نزدیکی پاکستان به ایران، تاکتیکی یا راهبردی؟
۱۳۹۶ شهریور ۲۰, دوشنبهخواجه محمد آصف، وزیر خارجه پاکستان روز دوشنبه (۲۰ شهریور/ ۱۱ سپتامبر) به منظور دیداری یک روزه وارد تهران شد. یکی از محورهای مهم مذاکرات او با مقامهای ایران استراتژی جدید آمریکا در مورد افغانستان عنوان شده است.
استراتژی جدید آمریکا در افغانستان از دو جنبه حساسیت و دلنگرانی مقامهای اسلامآباد را برانگیخته است. واشینگتن در این استراتژی پاکستان را به پناهدادن به گروههای افراطی در خاک افغانستان متهم کرده است.
دونالد ترامپ به هنگام معرفی استراتژی جدید گفت: «پاکستان به سازمانهایی پناه داده است که هر روز کوشش میکنند مردم ما را بکشند. ما میلیاردها دلار پول به پاکستان دادهایم و آنها در عین حال به تروریستهایی پناه میدهند که ما علیه آنها میجنگیم.»
رئیس جمهور ایالات متحده با بیان اینکه کاسه صبر ایالات متحده لبریز شده است، گفت که پاکستان «با ادامه پناه دادن به تروریستها چیزهای زیادی را از دست خواهد داد؛ و در صورت پناه دادن به شبهنظامیان فعال در افغانستان هیچ مشارکتی نمیتواند بقا یابد».
به این ترتیب دولت ترامپ مهر تاییدی بر ادعای همیشگی کابل زده که پاکستان را به استفاده گسترده از تروریسم به عنوان ابزار سیاست خارجی خود برای بسط و تحکیم نفوذ خود در افغانستان متهم میکند.
بیشتر بخوانید: ترامپ راهبرد جدید آمریکا در افغانستان را اعلام کرد
رابطهای که گسست برنمیدارد
استراتژی جدید آمریکا در عین حال برای ایجاد ثبات و امنیت در افغانستان حسابی ویژه روی هند باز کرده است. با توجه به رقابت استراتژیکی که میان پاکستان و هند در منطقه و بر سر نفوذ در افغانستان جاری است، این مولفه استراتژی جدید نیز دغدغه شدیدی را در اسلامآباد دامن زده است.
طالبان عمدتا در پاکستان شکل گرفته و تعلیم دیدهاند و به رغم داشتن پایگاه در میان پشتونهای افغانستان ابزاری برای ایجاد و بسط نفوذ اسلامآباد در افغانستان به شمار میرفتهاند. در فاصله ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ نیز که طالبان در قدرت بودند، تنها حامی و متحد استراتژیک آنها پاکستان بود.
در تمامی دوران پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ که طالبان سرنگون شدند نیز پاکستان از آنها حمایت کرده و بازگرداندن آنها به قدرت یا استفاده از آنها برای وادار کردن دولت کابل به تبعیت از خواستهای اسلامآباد را دنبال کرده است.
بازگشت طالبان به قدرت در کابل، برای پاکستان در عین حال، تضمینی است که عمق استراتژیک این کشور در منطقه تضمین و تحکیم شود و مانعی در برابر نفوذ و حضور هند و (تا حدودی ایران) در افغانستان ایجاد کند.
افغانستان همچنین برای پاکستان و متحد استراتژیک آن، یعنی چین کریدوری به سوی آسیای میانه و بسط نفوذ در این منطقه و در عین حال دورنگهداشتن هند از آن است. وجود یک دولت دوست و متحد در کابل همچنین محملی است برای آنکه افغانستان سرانجام مرزهای کنونی میان خود با پاکستان را به طور قطعی به رسمیت بشناسد و به آن سندیت دهد.
هنوز هم محافل پشتون بانفوذ در ساختار قبیلهای و نیز در محافل دولتی افغانستان، ایالت سرحد شمال غربی را به عنوان بخشی از خاک پاکستان نمیپذیرند و خط موسوم به دیورند را به عنوان مرز میان دو کشور قبول ندارند.
با همه این دلایل، پاکستان بعید است که در مقابله با این استراتژی و کاهش فشار آمریکا دست از حمایت طالبان بردارد. اما برای کاهش فشارها، هم به لابیگری در واشینگتن در راستای تعدیل استراتژی یادشده رو آورده است و هم روی امکانات و مواضع چین، ایران و روسیه حساب باز کرده است.
رابطه ایران با طالبان و هند، و حسابی که پاکستان باز کرده است
ایران هم از همان ابتدا با استراتژی جدید آمریکا از در مخالفت درآمده است. بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت خارجه ایران، ضمن نکوهش این استراتژی در قبال پاکستان اظهار داشت: «آنچه امروز آمریکا بهواسطه آن دیگر کشورها را محکوم میکند حاصل سالها سیاستهای غلط و نابهجای این کشور در منطقه خصوصا افغانستان و استراتژیهای فرصتطلبانه و سیاستهای یکجانبهگرایانه و دخالتهای اشتباه است که ثمره آن چیزی جز تشدید آشوب، تنش و رشد تروریسم و افراط گرایی در منطقه نبوده است.»
