که تقلید لهجه به همراه تمسخر حرام است. به نظر شما سخنان آقای خامنهای چه تأثیری در جامعه ایران خواهد داشت؟
فاروقی: تأثیر سخنان آیتاله خامنهای بر جامعه ایران را نخست باید بر این بستر مورد ارزیابی قرار داد که ما به شرایطی توجه کنیم که جامعه در حال حاضر در آن قرار دارد. از منظر کلی میتوان گفت که این سخن به هرحال حرف پسندیدهای است که جامعه ایران را فرامیخواند که از تحقیر گویشها، لهجهها و ویژگیهای فرهنگی اقلیتها در ایران پرهیز کند و این را به عنوان امری نکوهیده میبیند. اما آن چیزی که ما در ایران شاهدش هستیم، به مراتب فراتر از این موضوع است که به تحقیر قومی یا گویشیـلهجهای در ایران بخواهد محدود شود. در ارتباط با تحقیر گویشها و لهجهها واقعیتی وجود دارد و آن این که این تحقیر خیلی فراتر از دایره اقلیتهای قومی است. در واقع خیلی از افراد زیر مجموعه جامعه فارسزبان هم شامل این تحقیرها میشوند و این فقط به اقلیتها محدود نمیشود و این نکتهای است که نمیبایست نادیده گرفته شود. و موضوع مهمتر این است که در ایران آن چیزی که دارد اتفاق میافتد، که این تحقیرها را هم ممکن میکند، نقض حقوق مدنی اقلیتهایی است که در ایران زندگی میکنند. یعنی تا مادام آن که قانون اساسی ایران و مادام آن که جمهوری اسلامی یا هر حکومتی نتواند زمینههای مادی ایجاد این حقوق شهروندی را برای تک تک افرادی که در ایران زمین زندگی میکنند فراهم بیاورد، نه تنها مبانی تحقیر از بین نمیرود، بلکه ما شاهد ادامهی نقض خشن حقوق این مردم خواهیم بود. وقتی شما نگاه میکنید که اهل سنت در تهران، علیرغم این که کم شمار هم نیستند، مسجد ندارند و ازجمله برای انجام مراسم مذهبی و دینی خودشان مجبورند به سفارت پاکستان مراجعه کنند، خب این نشان میدهد که این نقض حقوق برای یک اقلیت دینی بزرگ مثل اهل سنت در ایران تا چه حد است. وضعیت بهاییان و دیگر اقلیتهای دینی ساکن ایران به مراتب وخیمتر است. هواداران آئین بهاییت حتی از حق حیات هم برخوردار نیستند، چه برسد به حق شهروندی.
دویچه وله: آیتالله خامنهای در صحبتهایش به پدیده تقلید تمسخرآمیز لهجههای قومیتها در ایران پرداخته و آن را کمابیش پدیدهای تازه دانسته است. به نظر شما ریشه تاریخی تحقیر اقلیتها در ایران کدام است؟
فاروقی: پدیده تحقیر اقوام، پدیدهای متاخر و مزمن است. به دنبال شکلگیری دولت مدرن در ایران، ما شاهد چنین پدیدهای بودهایم. آقای آیتالله خامنهای هم به شکلی نگفته است که این پدیدهای تازه است. اما این موضوع که یک نفر در مقام و موقعیت آیتالله خامنهای چنین چیزی را مطرح میکند، جزو مواردی است که واقعا در جامعهایران تازگی دارد. یعنی این که تا امروز، در سی و یکسال حکومت جمهوری اسلامی، آشکارا کسی این گونه راجع به تحقیر و توهینی که به اقلیتهای ساکن ایران میشود، سخن نگفته بود. تلاشی که آیتالله خامنهای در این رابطه میخواهد انجام دهد، این است که میخواهد بگوید جمهوری اسلامی به مسائل اقلیتها احترام میگذارد، به حقوقشان احترام میگذارد و میخواهد بیان کند که مخالف تحقیر و توهین به افرادی است که وابسته به این یا آن اقلیت قومی یا دینی یا زبانی و یا فرهنگی هستند. موضوع اما، همان طور که در پاسخ به پرسش پیشین نیز مطرح شد، تا حدودی فراتر از این قضایا است. یعنی تا زمانی که جمهوری اسلامی نتواند زمینههای حقوق شهروندی را فراهم کند، این فقط در لفاف و در ظاهر است که ما بیاییم و تحقیرو توهین به اقلیتها را منع کنیم، اما نقض خشن حقوق شهروندی این افراد را نبینیم. یک استاندار، یک فرماندار در قسمت ترکمننشین ایران، در قسمت سیستان بلوچستان یا در کردستان شاید نتوانید پیدا کنید که از همان منطقه و از همان قوم برخاسته باشد و معمولا این است که اینها را از مرکز انتخاب میکنند.
