مواضع خاتمی و حدس و گمان تحلیلگران
۱۳۸۹ دی ۲۲, چهارشنبهنظر عباس عبدی، حسن شریعتمداری، روحالله شهسوار و سراجالدین میردامادی
در میان رهبران اصلاحطلب سید محمد خاتمی از جمله کسانی به شمار میرود که کمتر مواضع «تند» یا «محکم» گرفته است. حتی زمانی که همه فریادشان به آسمان بلند بود، او آرامتر از بقیه سخن میگفت. اکنون همین چهره معتدلتر جلودار حرکتی شده است که در شرایط زندان و اعدام عجیب به نظر میرسد.
در ارزیابی از این رفتار خاتمی، برخی تحلیلگران بلافاصله به سراغ «انگیزهها» یا «برنامه»های «پشت پرده» میروند. گروهی هم معتقدند موضع خاتمی بحث جدیدی در جامعه، حاکمیت و در میان خود اصلاحطلبان باز کرده است که میتواند شرایط سرکوب را تغییر دهد و فضای گفتگو را دوباره باز کند.
دور بعدی انتخابات با کدام نیروها؟
عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی میگوید، دور بعدی انتخابات یک پیچ سیاسی است. به اعتقاد این تحلیلگر سیاسی، «نیروهایی که فعلاً یا قبلاً به نام اصلاحطلب شناخته میشدند، باید نشان دهند که آیا آمادگی شرکت در انتخابات را دارند یا نه و اگر میخواهند شرکت کنند، تحت چه شرایطی. تا این حدش فکر نمیکنم این اظهارنظر کردن چیز عجیبی بود. اما اینکه آیا این اظهارنظر بهموقع بوده، دقیق بوده و درست مطرح شده، ، بحث دیگری است.»
ارزیابی حسن شریعتمداری، تحلیلگر سیاسی مقیم آلمان این است که روی سخن آقای خاتمی در درجهی اول، با گروهی از اصولگرایان و حاکمان نظام است که اختلافاتشان با آبادگران و گروه آقای احمدینژاد، به جایی رسیده که امکان همکاری خیلی کم شده است و آقای احمدینژاد درصدد حذف آنها است.
حسن شریعتمداری میگوید: «آقای خاتمی با پیش کشیدن این شرایط، در حقیقت، به آنها علامتی برای نوعی ائتلاف در انتخابات آینده میدهد و شرایط خود را میگوید که اگر شما این شرایط را بپذیرید، ما میتوانیم دستهجمعی جبههای را در مقابل احمدینژاد که شما به تنهایی شانس غلبه بر او را ندارید، تشکیل بدهیم و به کمک هم بتوانیم در داخل نظام و در یک انتخابات آزاد ولی گزینشی در بین خودیهای درون نظام که به قانون اساسی معتقد هستند، در مقابل احمدینژاد در یک انتخابات زورآزمایی کنیم.»
حسن شریعتمداری میپرسد که آیا جامعه از چنین ائتلافی در مقابل پیروزی احمدینژاد استقبال خواهد کرد؟ «به عبارت دیگر، آیا جامعه حاضر است به دوران خاتمی برگردد، ولی از دست احمدینژاد راحت بشود؟ البته این حدس ایشان (خاتمی) است و در آینده باید دید که آیا جامعهای که از دورهی آقای خاتمی تاکنون، بسیار تغییر کرده و آزادیهای بسیار بیشتری را در ماورای این قانون اساسی خواستار است، به چنین ائتلافهایی رضایت میدهد و از چنین انتخاباتی پشتیبانی میکند یا نه.»
همه منتظرند ببیند چه اتفاقی میافتد
عباس عبدی میگوید در میان این اصولگرایان بخشی هستند که عبور از وضعیت فعلی را مطلوب میدانند و این را هم مستلزم آن میدانند که نوعی بازسازی نسبی در روابط طرفین صورت بگیرد. «اما معلوم نیست که آنها الان دست بالا را در مجموعهی سیستم تصمیمگیرنده داشته باشند. در این طرف هم آنچه مشخص است، این است که چشمانداز ادامهی وضع فعلی خیلی روشن نیست. همه منتظرند ببیند چه اتفاقی میافتد.»
به نظر عباس عبدی سخن گفتن در مورد انتخابات آینده و اینکه اصلاحطلبان تحت چه شرایطی آمادگی شرکت در انتخابات را دارند، خودش میتواند این چشمانداز را مثبت کند. به همین دلیل است که از سوی هر دو طرف، مقداری با واکنش مواجه شد.
او این را هم اضافه میکند که: «چون این حرف (شروط سهگانه خاتمی) خارج از نرم دعواهای جاری بود، بههرحال انعکاس داشت. بخشی از جناحهای غالب در حکومت که مخالفت کردند، از همین جهت نگران بودند که مبادا این به یک گفتمان غالب تبدیل بشود و طرفین قضیه بیایند برای اینکه فضا را از این وضعیت امنیتی و حادی که هست بیرون ببرند و به همین دلیل مخالفت کردند.»
ارزیابی روحالله شهسوار، عضو شاخه دانشجویان حزب مشارکت از مواضع خاتمی این است که رهبران جنبش سبز میخواهند نشان دهند برای تحقق خواستهها و شرایطشان پیگیر هستند و علت «هجمه بخش عمدهای از استبدادطلبان بعد از صحبتهای آقای خاتمی این مسئله است. حتی صحبتهای آقای خامنهای در چند روز گذشته و نوعی از واکنش که بالاخره این مسئله را مطرح کرد که خیلیها بهویژه کسانی که دارند در داخل اعتراض میکنند، آفرینندهی آنچه خودشان فتنه مینامند، نبودهاند. به نظرمن، این یک عقبنشینی است.»
