با گذشت بیش از دو روز از حمله ترکیبی موشکی-پهپادی جمهوری اسلامیاز داخل خاک ایران به نقاط مرکزی و جنوبی اسرائیل بهتر میتوان به ارزیابی چگونگی اتفاقات رخ داده پرداخت. عملیات «وعده صادق» اگرچه بمثابه متغیر تغییر دهنده بازی ظاهر شده است و می تواند الگوی منازعه قدیمی جنگ در سایه را به جنگ مستقیم دگرگون سازد اما هنوز در سطحی نیست که منجر به چرخش راهبردی ماندگار شود. عملیات «وعده صادق» به صورت تاخیری و هماهنگ شده اجرا شد و از ابتدا جنبه نمایشی و تهییجکننده برای جامعه هدف داشت.
مقامات سیاسی و نظامی ارشد جمهوری اسلامی از جمله حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه، حسین سلامی، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و محمد باقری رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح اعلام کردند که عملیات «وعده صادق» محدود و با هدف بازدارندگی در برابر حملات اسرائیل به نیروهای نظامی جمهوری اسلامی و بازگشت سطح منازعه به قبل از حمله مرگبار به دشمق در ۱۳ فروردین است.
همچنین امیرعبداللهیان مدعی شد که ۷۲ ساعت قبل از شلیک پرتابهها از ایران به داخل خاک اسرائیل، به کشورهای ترکیه، اردن و عراق و همچنین ساعاتی قبل به آمریکا از طریق سفارت سوئیس در تهران اطلاع داده شده بود. دولت آمریکا این ادعا را رد کرده و گفته جمهوری اسلامی به دنبال توجیه شکست و اقدام ضعیف خود است.
حال سئوال پیش می آید که آیا جمهوری اسلامی آگاهانه دنبال ارسال این پیام بود که با اجرای عملیات محدود و کنترل شده، هم آمادگی ذهنی و هم توانایی عملی برای حمله به خاک اسرائیل را دارد و هم در عین حال به گونهای واکنش را مدیریت کند که منجر به ارتقاء تنش به سطح گستردهتر و مساعد شدن زمینه جنگ نشود؟ یا اینکه سیستم دفاع هوایی اسرائیل و متحدان جهانی و منطقهایاش اجازه موفقیت به آنها را نداد؟
پرتاب موشکها و پهپادهای انفجاری از نقاط مختلف ایران به مناطق متفاوت نظامی در اسرائیل نشان میدهد که هدف اصابت موشکها به اهداف تعیینشده بوده که اکثریت قریب به اتفاق آنها قبل از رسیدن به مقصد منهدم شدند. نهادهای اطلاعاتی و نظامی آمریکا نیز مدعی شدند که نیمی از موشکهای بالستیک پرتاب شده پیش از رسیدن به مقصد یا سقوط کرده و یا هدف قرار گرفته بودند. مقاصد در نظر گرفته شده نیز از مراکز نظامی مهم اسرائیل بودند.
شباهتها با حمله به پایگاه الاسد و فقدان عنصر غافلگیری
دولت اسرائیل نیز تایید کرده که بعد از خنثی کردن ۹۹ درصد پرتابهها، هفت موشک در پایگاههای نظامی از جمله پایگاه هوایی مِناتیم فروآمدند که بر اساس فیلمهای نشان داده شده خسارت جزئی به بار آوردند. اگرچه رسانههای نزدیک به سپاه این ادعا را رد کرده و ارتش اسرائیل را به دستکاری متهم میکنند اما خود آنها تا کنون هیچ مستندی ارائه نکردهاند. همچنین مدعی هستند که نیمی از موشکهای پرتاب شده در مقصد تعریف شده فرو آمدند که مستندات معتبری در تایید این ادعا ارائه نشده است. ادعای کشته شدن چهل نظامی اسرائیل در مِناتیم، نیز بی اساس است. انتشار تصاویر ماهوارهای در روزهای آینده کمک میکند تا صحت ادعاها مشخص شود.
شباهت زیادی بین ادعاهای کنونی جمهوری اسلامی با روایت بعد از حمله به پادگان "عین الاسد" در عراق وجود دارد که بعدا معلوم شد که اکثر قریب به اتفاق آنها در مورد خسارتها نادرست است. از سوی دیگر تبلیغات جمهوری اسلامی بعد از اجرای عملیات بیشتر بر نفس خود عمل و انجام برخورد ترکیبی و ماتور بر شمار بالای (۳۳۱) پرتابه است اما دراین خصوص نیز آمار دقیق ارائه نداده تا فضا برای پروپاگاندای حامیان و ادعاهای تبلیغاتی هموار شود. همچنین به نظر میرسد که تمرکز حکومت ایران بر بازسازی روحیه نیروهای نیابتی، تقویت روانی «جبهه مقاومت» و تبلیغاتی است که مصرف داخلی دارد.
