پیروزی "تاکسی"، یک "تصمیم شجاعانه" در برلیناله
۱۳۹۳ بهمن ۲۶, یکشنبهدر بخش رقابتی جشنواره امسال حداقل ۵ فیلم برای دریافت جایزه بزرگ جشنواره شایستگی داشتند. (رویدادی بس فرخنده: در چند دوره پیشین برلیناله به ندرت فیلمی درخشان یافت میشد.)
امسال در مسابقه برای شکار "خرس"ها، فیلم بریتانیایی "۴۵ سال" به کارگردانی آندرو هیگ، فیلم "کلوب" (باشگاه) به کارگردانی پابلو لارین از شیلی، فیلم آلمانی "ویکتوریا" به کارگردانی سباستیان شیپر، فیلم "باکره قسمخورده" ساخته لاورا بیزپوری، خانم سینماگر جوان ایتالیایی، فیلم "زیر ابرهای الکتریکی" از الکسی گرمان، سینماگر روس و بالاخره فیلم "تکمه صدفی" از پاتریسیو گوسمان، مستندساز نامدار شیلی، رقیبانی پرقدرت بودند.
هیئت داوران جشنواره در برتر شمردن فیلم "تاکسی" بر نکتهای تأکید کرد که شاید در جشنوارههای دیگر زیاد به حساب نیاید. گفته شد که فیلم تاکسی با "محدودیتهای فراوان" تولید شده و با "قبول خطر" به جشنواره سینمایی برلین رسیده است.
فیلم جعفر پناهی، کارگردان ایرانی زیر فشارها و تضییقات باورنکردنی تولید شده و با وجود این، اثری سرشار از ظرافت و خلاقیت است. دارن آرنوفسکی، رئیس هیئت ژوری، فیلم را "نامهای عاشقانه به سینما" خواند. نامهای از عاشقی هجرانزده که در شرایطی غیرانسانی و ناعادلانه از محبوب خود دور افتاده است. یک جشنواره سینمایی خوب نمیتواند نسبت به این ظلم و بیعدالتی بیتفاوت بماند.
جعفر پناهی در جریان اعتراضات سال ۱۳۸۸ به دنبال بازداشت از خروج از ایران و مشارکت در رویدادهای هنری بینالمللی منع شد. او از آن پس نتوانست به شکل عادی به کار و فعالیت هنری ادامه دهد. او در شرایطی ناعادلانه به ۶ سال حبس و برای مدت ۲۰ سال به محرومیت از حقوق اولیه خود محکوم شد.
جعفر پناهی پیش از آن در چارچوب قوانین و مقررات جمهوری اسلامی فیلمهای خوبی مانند "بادکنک سفید"، "دایره" و "آفساید" کارگردانی کرده بود و قصد داشت باز هم فیلمهایی در ستایش انسانیت و نوعدوستی بسازد. جلوگیری از کار چنین هنرمندی اگر نقض آشکار حقوق بشر و لگدمال کردن آزادی بیان نیست، پس چیست؟
دچار توهم نشویم: برلیناله با تقدیم بزرگترین جایزه خود به جعفر پناهی نمیتواند سرنوشت تلخ این سینماگر را تغییر دهد و از فشار سنگین بر او بکاهد. اما نتایج عملی نباید همیشه تنها معیار و راهنما باشد. برلیناله با یک اقدام نمادین و "تصمیم شجاعانه" نشان داد که برای آزادی بیان و آفرینش هنری ارزشی بیحد قائل است.
بازگشتی غرورآمیز به گروه آ
برلیناله پس از چند سال پسرفت و رکود، در شصت و پنجمین دورهی خود بازگشتی سربلند را به گروه قویترین جشنوارههای جهانی، در کنار کن و ونیز، تجربه کرد.
در جشنواره بیش از ۴۰۰ فیلم تازه از سراسر جهان شرکت داشتند. این تعداد فیلم در سبکها و قالبها و ژانرهای گوناگون قابلتوجه است، اما گاهی حاکی از گرایش به کمیت است که قابل توجیه نیست. در برابر این انتقاد گفته میشود که برلیناله جشنوارهای برای نخبگان نیست، رویدادی مردمی برای همگان است و باید به سلیقههای گوناگون مخاطبان بیشمار خود پاسخ گوید.
در برلیناله امسال، در کنار شرکت بیش از دو هزار مهمان و ۵۰۰۰ نفر از اهالی حرفهای سینما، سینمادوستان عادی بیش از ۳۰۰ هزار بلیت خریدند.
