چهگوارای امروز، یک شمایل مدرن
۱۳۹۲ خرداد ۲۳, پنجشنبهچهگوارا در زمانی که کنار چریکهای انقلابی کوبا به رهبری فیدل کاسترو سرگرم مبارزه بود، با شخصیت گیرا و پرجذبهی خود به شهرتی جهانگیر رسید، اما از فردای مرگش به شهیدی اسطورهای بدل شد. امروزه سیمای او در همه جا، نه تصویری ساده، بلکه مانند یک شمایل مذهبی، یادآور "آیین انقلاب" است.
از زمان مرگ چهگوارا در اکتبر ۱۹۶۷ تا کنون عکسهای بیشماری از او منتشر شده و دهها فیلم داستانی و مستند، از زندگی و مبارزاتش ساخته شده است.
مرگ چهگوارا رویدادی تراژیک بود که در هالهای از ابهام قرار داشت. نیروهایی که او را به قتل رساندند، مایل نبودند که جهانیان از زندگی و مرگ "فرمانده" اطلاع روشنی دریافت کنند، درحالیکه طرفداران او، به ویژه از میان جوانان تحولخواه، به دیدن تصویر روشنی از سرگذشت او مشتاق بودند.
تنها یک سال پس از کشته شدن چهگوارا، نخستین فیلم سینمایی درباره او در ایتالیا به روی پرده سینما رفت. در این فیلم به کارگردانی پائولو هوش، نقش چه را فرانسیسکو رابال، بازیگر اسپانیایی، ایفا کرده است. فیلم بر پایهی آخرین روزنوشتهای چه ساخته شده و به ویژه در تصویر دوره آخر زندگی چهگوارا، یعنی روزهای دشوار مبارزهی او و یارانش در جنگلهای بولیوی بسیار تأثیرگذار است.
فیلم سینمایی بعدی در سال ۱۹۶۹ در هالیوود ساخته شد به کارگردانی ریچارد فلایشر که در کارگردانی فیلمهای اکشن و پرماجرا شهرت داشت. در این فیلم عمر شریف، بازیگر مصری هالیوود، در نقش چه ظاهر شده است و جک پالانس در نقش فیدل کاسترو. فیلم سرگذشت چه را از سال ۱۹۵۶، یعنی ورود او به کوبا برای مبارزه در کنار انقلابیون هوادار کاسترو، تا سال ۱۹۶۷ و مرگ او در بولیوی ترسیم میکند. فیلم روی هم تصویری قهرمانانه از زندگی و مبارزات چه ارائه میدهد.
در سال ۲۰۰۴ والتر سالس فیلم "خاطرات موتورسیکلت"، را با بازی گائل گارسیا برنال در نقش چهگوارا کارگردانی کرد. فیلم بر پایهی خاطرات جوانی چه از سال ۱۹۵۲ و سفرهای او به عنوان دانشجوی پزشکی در امریکای لاتین است. این فیلم، که با ستایش منتقدان و استقبال سینمادوستان روبرو شد، لحنی ساده و صمیمی دارد و چهگوارا را جوانی نیکدل و فداکار نشان میدهد.
زیربنای اسطوره
مهمترین فیلم از زندگی چهگوارا، فیلمی است به کارگردانی استیون سودربرگ که با بهترین امکانات فنی و کیفیت هنری زندگی و مبارزات چهگوارا را در طول نزدیک ۵ ساعت نمایش میدهد.
فیلم میکوشد بیوگرافی صادقانه و دقیقی از زندگی مبارز نامدار باشد و نشان دهد اسطورهای که امروزه از چهگوارا ساخته شده، بر چه زمینههای واقعی و معتبری استوار است.
فیلم سینمایی "چه" در دو قسمت به روی پرده آمد: در قسمت اول به نام "چه ـ انقلاب" شاهد مشارکت او در پیکار چریکی انقلابیون کوبایی به رهبری کاسترو هستیم. انقلابیون پاکباز و فداکار در جنگی نابرابر با ارتش مجهز باتیستا سرانجام به پیروزی میرسند، به پایتخت کوبا سرازیر میشوند و کشور را از دیکتاتوری نظامی نجات میبخشند.
بخش دوم به عنوان "چه ـ پارتیزان" به زندگی و مبارزهی چریکی "فرمانده" در بولیوی میپردازد؛ او که با هدف پیاده کردن الگوی کوبا به بولیوی رفته بود، به همراه یاران اندکش در نبردی بیفرجام با نظامیان درگیر میشود و عاقبت با همدستی سازمان سیا از پا در میآید.
