کودکانی که فروخته میشوند؛ از ۴۰۰ هزارتومان تا هشت میلیون
۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۳, چهارشنبهزن و شوهر، سرایدار مجتمعی مسکونی در تهران و صاحب یک فرزند بودند که زن بار دیگر حامله شد. دومین زایمان، دوقلوهایی را برای این زوج به دنیا آورد که خواهانش نبودند.
مرد پس از مدتی تصمیم به فروش یکی از دوقلوها میگیرد. موضوع را با زن در میان میگذارد. سعی میکند قانعش کند: «ما حتی پول شیرخشکشان را هم نداریم. یکیشان را میدهیم به یک خانواده پولدار، هم بچه خوشبخت میشود هم ما با پولی که میگیریم سرو سامانی به دو بچه دیگر میدهیم. فکر کن، عقل داشته باش، با احساست تصمیم نگیر.»
زن اما همه وجودش حس است و مادری و تنها چیزی که نمیتواند به آن فکر کند جدایی از کودکش حتی به قیمت بهتر شدن زندگی آن دو تای دیگر است. دست به دامان خانوادهای میشود که برای کار به خانهشان میرفته. با اشک و زاری داستان را میگوید. این خانواده، پدر را میخوانند و به او قول میدهند خرج دوقلوها را تا رسیدن به سن مدرسه تقبل کنند. "بعدش هم خدا بزرگ است. شاید توانستیم و به کمکهایمان ادامه دادیم".
حالا دوقلوها دوسالشان نشده. هنوز شیرخشک میخورند. چندین خانواده با هم مخارجشان را تامین کردهاند. مادرشان هربار که خانواده خیر را میبیند میخواهد دست زن را ببوسد. او حالا هر سه فرزندش را در کنار خود دارد؛ هرچند با فقر.
این داستان واقعی است. مجتمع مسکونی در یکی از محلات شرق تهران است. اما این پدر و مادر تنها پدر و مادری نیستند که قصد فروش فرزندشان را داشتهاند.
بهمن ماه سال ۱۳۹۲ بود که روزنامه اعتماد گزارشی تکاندهنده از خرید و فروش کودکان در محله دروازه غار تهران منتشر کرد. "از صد هزار تومان تا پنج ميليون تومان"، قیمت کودکانی است که بنا بر این گزارش در دروازه غار خرید و فروش میشوند.
روزنامه شهروند نیز همین امروز (چهارشنبه ۲۳ اردیبهشت / ۱۳ مه) گزارشی منتشر کرده از خرید و فروش کودکان در آمل و ساری. کسانی که در این گزارش میدانی با آنها گفتوگو شده اکثرا معتاد هستند و به دلیل اعتیاد مجبور به فروش کودکانشان شدهاند.
سودابه ۲۲ ساله یکی از این مادران است که یک سال پیش دو فرزند کوچکش را به قیمت ۴۰۰ و ۵۰۰ هزار تومان به طلبکارهای شوهرش فروخته است. الناز محمدی تهیهکننده این گزارش نوشته است: «سودابه حالا علاوه بر حسرت ندیدن بچههایش، یک حسرت دیگر دارد؛ اینکه بلد نبوده آنها را به قیمت بالاتری بفروشد: "من که نمیدونستم. تا حالا بچه نفروخته بودم. میگن بچه بالای یهمیلیون تومان قیمتشه، ولی ما ارزون دادیمشون رفتن".»
در جای دیگری از این گزارش از قول کارشناس ایدز مرکز بهداشت استان مازندران نقل شده که در مناطق حاشیهای ساری و آمل دلالهایی هستند که زنان معتاد را ترغیب به بچهدار شدن میکنند. یکی از این دلالها گفته حدود هفت تا هشت میلیون برای هر بچه به او میرسد.
"هیچ آماری در دست نیست"
محمد لطفی عضو جمعیت دفاع از حقوق کودک در تهران به دویچهوله میگوید با پدیده فروش کودکان آشناست هرچند هنوز نمیتواند این پدیده را اتفاقی رایج بخواند و از رایج دانستن آن پرهیز میکند.
این فعال حقوق کودک درباره علت فروش کودکان که بیشتر فقر است یا اعتیاد میگوید: «اعتیاد و فقر در هم تنیده هستند و نمیتوان این دو را از هم جدا کرد. اعتیاد معمولا به فقر منتهی میشود و این دو یک سیکل معیوب را تشکیل میدهند و یکدیگر را تشدید میکنند، نمیتوان این دو را از هم جدا کرد. منتها الان متاسفانه خانوادههایی هم هستند که لزوما دچار اعتیاد نیستند اما تنها به دلیل فقر بچه خودشان را میفروشند».
