همجنسگراهراسی و ملیگرایی افراطی در سینمای ترکیه
۱۳۸۹ مهر ۲, جمعهفیلم پرکشش و ماجراجویانهی "درهی گرگها"، دو ماه پس از اولین نمایش خود در سال ۲۰۰۶، بیش از ۴ میلیون تماشاگر را به سالن سینماهای ترکیه کشاند و بیش از ۱۰ میلیون یورو عاید کارگردان ۴۶ سالهی خود، سردار آکار (Serdar Akar)، کرد. این فیلم جنجالبرانگیز با مضمونی مذهبی ـ ضدآمریکایی که یکی از پرهزینهترین فیلمهای تاریخ سینمای ترکیه است، بر اساس رویدادهایی که در ژوئن سال ۲۰۰۳ پس از حملهی آمریکا به عراق رخ داد، ساخته شده است.
فیلم با نمایی از مراسم یک عروسی آغاز میشود. رقص و پایکوبی حاضران ولی دیری نمیپاید که با یورش ناگهانی نیروهای آمریکایی به کشتاری خونین بدل میشود. انتقامجویی و مقابله با "دشمن خارجی" از این لحظه معنای زندگی ساکنان "درهی گرگها" را میسازد که موفقیت آنان روی پرده، در سالن سینماها با هلهله و سوت تشویقآمیز تماشاگران همراهی میشود.
فیلمهای تجاری
فیلم "درهی گرگها"، گذشته از نگاهی یکسویه، پرداختی مغرضانه و ستیزهجویانه، نمونهی بارز سینمای تجاری معاصر ترکیه است که میکوشد با تقلید از شیوههای بکارگیری جلوههای ویژه و مونتاژهای پرشتاب فیلمهای هالیوودی، خود را به ابزارهای فنآوریمدرن سینما مجهز کند. استفاده از این تکنیک در بازتصویری دستمایههای عشقی و ماجراجویانه، که روند اصلی سینمای کنونی ترکیه را میسازد، تماشاگران تُرک را به سالن سینماها میکشاند و موفقیت تجاری فیلمها را تضمین میکند. همین امر سبب شده که برخی از فیلمسازان مبتکر تُرک، از جمله اوگور یوسل (Ugur Yücel)، به سینمای مردم پسند روآورند.
اوگور یوسل، هنرپیشهی محبوب ۵۷ سالهی استانبولی که ابتدا به گروه فیلمسازان مؤلف ترکیه تعلق داشت، پس از آن که نخستین فیلمش با عنوان "بپرداز و سرت را بر باد نده" در سال ۲۰۰۴ با موفقیت اندکی روبرو شد، به "دام" سینمای تجاری افتاد و امسال فیلم پرهیجان "دام اژدها" را روانهی بازار کرده است. این فیلم سرگذشت قاتلی را به تصویر میکشد که زنجیرهوار میُکشد و هرلحظه بیشتر در ژرفای پلیدی و تباهی فرو میرود. "دام اژدها" به نوعی نمونهی تُرکی فیلم "هفت"، به کارگردانی دیوید فینچر است. در فیلم "دام اژدها" ستارههای محبوب سینمای ترکیه، چون یوسل سلبر (Yücel Selber) و کنعان امیرسالیوقلو (Kenan Imirzalioglu) بازی کردهاند.
سینمای مؤلف
در کنار سینمای تجاری ترکیه، فیلمسازان مبتکری نیز پا به این عرصهی گذاشتهاند که میکوشند هویت دیگری برای دنیای تُرکی فیلم دست و پا کنند. این سینماگران که اغلب در گسترهیجهانی به عنوان کارگردانانی برجسته ستایش میشوند، در کشور خود کمتر مورد توجه قرار میگیرند. سمیح کاپلاناوغلو (Semih Kaplanoglu)، زکی دمیرکبوز (Zeki Demirkubuz) و نوری بیلگه سیلان (Nuri Bilge Ceylan)، از این جملهاند. نوری بیلگه سیلان که ۵۱ سال دارد، در سال ۲۰۰۸ نخل طلایی جشنوارهی کن را بهخاطر فیلم انتقادی ـ اجتماعی "سه میمون" از آن خود کرد. این فیلم، داستان مردی را بازگو میکند که برای تأمین زندگی فقیرانهی خود و خانوادهاش، حاضر میشود در قبال دریافت پول به جای "سیاستمداری برجسته" به زندان برود؛ سیاستمداری که در تصادم رانندگی باعث مرگ رهگذری شده است. جوانترین کارگردان این گروه، زکی دمیرکبوز که ۴۶ سال دارد، جایزهی "پرتقال طلایی" جشنوارهی آنتالیا را در سال ۲۰۰۶ برای فیلم "سرنوشت" خود به دست آورد.
جهش بهسوی اسکار
موفقیت سینمای متفاوت ترکیه در گسترهی جهانی، به اروپا محدود نمیشود: یکی از جنجالبرانگیزترین فیلمهای تاریخ سینمای این کشور در سال ۲۰۰۷، به عنوان نمایندهی ترکیه در بخش اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان به آکادمی علوم و هنرهای سینمایی معرفی شد؛ "تقوا"، از کارگردان ۴۷ سالهی استانبولی، اوزر کیزیلتان (ضzer Kiziltan).
