نگرانی از «برخورد اتفاقی» میان ایران و آمریکا
۱۳۹۰ مهر ۱۰, یکشنبهتریتا پارسی، پژوهشگر انستیتوی خاورمیانه در واشنگتن و رئیس شورای ملی ایرانی آمریکایی، در مقالهای در "لسآنجلس تایمز" روز یکشنبه (۲ اکتبر / ۱۰ مهر) به تحلیل سخنان تازه دریادار حبیبالله سیاری، فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی، که به روابط ایران و آمریکا مربوط میشود پرداخته است.
پارسی معتقد است که البته دنیا به «لاف و گزافگویی» ایران عادت کرده است، اما با این حال سخنان هفته گذشته دریاردار سیاری، نسبت به آنچه تا کنون از جمهوری اسلامی شنیده شده، گیجکننده است.
طرحهای جمهوری اسلامی برای حضور در دریای آزاد
به گزارش خبرگزاری ایرنا، فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی در روز سهشنبه (۵ مهر / ۲۷ سپتامبر) از برنامه برای حضور در اقیانوس اطلس و نزدیکی مرزهای آبی آمریکا خبر داد و گفت : «همانگونه که آمریکا در نزدیک مرزهای آبی ما حضور دارد، ما هم به کمک سربازان ولایی در نزدیکی مرزهای آبی آمریکا حضور قدرتمندانه خواهیم داشت.»
پیش از آن هم رئیس ستاد کل نیروهای مسلح ایران در مورد امکان اعزام ناوشکنهای ایرانی به نزدیکی حریم دریایی آمریکا سخن گفته بود و حبیبالله سیاری نیز از طرحی برای اعزام کشتیهای ایرانی به اقیانوس اطلس و حضور نیروی دریایی ایران در دریای مدیترانه، کانال سوئز، جنوب اقیانوس هند و دریاهای آزاد خبر داده بود.
در اسفند ماه سال گذشته برای نخستین بار پس از انقلاب ۱۳۵۷ دو فروند ناو نیروی دریایی ایران از کانال سوئز عبور کردند و وارد دریای مدیترانه شدند که این ماجرا ابراز نگرانی اسرائيل را به دنبال داشت.
پنتاگون: جمهوری اسلامی لاف میزند
تریتا پارسی مینویسد، وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون، میداند که کشتیهای جنگی ایران به این زودی نمیتوانند به نزدیکی سواحل آمریکا بیایند. وی قول سخنگوی کاخ سفید، جی کارنی، را نقل میکند که گفته است: «ما این سخنان را جدی نمیگیریم، چون میدانیم این حرفها منعکسکننده تواناییهای نیروی دریایی ایران نیست.»
به نظر رئیس شورای ملی ایرانی آمریکایی، سخنان «ناموزون» رهبران ایران از سویی نشانگر آن است که جمهوری اسلامی در رویارویی با جنبشهایی که هماکنون سراسر منطقه را به لرزه درآورده، قادر به تشخیص موقعیت خود نیست. از سوی دیگر، این نشان میدهد که در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما هم هنوز امکان برخورد ایران و آمریکا به طور خطرناکی وجود دارد.
بهرهبرداری ایران از خطاهای آمریکا در منطقه
پارسی در ادامه از بهرهبرداری ایران از خطاهایی که دولت آمریکا در دوره ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش در خاورمیانه کرده سخن میگوید. به عقیده این نویسنده، ایران در این مدت تلاش کرده، دامنه نفوذش را گسترش دهد و خلاء قدرتی را که آمریکا برجای گذاشته پر کند. پارسی به این نکته اشاره میکند که ایران خود قادر به شکست دادن همسایگان دشمن خود نبود، اما این دشمنان به وسیله ارتش آمریکا سقوط کردند. در نتیجه به خاطر کاهش قدرت آمریکا در منطقه، گویی جایگاهی را که ایران نتوانسته بود با استفاده از توانایی خود به دست آورد، "دو دستی" تقدیمش کردند.
نویسنده مقاله تحلیلی "لسآنجلس تایمز" مینویسد: «اما صعودی که به خاطر گامهای اشتباه آمریکا به دست آمده باشد، تنها میتواند تا جایی ممکن باشد.» پارسی معتقد است: «رهبری ایران پس از انتخابات تقلبآمیز سال ۲۰۰۹ و سرکوب بیرحمانه جنبش اعتراضی مردم پس از آن، و حرکتهای اعتراضی مردم کشورهای عربی علیه دیکتاتورهای حاکم بر کشورهایشان، حس استراتژیک خود برای جهتگیری را از دست داده است».
او میافزاید، ایران که همیشه وقوع چنین جنبشهایی را در کشورهای عربی پیشبینی میکرد، انتظار نداشت که جنبه ضدآمریکایی این جنبشها چندان قوی نباشد. و بدین خاطر، به نظر پارسی، جمهوری اسلامی مشکل زیادی در رابطه با حرکتهای اعتراضی اعراب داشت، چون نگران بود که در ایران هم مردم خواستهای مشابه مردم کشورهای عربی را مطرح کنند.