فیلم "چه" بر پایهی یادداشتهای روزانهی چهگوارا و خاطرات شاهدانی ساخته شده که برخی از آنها هنوز زنده هستند. فیلم میکوشد سیمای اسطورهای چه را کنار بزند و با ثبت جزئيات واقعی، از او تصویری زنده و قابل اعتماد ارائه دهد، اما در بسا مواقع خود به دام "اسطوره" گرفتار میآید و به تکرار آن ناگزیر میشود.
"نماد قرن بیستم"
چهره معروفی که امروزه بر دیوارهای بیشمار و روی فنجان و تیشرت جوانان نقش بسته، بیشتر یک شمایل است و به سیمای واقعی چهگوارا ربط زیادی ندارد، هرچند که از تصویر او برداشته شده است.
عکسی که در سال ۱۹۶۰ از چهگوارا گرفته شده را "مشهورترین عکس جهان و نماد قرن بیستم" خوانده و گفتهاند که "پرتیراژترین اثر تاریخ عکاسی" است. خالق این عکس آلبرتو کوردا عکاس نامی کوبایی است.
کوردا عکس را در جریان یک گردهمایی سیاسی گرفت: بیش از یک سال پس از پیروزی چریکهای چپگرا در کوبا، یک کشتی بلژیکی با بار اسلحه در بندر هاوانا منفجر شد. در انفجار ۱۳۷ کارگر جان خود را از دست دادند. مقامات کوبایی، سازمان اطلاعات مرکزی امریکا (سیا) را مسئول انفجار دانستند.
یک روز پس از انفجار، در پنجم مه ۱۹۶۰ فیدل کاسترو در گورستان بزرگ هاوانا برای بیش از ۱۰۰ هزار نفر از مردم کشورش سخنرانی کرد. ژان پل سارتر فیلسوف فرانسوی به همراه دوست و همکارش سیمون دوبووار که در همین زمان از کوبا دیدن میکردند، در مراسم کنار کاسترو ایستاده بودند.
در پایان مراسم چهگوارا لحظاتی کوتاه به روی سکو آمد، به انبوه جمعیت نگاهی کرد و دوباره عقب رفت. کوردا که در آن زمان عکاس روزنامه دولتی روولوسیون (انقلاب) بود، از همین فرصت کوتاه استفاده کرد و سیمای مبارز جوان را با دوربین ثبت کرد.
در تصویر اصلی، در طرف راست عکس یک شاخه نخل و در سمت چپ آن نیمرخ مردی ناشناس دیده میشود. عکس سیاه و سفید به حالت افقی و با دوربین لایکای M2 با لنز ۹۰ میلیمتری برداشته شده است.
در عکس صورت جوانی خوشسیما با ریش کمپشت و موی انبوه ژولیده دیده میشود. او کلاه باسک با ستاره پنجگوش بر سر دارد. کوردا به این عکس "چریک قهرمان" نام داد.
پرچم طغیان
کوردا عکس چه را منتشر نکرد. سالها بعد و پس از مرگ چه بود که او عکس را از آرشیو خود بیرون آورد و آن را به یک ناشر چپگرای ایتالیایی بخشید. ناشر از عکس چهگوارا پوستر ساخت و آن را در هزاران نسخه منتشر کرد.
عکس ظرف چند هفته به هر گوشه و کنار جهان رسید. به ویژه در جریان شورشهای سال ۱۹۶۸ اروپا که میلیونها جوان معترض به خیابان رفتند، عکس چه زینتبخش بسیاری از اکسیونهای اعتراضی شد.
در سالهای بعد که تصویر "چریک قهرمان" در شکلهای گوناگون و نسخههای بیشمار منتشر شد، آلبرتو کوردا نه اعتراضی کرد و نه حق و حقوقی خواست. او به عنوان مارکسیستی معتقد، خوشحال بود که پخش عکس چهگوارا، به گسترش ایدههای او کمک میکند.
کوردا تنها یک بار در سال ۲۰۰۰ علیه یک شرکت تبلیغاتی که از عکس یادشده برای فروش ودکای اسمیرنوف استفاده کرده بود، به دادگاه شکایت کرد. حرف او این بود که اگر چریک کمونیست زنده بود، هرگز با تبلیغ مشروبات الکلی موافقت نمیکرد.
کوردا از شرکت تبلیغاتی انگلیسی ۵۰ هزار دلار خسارت گرفت، و مبلغ را یکجا به "اداره بهداشت و درمان کودکان" بخشید. او به سال ۲۰۰۱ در ۷۲ سالگی در پاریس درگذشت.