این فیلم که در "شرکت سینمایی آکین فتیح"، کارگردان معروف ترکتبار آلمانی تهیه شده، در اولین نمایشهای خود در ترکیه بحثهای مخالف و موافق زیادی را برانگیخت. بیتردید بافت مذهبی ـ اسلامی دولت ترکیه به رهبری اردوغان و عبدالله گل، در دامنزدن به این بحثها بیتأثیر نبود.
فیلم "تقوا"، پاسخی سینمایی به "فیلمهای تبلیغاتی اسلامی" موسوم به "سینمای سفید" این کشور عنوان شد. تبلیغ اسلامیت و اسلامی بودنهدف اصلی این سینماست و به جنبههای زیباییشناسانه این هنر توجهی ندارد. دستمایهی اغلب فیلمهایی از این دست، سرنوشت دختری است که از سر اعتقاد و ایمان، ناگهان به حجاب رو میآورد و از سوی خانوادهی "کافرش" طرد میشود، یا سرگذشت پسر جوانی که به غرب سفر میکند و تمام سنتها و ارزشهای مذهبی ـ اسلامی خود را از یاد میبرد و در نتیجه در گرداب فساد و تباهی غرق میشود.
اوزر کیزیلتان در فیلم "تقوا"، به زندگی محدود و محقر مردی مؤمن به نام ُمَحَرم، با بازی هنرپیشهی معروف ُترک ارکان چان (Erkan Can) میپردازد؛ زندگیای که از حد اجرای مراسم عبادی و بهجا آوردن نماز، رفتن به مسجد و پرداختن نذور... تجاوز نمیکند. انتخاب این مرد با تقوا بهخاطر امانتداری او از سوی "امام جمعه" به عنوان خزانهدار، آغاز مشکلات ُمَحَرم است. او هنگام پا گذاشتن به "دنیای بیرون" برای گردآوری "سهم امام" با وسوسهی کسب قدرت و پول و لذت بردن از سکس آشنا میشود.
"تقوا" فیلمی است که درگیریهای روانی انسانی با ایمان را نشان میدهد که با دنیای پر از پلیدی و دورویی و ریای دور و بر خود بیگانه است. اوزر کیزیلتان با بیانی رسا و بیپرده و تصاویری روشن به گوشههای تاریک روح مسلمانی میپردازد که معنای زندگیاش را در فراهم آوردن توشهی آخرت برای خود خلاصه کرده است و از رویارویی با دنیای عابدنمایانهی سران مذهبیای که زیر ردای زهد و عبادت در پی گردآوری مال و قدرتاند، عاجز میماند و سرانجام از پای در میآید.
سینمای هنری پولساز
روند سینمای ترکیه در سالهای گذشته به سوی آشتیدادن هنر و سرمایه سیر میکند. کارگردانان برجستهای چون لونت شکرچی (Levent Sekerci) و محسن کیرمیزیگل (Mahsun Kirmizigül) که ۴۹ سال دارد، و فیلمساز ۶۴ سالهی زولفو لیوانلی (Zülfü Livaneli) با فیلم "وداع" خود در بارهی زندگی آتاتورک، از جمله،این نوع سینما را نمایندگی میکنند. استقبال سینماروها از از این گونه فیلمها، سبب شده که ۶ فیلم از ۱۰ فیلم پرفروش سال ۲۰۰۹ این کشور، از میان "محصولات داخلی" انتخاب شدند.
در این سال تنها دو میلیون و چهارصد هزار تن به تماشای فیلم "نفس"، به کارگردانی لونت شکرچی (Levent Sekerci) نشستند. این اثر، در ضمن سومین فیلم پرفروش سال بود. شکرچی در "نفس"، برای اولین بار به مسئلهی حساس درگیریهای خونین دولت با کردها در آناتولی شرقی میپردازد که در سالهای دههی ۹۰، ۴۵ هزار قربانی بهجا گذاشت. پرداخت تصویری و داستانی فیلم "نفس" نه تنها انتظار تماشاگران را برآورد، بلکه تحسین منقدان را نیز برانگیخت.
"من خورشید را دیدم"
دومین اثری که در جایگاه دوم پرفروشترین فیلم سال قرار گرفت، "من خورشید را دیدم" از کارگردان ۴۹ سالهی تُرک است که مسئلهی کوچ اجباری و آوارگی یک خانوادهی کُرد از آناتولی را به تصویر میکشد. این کارگردان که یکی از محبوبترین خوانندگان کُرد ترکیه است، در فیلم خود همچنین مسئلهی خرید و فروش انسان، همجنسگراهراسی، ازدواج کودکان و ملیگرایی افراطی در این کشور را مطرح میکند.
تا چند سال پیش، پرداختن به چنین موضوعهای حساس سیاسی، اجتماعی و تاریخی با دیدی انتقادی و واقعگرایانه در ترکیه اصولاً ناممکن بود. سینماگران ُترک، با این حال، هنوز به بازگویی همهی موضوعهای ممنوعه در این کشور نپرداختهاند: به تصویر کشیدن کشتار گروهی ارامنه در ترکیه یکی از آنهاست.
دستاندرکاران سینمای ترکیه، در حال حاضر در راه "اروپایی" کردن هنر هفتم در کشور خود گام برمیدارند؛ برای این هنرمندان، تنها تعلق جغرافیایی ترکیه به اروپا کافی نیست، اینان به دنبال حضور گسترده فرهنگی در این قاره هستند.