در جشنواره امسال دو سینما حضوری چشمگیر داشتند: سینمای آمریکای لاتین و سینمای عرب.
کشورهایی مانند شیلی، کوبا، آرژانتین و گواتمالا در بخشهای مختلف جشنواره فیلمهای سینمایی و مستند برجستهای عرضه کردند. فیلم "آتشفشان" به کارگردانی خایرو بوستامانته، اثری غافلگیرکننده بود.
"تکمه صدفی" به کارگردانی پاتریسیو گوسمان، مستندساز شیلیایی، در کشش و جذابیت از فیلمی داستانی هیچ کم ندارد. فیلم در ظاهر کاوشی در آبهای اقیانوس است، اما به این بهانه تاریخ سرزمین شیلی را از کهنترین اعصار تا امروز کاویده است.
سینمای دنیای عرب، پس از تحولات "بهار عربی" تکانی خورده است که شاید به این گمانه میدان دهد که آن جنبش بیش از آن که به تحولات سیاسی و اجتماعی بیانجامد، بار و بر فرهنگی داشته است.
نخست باید از چند مستند برجسته یاد کنیم: فیلم "اودیسه عراقی" اثر ارزشمندی است که تاریخ معاصر عراق را از پایان حاکمیت عثمانی در جنگ جهانی اول تا روزگار ما دنبال میکند. سمیر جمالالدین، مستندساز سوئیسی ـ عراقی، تاریخ معاصر میهن پدری خود را از روی سرنوشت پرماجرای خانواده خود پی گرفته است.
فیلم "ثمانیة و عشرون لیلا و بیت من الشعر" (۲۸ شب و یک بیت شعر) سرگذشت شهر صیدون در جنوب لبنان را با ورود و رشد تکنیکهای عکاسی و فیلمبرداری به این منطقه تصویر کرده است. فیلم در طول زمان به نسبت طولانی دو ساعته، به مدد طنز قوی، مؤثر و جذاب باقی میماند.
فیلم داستانی "الحب و السرقة و مشاکل اخری" (عشق و دزدی و دردسرهای دیگر) به کارگردانی مؤید علیان، داستانی از سرزمینهای اشغالی است که با ظرافت روایت شده است. فیلم مراکشی "البحر من ورائکم" (دریا پشت شماست) به کارگردانی هشام لسری، برخورد سنت و مدرنیته را با تصاویر پرمایه و موسیقی مؤثر بیان میکند.
جشنواره در عرصه تعهد سیاسی نیز آثاری قابلتوجه عرضه کرد که ما مجال پرداختن به آنها را نداشتیم، اما اینجا فرصتی است تا دست کم از یک اثر یاد کنیم: فیلم سینمایی "سلما" به کارگردانی اوا دوورنی، خانم سینماگر آمریکایی، به زندگی و مبارزات مارتین لوتر کینگ پرداخته و با ظرافت و تیزهوشی زندگی رهبر بانفوذ سیاهان را تصویر کرده است.
نامهای بزرگ اما بیفروغ
نامهای بزرگی که برخی از آنها در بخش "غیررقابتی" حاضر بودند، درخشش زیادی در برلیناله نداشتند: فیلم ترنس مالیک به نام "شوالیه جامها" انبانی از تصاویر زیبا و جادویی عرضه میکند، اما روی هم رفته اثری آشفته و بیانسجام است. فیلم "ملکه صحرا" به کارگردانی ورنر هرتسوگ نیز جز رشتهای تصاویر چشمگیر و زیبا چیز بیشتری ندارد.
فیلم "از دفترچه خاطرات یک پیشخدمت" به کارگردانی بنوا ژاکو اثری پیشپاافتاده و بیرمق است. فیلم "هیچکس شب را نمیخواهد" با نقشآفرینی ژولیت بینوش و کارگردانی ایزابل کوازه، که با نمایش آن جشنواره گشایش یافت، به انتظارات تماشاگران پاسخ نگفت.
فیلم سه بعدی "همهچیز رو به راه خواهد شد" به کارگردانی ویم وندرس، روی هم دیدنی و خوشساخت است، اما نه به اندازه نام و مقام سینماگر بزرگ آلمانی. جشنواره امسال با یک خرس طلایی از کل کارنامه سینمایی ویم وندرس تجلیل به عمل آورد.