تا آنجا که به عرصه عملی برمیگردد ایران سیاست دوگانهای را در افغانستان پیش میبرد. این سیاست که بیشتر به هسته سخت قدرت و محافل امنیتی و نظامی نسبت داده میشود از یکسو مبتنی بر داشتنی مناسباتی حسنه با دولت کابل است و از سوی دیگر، بر داشتن ارتباط با گروه طالبان متکی است.
بیشتر بخوانید: بیخبری دولت از دیدار پنهان طالبان با مقامات امنیتی در تهران
اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۴ رسانههای ایران از سفر هیأتی از طالبان به سرپرستی مسئول دفتر سیاسی طالبان در قطر به تهران و گفتوگوی آنها با مقامات امنیتی جمهوری اسلامی ایران پیرامون مسائل منطقهای و مهاجران افغان خبر دادند. بعدا معلوم شد که قبل از آن هم هیاتهای طالبان به ایران رفته بودهاند.
در اردیبهشتماه سال ۱۳۹۵ نیز اندکی پس از اعلام خبر کشتهشدن ملا منصور، رهبر وقت طالبان، در مرز پاکستان و افغانستان، دولت پاکستان مدعی شد که در خودرو او پاسپورتی جعلی با ویزای ایرانی یافت شده است. بعدتر برخی رسانههای ایران نوشتند که ملا منصور دو ماه در ایران اقامت داشته، "مذاکرات متنوعی با نهادها و دستگاههای مختلف" جمهوری اسلامی انجام داده و میان دو طرف توافقهایی صورت گرفته بود.
بیشتر بخوانید: «رهبر پیشین طالبان دو ماه در ایران بوده است»
اخیرا نیز ژنرال شریف یفتلی، رئیس ستاد ارتش افغانستان ادعا کرد که جمهوری اسلامی ایران به طالبان سلاح و تجهیزات نظامی میدهد. او با اشاره به وجود مدارکی در این ارتباط، گفت که "اشرف غنی رئیس جمهوری افغانستان در دیدار اخیر خود از ایران با حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران در اینباره صحبت کرده است".
بیشتر بخوانید: "حمایت ایران از طالبان؛ عامل بیثباتی بیشتر افغانستان"
ارتباط ایران با طالبان چند هدف را دنبال میکند. از سویی ایران با توجه به حضور و نفوذ طالبان در بخشهایی از افغانستان این ارتباط را محملی میداند که در صورت دسترسی انحصاری طالبان به قدرت یا شریکشدن آن در دولت افغانستان، از هم اکنون مجاری ارتباط و مناسبات با آن باز باشد.
در عین حال فعالیت نظامی طالبان در افغانستان و شرط آن برای تندادن به مذاکرات صلح، یعنی خروج نیروهای آمریکایی از این کشور، از نظر ایران حدی از فشار را بر این نیروها ایجاد میکند و تدوام قرارداد امنیتی میان آمریکا و افغانستان را به چالش میکشد.
این قرارداد که به آمریکا امکان ادامه حضور و ایجاد پایگاه نظامی در افغانستان را میدهد با مخالفت سرسختانه جمهوری اسلامی روبرو بوده است، همان گونه که مخالفتی مشابه درعراق، از جمله عوامل بینتیجه ماندن مذاکرات بغداد و واشینگتن بر سر امضای قراردادی مشابه شد.
و در شرایطی که فشار آمریکا بر جمهوری اسلامی در حال افزایش است، اخلال در موفقیت استراتژی جدید واشینگتن در منطقه نیز انگیزه دیگری برای تهران در حفظ مناسبات با طالبان است. این نیز هست که در بحبوحه قدرتگیری داعش در افغانستان، طالبان از نظر ایران نیرویی به شمار میرود که میتواند مانعی در برابر این قدرتگیری شود.
بیشتر بخوانید: احتمال تفاهم ایران و طالبان بر سر داعش
پاکستان نیز مجموعا این رویکرد ایران در قبال طالبان را کم و بیش با مواضع خود در مقابله با استراتژی جدید آمریکا هماهنگ میبیند. علاوه بر این، برای پاکستان اهمیت دارد که تلاش هند برای به کارگیری امکانات ایران در راستای حضور و نفوذ بیشتر در افغانستان و از آن طریق، راهیابی به آسیای میانه را ناکام بگذارد.
هند در سالهای اخیر تمرکزی ویژه روی بهرهگیری از بندر چابهار ایران داشته و آن را به عنوان گزینهای در مقابل بندر گوادر پاکستان دیده است، بندری که به پایگاه اقتصادی و استراتژیکی برای چینیها بدل شده است.