عباس عبدی در پاسخ به این سوال که آیا سخنان اخیر رئيس جمهور اصلاحات انعکاسی در جامعه دارد یا نه میگوید: «شاید انعکاس گسترده پیدا کردنش موجب خراب شدن قضیه هم بشود. قرار نیست که همهی صحبتها در سطح جامعه مطرح شود و در سطح کلان، بین طرفین چالش و درگیری بهوجود بیاید تا ببینیم چه میشود. شاید بهتر باشد که بخشهایی از سیاست در همین سطح نخبهها مطرح شود، زمینهچی بشود، ارزیابی بشود و بعد ببینند چقدر عملی است، چقدر راههای برونرفتی برای آن هست یا نیست، بعد بهطور عادی گستردهاش میکنند و به آن عمومیت میدهند. به همین دلیل، میخواهم بگویم اینکه فکر کنید در سطح جامعه به مسئلهی حاد و ذهنی مردم تبدیل شده، نه اینطوری نبود و شاید کسی هم دنبال آن نیست.»
اصولگرایان ناراضی و «دعوت خاتمی»
حسن شریعتمداری که سخنان خاتمی را پیامی به اصولگریان شاکی میداند مطمئن نیست که آنها جسارت لبیک گفتن به «دعوت» خاتمی را داشته باشند: «بهنظر من، آنها منتظر یک چراغ سبزی از طرف آقای خامنهای هستند. چون بدون چنین چراغ سبزی، ورود آنها به یک چنین ائتلافی یا نزدیکیشان با اصلاحطلبان حکومتی، به معنی این است که یک قدم دیگر به خروج از نظام نزدیک بشوند. همان سرنوشتی که آقای خاتمی، موسوی و کروبی، بدون آنکه به آن اذعان داشته باشند، به آن دچار شدهاند. یعنی نظام آنها را قبول ندارد، ولی آنها هم قبول ندارند که خارج از نظام هستند.»
او اضافه میکند که هیچ معلوم نیست آقای خامنهای چنین علامتی را بدهد.
سراجالدین میردامادی، روزنامه نگار به سرنوشت اصولگرایانی معترض مجلس هفتم اشاره میکند که در در دوره بعدی بکلی کنار گذاشته شدند و امروز دیگر هیچ خبری از آنها نیست و اضافه میکند: «الان همین سرنوشت برای امثال آقای مطهری و احمد توکلی و دیگران هم ممکن است رقم بخورد. برای اینکه از حذف خودشان جلوگیری کنند، چند راه دارند. یکی اینکه بتوانند رهبر جمهوری اسلامی، به عنوان رأس قدرت سیاسی را متقاعد کنند که بیشتر از این سرنوشت و آبرو و اعتبار خود را با آقای احمدینژاد و جناح تندرو گره نزند. نکتهی دوم اینکه برای ایجاد تعادل سیاسی، توازن قوای سیاسی در داخل شطرنج سیاسی ایران، تلاش کنند که حداقل بخشی از نیروهای اصلاحطلب وارد عرصهی رقابت بشوند که احمدینژاد و جناح اصولگرای تندرو و اصولگرایان میانهرو، تنها بازیگران عرصهی انتخابات نباشند که با مهندسی انتخابات و کنار زدن آنها، کار خودشان را پیش ببرند و عملاً مجلس آتی را بهطور کامل قبضه کنند و اقلیت موجود در مجلس که الان اصلاحطلبها هستند، بهطور کلی حذف شوند و اصولگراهای میانهرو که الان در مجلس اکثریت را دارند، تبدیل به اقلیت مجلس آینده بشوند.»
دورنمای آینده
سراج الدین میردامادی با تاکید بر نقش خاتمی در تحولات آینده معقتد است که حضور و یا عدم حضور اصلاحطلبان در انتخابات و یا سایر صحنههای مهم سیاسی اجتماعی، میتواند حاکمیت را با سرنوشتهای گوناگونی مواجه کند.
اما تصویری که عباس عبدی از این سرنوشت ارائه میدهد این است که بعید است در این اوضاع یک اپوزیسیون فعال در برابر حکومت ایجاد شود: «ادامهی این وضع ممکن است به فروپاشی منجر بشود. یعنی هیچ اپوزیسیونی به معنایی که فکر میکنید خلاف جمهوری اسلامی است… شاید کلاً سیستم قادر نباشد که خودش را ادامه بدهد. همچنان که در اتحاد شوروی، نهایتاً اپوزیسیون آن را برنیانداخت. حالا فرق میکند با زمان شاه که اپوزیسیونی آمد و او را کنار انداخت. در اتحاد شوروی، بین لحظهای که کمونیسم حاکم بود با لحظهای که برافتاد، ۱۲ ساعت یا فوقش، ۴۸ ساعت فاصله بود. هیچ کس هم نمیتوانست پیشبینی کند چه خواهد شد. به نظر من نمیآید که جامعهی ایران بتواند در شرایط کنونی اپوزیسیونی را شکل بدهد که بخواهیم حکومت را از آن بترسانیم. آنچه یک حکومت باید نسبت به آن نگران باشد، ناکارآمدی کلیهی حکومت از درون خودش است.»
مریم انصاری
تحریریه: مصطفی ملکان