دویچه وله: انتقادها فقط از سوی آیتاله خامنهای نبوده، بلکه از سوی طرفداران جنبش سبز نیز در این اواخر مطرح شده است. سایت «کلمه» هم اخیرا در این مورد نوشته که به تحقیر اقوام در رادیو تلویزیون ایران پایان دهید و انتقاد کرده که تبلیغات موجب گریز از هویت خود و نفرت از فارسها در میان اقلیتهای دینی و قومی میگردد. دو سوال مطرح است. اول این که میخواهیم بدانیم نظر شما در مورد اظهاراتی که در سایت کلمه شده، چیست؟ دوم، چرا هم از سوی آیتالله خامنهای و هم از سوی سایت کلمه امروز این مسأله مطرح شده است؟
فاروقی: نسبت به پرسش نخست شما باید گفت، تصویری که از اقلیتها در ایران داده میشود، یعنی از اقلیتهای قومی، دینی و فرهنگی، معمولا تصویر واقعبینانهای نیست. ما نخبگان زیادی از این اقلیتها داریم. به جهان ادب، علم و فرهنگ ایران که بنگریم، خواهیم دید که بسیاری از کسانی که در اینجا و آنجا برای خودشان از شأن و مقام و منزلت خاص و ویژهای برخوردار شدهاند، اتفاقا از همین اقلیتها میآیند. تصویری که ارائه میشود، تصویری ناواقعی است. تصویری است که میخواهد بیشتر احساس همدردی و احساس ترحم ایجاد کند و به نوعی میخواهد نشان بدهد که گویا اینها خودبهخود شهروندان درجه دو یا درجه سه این جامعه هستند و مورد ظلم واقع شدهاند و باید به ظلمی که بر آنها میرود، رسیدگی شود. در حالی که ما میدانیم اگر ما بخواهیم جامعهای سالم در ایران داشته باشیم، در این جامعهی سالم در حقوق شهروندیاش تفاوتی بین این که من از کدام قوم میآیم و به کدام زبان یا لهجه سخن میگویم، زبان مادریام چه هست و یا این که به کدام باور دینی اعتقاد دارم، به نظر من نمیبایست ملاک قرار گیرد و ما باید از اینجا حرکت کنیم که همهی شهروندان ایران از حقوق مشابه و یکسانی برخوردار باشند.
این که سایت کلمه و جنبش سبز امروز به این مسأله میپردازند، نشانهی خیلی مثبتی است. اما علت این که چرا آیتالله خامنهای و جنبش سبز امروز به این موضوع میپردازند، به نظر من این است که همه متوجه حساسیت موضوع شدهاند. جامعهایران یک جامعه الوان است، یک جامعه رنگارنگ است. جامعهای است که در واقع محصول کنارهم قرارگرفتن اقلیتهای قومی متفاوت است، محصول همزیستی اقلیتهای فرهنگی، زبانی و دینی متفاوت است و اگر آنها بخواهند سیاست را در ایران مهندسی، طراحی کرده و پیش ببرند، بدون همراهی و همگامی همهی این افرادی که در ایران زمین زندگی میکنند، نمیتوانند به هدفشان برسند. آیتالله خامنهای سعی میکند نشان بدهد که جمهوری اسلامی ضدیتی با اقلیتها ندارد، که همان طور که گفتم متأسفانه این ضدیت سی و یک سال است که نسبت به خیلی از این اقلیتها اعمال میشود و ما میتوانیم در گوشه و کنار کشور شاهدش باشیم. و علت اینکه چرا سایت کلمه هم به این موضوع میپردازد حکایت از آن دارد که جنبش سبز نیز پیام را گرفته و دریافته که بدون همراهی و یاری همه شهروندان ایرانزمین، اصلاحات وسیع اجتماعی در ایران ناممکن است.
گفتوگو: طاهر شیرمحمدی
تحریریه: مصطفی ملکان