اما در عین حال این واقعیت را نیز نمی توان از نظر دور داشت که حمله جمهوری اسلامی میتوانست سنگینتر باشد. اگر از موشکهای با قدرت تخریب بیشتر در همان لحظه نخست استفاده میکرد و به دنبال غافلگیری میرفت، تخریب بیشتری بروز پیدا میکرد. عملیات (وعده صادق) به صورت عامدانه فاقد عنصر غافلگیری بود. البته با توجه به آسیبپذیری بالای اطلاعاتی جمهوری اسلامی امکان عملیات با غافلگیری بالا و سریع علیه اسرائیل وجود ندارد اما میتوان به گونهای نیز عمل شود که چند روز فرصت آماده سازی داده نشود.
اما از سوی دیگر با توجه به حجم بالای پرتابههای شلیک شده، هدف تخریبی مورد نظر جمهوری اسلامی بیشتر از آنی بوده است که در عمل رخ داد. در واقع عملکرد موثر و قوی سامانه دفاع هوایی چندلایه اسرائیل که متکی بر گنبدآهنین، ختس یا پیکان و فلاخن داوود است در کنار مجموعه به هم پیوسته کمکهای نظامی و اطلاعاتی آمریکا، فرانسه، بریتانیا و اردن اجازه نداد تا اهداف جمهوری اسلامی محقق شود و در عمل از موضع دفاعی بازدارندگی موثری ایجاد کرد. اگر اسرائیل فقط به ساختارهای پدافندی خودش متکی بود، تلفات بیشتری پیدا میکرد.
توازن قوایی که تغییر اساسی نکرد
جمهوریاسلامی موفق شد در سطح ذهنی از بازدارندگی مورد نظر اسرائیل با توجه به فضاسازی اسرائیل از زمان بدو تاسیس تا کنون در پاسخ کوبنده و سریع به هر گونه تهدید موجودیتی (اگزیستانسیل) به داخل قلمرو خود، عبور کند اما در عمل موفقیتی در ایجاد بازدارندگی نداشت. عملیات «وعده صادق» از لحاظ خروجی و نتایج عینی، همسطح حمله موشکی اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق نیست.
در این حمله ضعفهای ساختار تهاجمی نظامی جمهوریاسلامی و شکاف بین توان واقعی و اعلانی موشکی نیز آشکار شد. اگر روایت اسرائیل درست باشد آنگاه شکست جمهوری اسلامی آنقدر بزرگ است که نه تنها بازدارندگی ایجاد نکرده بلکه میتواند مشوق تشدید تهاجم و جلو آمدن اسرائیل هم شود.
در عین حال رصد کردن مشاهدات و تجزیه و تحلیل دادهها روشن میسازد که عملیات ترکیبی انجام شده سقف تواناییهای نظامی آفندی جمهوری اسلامی نیست بلکه در میانه آن قرار دارد. اما همین هم نشان داد که بود قدرت موشکی و پهبادی جمهوری اسلامی از نمود آن به مراتب کمتر است و دستاوردهای ادعایی فاصلهای معنادار با تواناییهای واقعا موجود دارد که هزینههای سنگینی اعم از مادی و فرصت صرف آن شدهاست. از دید دولتهای غربی بویژه آمریکا، موفقیت دفاعی اسرائیل و ناکامی تهاجمی جمهوری اسلامی در حدی است که موازنه قوا بین دو طرف را دچار تغییر بزرگ نکرده و تهدیدی متوجه بقاء اسرائیل نشده است.
بنابراین با توجه به ارزیابی جامع و بررسی روایتهای دو طرف این فرضیه قوت پیدا میکند که ترکیبی از نخواستن و نتوانستن وضعیت نهایی عملیات ترکیبی جمهوری اسلامی در داخل خاک اسرائیل را مشخص میکند که موفقیتهای اندک در برابر ناکامی بزرگ و معنادار دارد. از سوی دیگر موفقیت اسرائیل نیز نسبی بوده و همهجانبه نیست. میتوان نتیجه گرفت که جمهوری اسلامی از ابتدا عملیات «وعده صادق» را به گونهای طراحی کرد که منجر به تلفات بزرگ و واکنش اسرائیل نشود. منتهی هدف این بود که لطمات محدودی به اهداف اسرائیل وارد شود تا دولت اسرائیل آهنگ تهاجمی برخوردهایش را تعدیل کند که در عمل به آن نرسیدند و موفقیت دفاعی اسرائیل بیشتر نمایان شد.
* مطالب منتشر شده در صفحه "دیدگاه" الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.