سرگذشت یک تمثال
عکس معروف چهگوارا امروزه در ابعاد بسیار بزرگ در میدان روولوسیون (انقلاب) هاوانا نصب شده و سراسر نمای وزارت کشور را پوشانده است. چهگوارا در همین عمارت کار کرده بود و همین جا بود که کاسترو در ۱۸ اکتبر ۱۹۶۷ در برابر بیش از یک میلیون نفر از شهروندان کوبا، با اشک و اندوه مرگ چهگوارا را اعلام کرد.
عکس چه در طول زمان به یک شمایل بدل شده است، یعنی بیش از آنکه بازنمایی صورت یک انسان باشد، حاوی پیام و معناست و به بیننده میگوید که نباید خاموش بنشیند. در هر گوشهی دنیا هر وقت اعتراض و مبارزه به میان آید، این عکس هم به طرزی اسرارآمیز ظاهر میشود.
در خطوط چهره و به ویژه در نگاه چه، آمیزهای از خشم و اندوه دیده میشود. عکس که از زاویهی پایین گرفته شده، نوعی وقار و متانت را نشان میدهد، که برتری معنوی و شکستناپذیری قهرمان را القا میکند. عکس همچنین زیبایی و شکوه جوانی را بازتاب میدهد. چهگوارا در زمان گرفته شدن عکس ۳۱ سال داشت.
زندگی برای مبارزه
ارنستو گوارا دلاسرنا معروف به "چه" روز ۱۴ ژوئن ۱۹۲۸ در خانوادهای متوسط در شهر روسارویو در آرژانتین به دنیا آمد. در دانشگاه بوئنس آیرس به تحصیل پزشکی پرداخت و در زمان دانشجویی به رشتهای از کشورهای آمریکای جنوبی و مرکزی سفر کرد. در بیشتر این کشورها دیکتاتورهای خونآشام حکومت میکردند و بیشتر آنها از حمایت ایالات متحده برخوردار بودند.
مشاهده فقر و محرومیت بیکران مردم او را سخت متأثر کرد. او به ایدئولوژی مارکسیسم گرایش یافت و به این اعتقاد رسید که تنها از راه انقلاب قهرآمیز است که میتوان مشکلات جوامع عقبمانده را حل کرد.
چه در سال ۱۹۵۴ به مکزیک رفت و به چریکهای چپگرای پیرو کاسترو پیوست و در پیروزی مبارزان کوبایی علیه دیکتاتوری باتیستا نقش برجستهای ایفا کرد.
در سال ۱۹۵۹ در کوبا پس از سرنگونی رژیم باتیستا حکومتی سوسیالیستی به رهبری کاسترو تشکیل شد. چه در دو سال اول مناصبی را در حکومت انقلابی کوبا به عهده گرفت. او به عنوان نمایندهی "کوبای انقلابی" سفرهای زیادی انجام داد. طراحان سیاست خارجی آمریکا چهگوارا را سرسختترین دشمن خود در میان سران کوبا میدانستند.
اما چه یک انقلابی پرتلاش و بیتاب بود؛ او به صدور انقلاب و "کوبایی کردن" سراسر امریکای لاتین میاندیشید. در سال ۱۹۶۵ فیدل کاسترو در برابر خبرنگاران در هاوانا تائید کرد که چهگوارا برای انجام "وظایف انقلابی" کوبا را ترک کرده است.
چهگوارا چند ماهی در کنگو تلاش کرد شورشیان مسلح را در مبارزه با موبوتو، که دولت دموکراتیک پاتریس لومومبا را سرنگون کرده بود، متحد کند. تلاشهای او در آفریقا با موفقیت قرین نبود. او در سال ۱۹۶۶ به کوبا برگشت.
چهگوارا در اوایل سال ۱۹۶۷ مخفیانه به بولیوی رفت، با این هدف که مبارزهی چریکهای چپگرا را علیه دیکتاتوری نظامی زیر حمایت ایالات متحده سازماندهی کند. او در بولیوی با مشکلات فراوان و پیشبینی نشده روبرو شد. مهمترین مشکل جنبش انقلابی در بولیوی، ناتوانی چریکهای مسلح در جلب اعتماد روستاییان فقیر بود.
ارتشیان بولیوی با حمایت سازمان سیا چریکهای مسلح را به دام انداختند و "فرمانده" را دستگیر کردند.
چهگوارا در بامداد نهم اکتبر ۱۹۶۷ تیرباران شد. نظامیان جسد او را در گوری ناشناس دفن کردند. در سال ۱۹۹۷ با کشف گور چهگوارا، بقایای جسد او را به کوبا بردند و در آرامگاهی پرشکوه به خاک سپردند.