پارسی همچنین اشاره میکند به اینکه "بهار عربی" از توانایی ایران در قدرتگیری در منطقه کاست و به جای آن موجب بالا رفتن نفوذ ترکیه شد که جنبش اعتراضی مردم کشورهای عربی در خیابانها را گویی همراهی میکرد.
لاف و پرخاش به خاطر ترس از موقعیت خود
پارسی مینویسد: «وقتی از قدرت یک حکومت کاسته میشود، بر ناامیدیاش افزوده میشود. سخنانش پرخاشجویانهتر میشوند و ترسی محاسبهناپذیر اعمالش را هدایت میکنند.» به نظر نویسنده، بسیاری نشانهها وجود دارد دال بر اینکه جمهوری اسلامی در این وضعیت به سر میبرد؛ بخشی به خاطر آنچه در منطقه در جریان است و بخشی دیگر به خاطر آنکه پس از انتخابات سال ۲۰۰۹ حکومت ایران ضعیف شده است.
پارسی معتقد است، بیاساس است اگر فکر کنیم که خاک آمریکا مورد تهدید نظامی ایران است، اما خطر برخورد میان ایران و آمریکا وجود دارد.
سه عاملی که «برخورد اتفاقی» ایران و آمریکا را ممکن میکند
تریتا پارسی که دانشآموخته رشته روابط بینالملل است، در مقاله خود سه عامل را شرح میدهد که به نظر او ترکیب آنها توضیحدهنده علت نگرانی فرماندهان ارتش آمریکا از وقوع "برخوردی اتفاقی" در خلیج فارس است.
پارسی به عنوان عامل نخست از کاهش نفوذ آمریکا و بروز خلاء قدرت در منطقه نام میبرد. به گفته نویسنده، تلاشی که در این میان برای دستیابی به جایگاه کشوری میشود که بتواند پرکننده خلاء باشد، باعث شده که اضطرابی ژئوپولیتیک در منطقه بوجود آید.
عامل دوم از نظر پارسی این است که آشوب و اضطراب در زمانی پدید آمده که بیشتر قدرتهای منطقه از ضعف سیاسی داخلی کشورهایشان رنج میبرند و توانایی هدایت سیاست خارجی مؤثر به خاطر اختلافات درونی به مخاطره افتاده است. در نتیجه تصمیمهای مهم استراتژیک به طور فزاینده بر اساس سیاستهای داخلی گرفته میشوند و نه با توجه به محاسبات ژئوپولیتیک. پارسی میگوید که این ضعف حکومتی هم در اسرائيل دیده میشود و هم در کشورهایی چون مصر، عراق و سوریه که هماکنون دچار بیثباتی سیاسی هستند.
پارسی به «کانیبالیسم سیاسی» در درون نخبگان سیاسی در ایران اشاره دارد که به شدت بالا گرفته و باعث شده که دولت در ایران حالت فلجی پیدا کند و از توانایی مانورش در موقعیتهای استراتژیک و در حال تحول کاسته شود. به گفته پارسی، این از جمله در مواردی که مسئله رابطه ایران و آمریکا مطرح است هم دیده میشود.
پارسی از این حالت فلجی به عنوان سومین عامل و خطرناکترین چیز نام میبرد، بخصوص در آنجا که فضایی برای گفتوگوی دو طرف وجود ندارد و این باعث میشود که «نیروی حکومت مضمحل شود و لافزنی فزونی یابد که میتواند راه به جاهای خطرناک ببرد. گاه ممکن است یک جرقه کوچک باعث حریق شود».
«نگرانی فرماندهی ارتش آمریکا بجاست»
به نظر تریتا فارسی، رهبری ارتش آمریکا به درستی نگران وضعیت موجود است. پارسی به این اشاره میکند که آدمیرال مایکل مولن، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، در ماه سپتامبر (شهریور) از فقدان خط ارتباطی مستقیم میان ایران و آمریکا به عنوان یکی از نگرانیهای مهم هفتههای اخیر اظهار تاسف کرده است.
مولن ماه گذشته گفته بود: «ما با ایران صحبت نمیکنیم، برای همین یکدیگر را نمیفهمیم.» مولن گفته بود، نبود گفتوگو باعث میشود، نتوان موقعیت را به درستی ارزیابی کرد و نبود ارزیابی درست، اغلب منجر به بالا گرفتن بحران میشود».
تریتا پارسی مینویسد، همانگونه که «لافزنیهای ایران» ثابت میکند، تشخیص مولن درست است. وی میافزاید: «گرچه گفتوگو با ایران نمیتواند تضمینی برای حل مشکلات اساسیای باشد که موجب بوجود آمدن این جو خطرناک شده، اما احتمالا گفتوگو میتواند این اطمینان را بدهد که اگر هم برخوردی رخ دهد، دیگر اتفاقی نبوده است.»
KG/BB