توسعه بندر چابهار و استفاده از آن برای ارتباطات تنگاتنگتر با افغانستان و نیز نقل و انتقال کالا از این کشور به آسیای میانه از جمله محملهای هند برای مقابله با نفوذ و حضور پاکستان و چین در این کشورها به شمار میرود.
با توجه به نقشی که ترامپ در استراتژی جدید آمریکا در افغانستان برای هند قائل شده است، طبیعی است که پاکستان نسبت به تلاشهای هند در به کارگیری امکانات ایران برای نفوذ در افغانستان هم بیش از پیش حساس شده باشد. سفر وزیر خارجه پاکستان به ایران طبیعتا بیارتباط با این مسائل هم نخواهد بود.
رویکردی که با محدودیت روبروست
پاکستان در مسیر همراه کردن ایران با سیاستهای خود در برابر راهبرد جدید آمریکا در افغانستان، اهرمهایی در دست دارد. از زمانی که شاهد خاقان عباسی در اوایل مردادماه به نخستوزیری پاکستان رسید، بحث احیای پروژه انتقال گاز ایران به پاکستان دوباره بالا گرفته است. این پروژه که قرار بود در سال ۲۰۱۴ به بهرهبرداری برسد، همچنان متوقف است و پاکستان علاقهای برای اتمام آن نداشته است.
فشار آمریکا و عربستان برای در انزوا نگه داشتن ایران از جمله دلایل تعلیق همکاری پاکستان در اجرای این پروژه ذکر شده است. اما اینک شاید الزامات ناشی از رویارویی مشترک با ایران در قبال استراتژی آمریکا پاکستان را به همکاری دوباره در زمینه این پروژه سوق دهد.
با توجه به اینکه خاک بلوچستان پاکستان به عنوان پشتجبههای برای گروههای مسلح و تروریستی در مناطق جنوب شرقی ایران به شمار میآیند، پاکستان در این زمینه نیز میتواند به ایران در ازای همکاری آن در مقابله با استراتژی جدید آمریکا در افغانستان قول مساعد دهد.
با این همه، پاکستان در نزدیکی به ایران با محدودیتهایی روبرو است. اسلامآباد مجبور است همچنان به خواستها و حساسیتهای متحد منطقهای خود، یعنی عربستان سعودی توجه نشان دهد و در نزدیکی به ایران تا حدی پیش نرود که خشم ریاض را که در حال حاضر روابط تنشآلودی با تهران دارد، برانگیزد.
این نیز هست که روابط استراتژیک آمریکا و پاکستان هنوز هم دچار لرزش اساسی نشده است و نیاز متقابل دو کشور به یکدیگر به آن اندازه است که در تنشآلودکردن مناسبات حد نگهدارند و در یارگیریهای جدید حدی از احتیاط را رعایت کنند. به عبارتی آمریکا در نزدیکی به هند در عرصه افغانستان یکسره از پاکستان نخواهد برید و نزدیکی پاکستان به ایران هم بیشتر جنبه تاکتیکی خواهد داشت تا واشینگتن را از دوری از پاکستان و نزدیکی بیشتر با هند بازدارد.
پیش از این نیز، یعنی پس از کشتهشدن بن لادن در سال ۲۰۱۱ و افشاشدن حضور او در پاکستان نیز، اسلامآباد برای همکاری بیشتر در مبارزه با تروریسم از سوی واشینگتن زیر فشار قرار گرفت. در آن هنگام نیز پاکستان با توجه به دشمنی میان جمهوری اسلامی و آمریکا، نزدیکی تاکتیکی به ایران را به عنوان اهرمی در مقابله با فشارهای یادشده در پیش گرفت.
برای ایران نیز گرچه نزدیکی با پاکستان در چارچوب معادلات جدید بدون فایده نیست، ولی برجستهشدن همکاری احتمالی با طالبان یا به خطرانداختن کل مناسبات با هند به سود پاکستان هم ضرر و زیان کمی ندارد. از این رو جمهوری اسلامی هم در واکنش سراسر مساعد نسبت به انتظارات پاکستان موانع و محدودیتهایی دارد.
به این ترتیب، نه استراتژی جدید آمریکا در افغانستان که بیش از پیش روی مولفههای نظامی و امنیتی متمرکز شده، نه رویکرد پاکستان در اتکای تام و تمام به طالبان و حمایت از تهاجمات و ترورهای آن، نه سیاست هند در مقابله با پاکستان با اتکا به ایران و نه موضع ضدآمریکایی جمهوری اسلامی که محمل ارتباط آن با طالبان شده و حالا اسلامآباد در صدد بهرهگیری تاکتیکی از این موضع است، چشماندازی برای پایان بحران افغانستان ایجاد نمیکنند.
این مواضع عملا افغانستان را عرصه جنگ نیابتی میان قدرتهای منطقه و بینالمللی نگه خواهد داشت و جایگزینی برای راهحلهای سیاسی جامع در مورد بحران افغانستان تلقی نمیشود.