پیروزی مسعود پزشکیان بر سعید جلیلی با فاصله کمتر از سه میلیون رای در دور دوم "انتخابات" ۱۴۰۳، جایگاه نامقبولترین رئیس قوه مجریه در تاریخ دولتهای جمهوری اسلامی را نشان میدهد. بر خلاف تصویرسازی اصلاحطلبان و حلقه اصلی حامیان پزشکیان، در عرصه سیاسی ایران چیزی تغییر نکرده و پیروزی پزشکیان در "انتخابات" شبیه دوره قبل است. موقعیت اقلیتی پزشکیان در جامعه ایران حتی از ابراهیم رئیسی بدتر است.
پیروزی وی در وهله نخست مرهون فعال شدن شکاف مرکز-پیرامون و متغیر قومیتی (اتنیکی» بویژه ترکهای ایرانی و سپس عواملی چون سهم بیشتر از آراء سیال (غیرسیاسیها) و تفرق در اردوگاه اصولگرایان بود. در شانزده استانی که پزشکیان در مرحله دوم بر سعید جلیلی پیشی گرفت، نه استان مستقیمت تحت تاثیر متغیر قومیتی بودند، پنج استان نیز به دلیل داشتن جمعیت ده تا سی درصدی ترکزبان به صورت غیرمستقیم متاثر از متغیر قومیتی بودند. شکست در استانهای کرمان، خراسان رضوی و یزد در حالیکه نرخ مشارکت رسمی در این استانها بالای پنجاه درصد بوده است، موقعیت لرزان سیاسی پزشکیان را نشان میدهد.
مقایسه تطبیقی سهم رئیس جمهور منتخب از کل آراء (برای مشاهده گرافیک اینجا را کلیک کنید)
در واقع تحریم انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم از سوی اکثریت مردم ایران در دو مرحله نشانگر گسست جمهور مردم از نظام جمهوری اسلامی است. پزشکیان نیز مانند رئیسی، "رئیس جمهور" نیست بلکه رئیس قوه مجریه جمهوریاسلامی است. اینفوگرافی زیر در درک پایگاه ضعیف اجتماعی پزشکیان روشنگر است. در نمودار درصد رای منتخب هر دوره از انتخابات ریاستجمهوری از جمعیت واحد حق رای بر اساس آمار رسمی نشان داده شده است. در دورههایی که انتخابات دومرحلهای بوده، میانگین لحاظ شده است. رنگ قرمز به معنای غیررقابتی بودن و رنگ آبی نشانگر وجود حداقلی از رقابت در انتخابات است.
همانگونه که مشاهده میشود از دهه نود خورشیدی، افول جایگاه اجتماعی رئیسجمهور به موازات گسترش شکاف حکومت-ملت شتاب پیدا میکند. پزشکیان کمترین درصد از جمعیت واجد حق رای را در بین منتخبین ادوار انتخابات ریاستجمهوری کسب کرده است. رقابتی بودن انتخابات این دوره دلیلی بر نادیده گرفتن فقدان مقبولیت وی نمیشود، چون رتبه کمتری در بین انتخاباتهای رقابتی نیز دارد.
بررسی اختلاف آراء بین دو رقیب اصلی در ادوار انتخابات ریاستجمهوری، تصویر دقیقتری از موقعیت ضعیف پزشکیان در افکار عمومی ایران ارائه میدهد. اینفوگرافی زیر فاصله دو نفر اول را در ادوار انتخابات ریاستجمهوری و نسبت این اختلاف به کل جمعیت واجد حق رای در هر دوره نمایان میکند.
ادوار انتخابات ریاست جمهوری ایران در یک نگاه (برای مشاهده گرافیک اینجا را کلیک کنید)
اختلاف آراء پزشکیان با رقیبش در میانگین دو مرحله کمترین در ادوار تاریخ انتخاباتهای جمهوری اسلامی است.
دو اینوگرافی ارائهشده نشان میدهد که رویکرد اصلاحطلبی دولتمحور نه تنها نتوانسته است ظرفیت جمهوریت در درون جمهوریاسلامی را ارتقاء بدهد بلکه محصول نهایی عملکرد آنها تقویت رویکردهای ساختارشکن در جامعه بوده است.
بر این اساس جمهور مردم، تحقق جمهوریت را در تغییرات بنیادین ساختار قدرت جستجو میکند تا موانع نهادی پیشروی تحقق جمهوریت در نظام سیاسی برداشته شود. نهاد ولایتفقیه و ساختار قدرت در خدمت آن، مانع اصلی ریاستجمهوری در تراز خواست مردم ایران و برخوردار از اختیارات و قدرت لازم برای حکمرانی در چارچوب خواست اکثریت در عین رعایت حقوق بنیادین اقلیت است.
در این دوره اکثریت مردم ایران چون دوره قبل، صندوقهای رای جمهوری اسلامی را فاقد فایدهمندی چه به لحاظ تاکتیکی و چه راهبردی ارزیابی کرد. علیرغم اینکه درجه رقابتی انتخابات این دوره از دوره قبل به صورت نسبی بیشتر بود، اما اکثریت به شهادت آمار رسمی رای ندادند.
پزشکیان چون رئیسی، منتخب اقلیت است. آراء او در مرحله دوم هم برابر با ۲۷ درصد واجدین حق رای در داخل کشور و ۲۵ درصد کل رایدهندگان بالقوه در داخل و خارج از کشور است. او در غیاب سیاست و شکست سیاستورزی متعارف در برابر "امرسیاسی" رئیس دولت چهاردهم شده است.
"امر سیاسی" آنگونه که آنتونی گیدنز تعریف میکند تلاش همزمانی است برای باز کردن غل و زنجیرهای به جا مانده از گذشته و در هم شکستن سلطه نامشروع مدرن از سوی دیگر. نهادهای مدرن در ساخت قدرت جمهوری اسلامی، اسیر بالادستی نهادولایتفقیه و انحصار سیاسی هستند. پزشکیان با تبعیت از نهاد ولایتفقیه و پذیرش سروری آن، نه توانایی در هم شکست سلطههای نامشروع را دارد و نه ارادهای برای در هم شکستن غل و زنجیرهای تحمیلی بنیادگرایی اسلامی شیعهمحور را نشان داده است. او با تصور تغییر زندانبان میخواست رویای تغییر را به مردم بفروشد. در این چارچوب بدون تغییری در رفتار نهاد ولایتفقیه و آمادگی آن برای انتقال قدرت به مردم، کوشید تا نرخ مشارکت در انتخابات را افزایش داده و مدعی آشتی ملت و نظام سیاسی خودکامه شود که در تحقق این هدف خودخواسته و یا سفارشی ناکام ماند. این تعارض ذهنی و نارسایی نظری پایه اصلی دوری وی از ریاست جمهوری در تراز جمهور مردم است که او را به رئیس قوه مجریه جمهور ناجمهور جمهوری اسلامی تقلیل داده است.
* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس میکند و الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.