یک فعال حقوق کودک دیگر که نخواست نامش فاش شود درباره فراوانی پدیده فروش کودکان به دویچهوله میگوید که چون هیچ آماری در دست نیست، نمیتوان گفت این پدیده چقدر رواج دارد. وی اما تاکید میکند که به عنوان کسی که کارش با کودکان و زنان آسیبدیده است، موارد زیادی از فروش کودکان را دیده است.
کم شدن وسایل پیشگیری از بارداری و بیشتر شدن فروش کودکان
پس از تصویب طرحی در مجلس که عمل جراحی پیشگیری از بارداری را ممنوع و خرید و فروش وسایل پیشگیری از بارداری را محدود میکند، دسترسی به این وسایل سختتر از قبل شده است.
این فعال حقوق زنان و کودکان میگوید قبلا آمپولهایی بود که کار قرص ضدبارداری را برای شش ماه انجام میداد یعنی زنان با تزریق یک آمپول تا شش ماه در برابر حاملگی ایمن بودند.
این آمپولها بیشتر توسط زنان معتاد و آسیبدیده استفاده میشود چرا که این زنان به دلیل نداشتن شرایط عادی زندگی امکان مصرف هرروزه قرص ضدبارداری را ندارند.
به گفته این فعال مدنی، این آمپولها الان به شدت کمیاب و گران شدهاند. توزیع کاندوم هم که پیشتر توسط نهادهای مدنی در مناطق پرآسیب صورت میگرفت الان با محدودیتهای بیشتری روبرو شده و به همین دلیل میزان بارداریهای ناخواسته و به تبع آن فروش نوزادان بیشتر شده است.
مصرف شیشه در زنان میل جنسی را افزایش میدهد و همزمان کنترل بر رفتار را تقریبا غیرممکن میکند. به همین دلیل حاملگی در میان زنان معتاد به شیشه بسیار بالاست. این زنان اکثرا فرزندانشان را حتی قبل از به دنیا آمدن میفروشند.
این فعال حقوق کودک میگوید: «متاسفانه پیشتر کنترل بیشتری در زمان تحویل نوزاد به خانواده در بیمارستانها وجود داشت ولی الان هرکسی که هزینه بیمارستان را تقبل کند، نوزاد را به او تحویل میدهند». همین امر فروش نوزادان از سوی مادران معتاد را راحتتر کرده است.
اکثر کودکان فروختهشده مورد سوءاستفاده قرار میگیرند
دلالان و واسطههایی که کودکان را میخرند، با آنان چه میکنند؟ محمد لطفی، عضو جمعیت دفاع از حقوق کودک میگوید: «معمولا بیشتر بچههایی که فروخته میشوند برای استفاده از نیروی کار خریداری میشوند اما مورد فروش به خانوادههایی که بچهدار نمیشوند هم وجود دارد.»
فعال حقوق کودکی که نخواست نامش فاش شود اما میگوید متاسفانه به دلیل سختتر شدن قوانین مربوط به صدور شناسنامه، فروش کودکان به خانوادههایی که بچهدار نمیشوند بسیار کم شده و بیشتر این کودکان توسط باندهای قاچاق به منظور جابه جایی مواد مخدر و یا گدایی خریده میشوند.
این فعال مدنی میگوید: «ما امیدواریم، از ته دل امیدواریم که این کودکان لااقل به خانوادههایی که خواهان فرزند هستند سپرده شوند اما متاسفانه در اکثر موارد این اتفاق نمیافتد و این بچهها سر از خیابان درمیآورند و مورد آزار و سوءاستفاده قرار میگیرند».
هیچ آماری از فراوانی فروش کودکان در دست نیست. کسی هم نمیتواند بگوید این پدیده مختص تهران است یا شهرهای دیگر هم آن را تجربه کردهاند. هیچکس نمیداند دقیقا بعد از فروخته شدن چه بر سر این کودکان میآید. اما یک چیزمسلم است: مطابق ماده اول پروتکل الحاقی میثاق بینالمللی حقوق کودک "فروش کودک به معنی هر عمل و معاملهای که به موجب آن کودکی به وسيله فرد يا افرادی در مقابل سود (حق الزحمه) يا هر مورد ديگر به ديگران منتقل شود، ممنوع است".