«گرم کردن تنور انتخابات مشروعیتبخشی به استبداد نوین است»
۱۳۹۰ تیر ۱۲, یکشنبهمجتبی واحدی، مشاور ارشد مهدی کروبی، سخنان اخیر محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین ایران، را "گرم کردن تنور انتخابات مجلس و مشروعیتبخشی به استبداد نوین" میداند. محمد خاتمی اوایل تیر ماه ۹۰ خواستههای خود را برای "برگزاری انتخابات سالم، آزادی زندانیان، ایجاد فضای باز و سالم و امن سیاسی" مطرح کرده و گفته بود: «بیانات رهبری در ۱۴ خرداد میتوانست و میتواند روزنه امیدی به آینده بگشاید. بیاناتی كه مؤید سیاست درست جذب حداكثری و دفع حداقلی است.»
آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، ۱۴ خرداد در سخنانی، سلب امنیت بخشی از جامعه به نام انقلابیگری را انحراف از "مکتب امام" دانسته بود. مجتبی واحدی برداشت محمد خاتمی از سخنان خامنهای را برداشتی نادرست میداند. به اعتقاد مشاور مهدی کروبی، سخن رهبر جمهوری اسلامی بهخاطر حمایت از اصلاحطلبان نبوده، بلکه ناشی از تندروی حامیان خود در تحت فشار قرار دادن اطرافیان محمود احمدینژاد بوده است.
دویچه وله: به نظر شما درخواست برگزاری انتخابات آزاد چه ایرادی دارد که بهخاطر چنین خواستهای از آقای خاتمی انتقاد کردهاید؟
مجتبی واحدی: آقای خاتمی از کسی چنین درخواستی کرده که تجربه سالهای اخیر نشان میدهد، به هیچوجه اعتقادی به انتخابات آزاد ندارد. اگر هم در مقطعی به انتخابات آزاد نسبی تن داده، بعد از برطرف شدن حساسیتها، ضرورتها یا فشارهای داخلی و خارجی، دوباره به موضع اول خود برگشته است. این شخص آقای خامنهای است.
بشنوید: گفتوگو با مجتبی واحدی
آقای خامنهای در سال ۱۳۷۵ هم، یکبار فضا را باز کرد. حتی مرحوم عزتالله سحابی و تعدادی از اعضای رسمی نهضت آزادی هم در برای شرکت در انتخابات تایید صلاحیت شدند. آقای خامنهای این کار از روی اعتقاد خود انجام نداد. سال ۷۵ بر اساس فشارهایی که گزارشهای گزارشگر سازمان ملل بهوجود آورده بود، سفرای خارجی از ایران رفته بودند و شرایط در مجامع بینالمللی خیلی بد بود، آقای خامنهای فهمید آن وضعیت نمیتواند ادامه پیدا کند و کوتاه آمد.
بهمحض آنکه از آن ضرورت عبور کرد، دوباره سختگیریها شروع شد. یعنی در همان انتخابات مجلس چهارم، افرادی را تایید صلاحیت کردند، در انتخابات میان دورهای همان مجلس آن افراد را ردصلاحیت کردند. این اتفاق در انتخابات مجلس پنجم و ششم هم تکرار شد. آقای خاتمی باید توضیح دهد که چگونه میتوان انتخاباتی برگزار کرد که آقای خامنهای نتواند جلوی آن را بگیرد.
اگر امروز از آقای خامنهای درخواست کنیم که انتخاباتی آزاد برگزار کند و بهفرض که زیر فشارهای داخلی و خارجی ایشان زیر بار برگزاری انتخابات آزاد برود، بهمحض آنکه ضرورت برگزاری این انتخابات برگزار شد، نه تنها سرجای اول خود باز خواهد گشت، بلکه میخواهد حقارت ناشی از این کوتاه آمدن را هم جبران کند. به همین جهت عدهای از مردم را هم اذیت خواهد کرد. قبلا هم تجربه کردیم که انتخاباتی نه کاملا آزاد برگزار شد و بعد که ضرورت آن برطرف شد، جلوی آن را گرفتند.
نکته بعدی اینکه، این مجلس میخواهد چه کار کند؟ این روزها آقای خامنهای گفته است نمایندگان حتی حق ندارند در مجلس "دو، دو" کنند. فرض کنید که ما مجلس را گرفتیم. آیا میخواهیم فقط پز بدهیم که یک مجلس داریم؟ اگر قرار باشد که کسی هم پز بدهد، این آقای خامنهای است که خواهد گفت، دوباره انتخابات برگزار کردیم و ۴۰ میلیون نفر هم در آن شرکت کردند. چه چیزی گیر مردم و کشور خواهد آمد؟ اگر انتخابات آزاد برگزار شد و اصولگرایان به مجلس رفتند، آنها میتوانند مبانی خود را پیدا کنند؟ جواب من منفی است. مگر امروز احمد توکلی میتواند از احمدینژاد سوال کند؟
از طرفی آقای خاتمی برای شرکت در انتخابات شرایطی را مطرح کرده بودند، از جمله آزادی زندانیان سیاسی و....
من به شرط آزادی زندانیان سیاسی ایراد دارم. اگر اینطور باشد حکومت یاد خواهد گرفت هر چند وقت یکبار عدهای را دستگیر خواهد کرد. بعد ما شرط میگذاریم که زندانیان را آزاد کن تا مصالحه کنیم. مصالحه با حکومت یعنی قبول کردهایم که حکومت دست بالا را دارد که من معتقدم اینطور نیست. این حکومت برخلاف ظاهر خود در ضعیفترین وضعیت است. چرا به حکومت باج بدهیم؟
من بیش از صحبتهای قبلی آقای خاتمی، به صحبتهای اخیر ایشان انتقاد دارم که گفته است، "صحبتهای ۱۴ خرداد رهبری میتواند محور بعضی مسائل باشد". واقعا آقای خاتمی باور دارد این بازداشتها و آبروریزیهایی که میکنند، بدون نظر آقای خامنهای است؟ اگر آقای خامنهای مخالف بود، حداقل صدا و سیمای ایشان اعترافات بازداشتشدگان را پخش نمیکرد.
دوستان ما دچار اشتباه برداشت از صحبتهای ۱۴ خرداد آقای خامنهای شدهاند و فکر میکنند این صحبتها معطوف به اصلاحطلبان است، اصلا اینگونه نیست. صحبت آقای خامنهای معطوف به بقایی و مشایی است. بهدلیل اینکه ایشان میخواهد برخورد با مشایی و بقایی تحت کنترل خودش باشد. وقتی دید اصولگراها زیادهروی میکنند، گفت آبروی کسی را نبرید. اینهمه وقت که علیه اصلاحطلبها و علیه خانوادههای آنان فشار آوردند و تهمت زدند، آقای خامنهای یک کلمه صحبت نکرد. چرا دوستان ما خودشان را گول میزنند؟
برخی اصلاحطلبان داخل و خارج از ایران بر این باور هستند که بایستی برای شرکت در انتخابات ثبتنام کنند. اگر رد صلاحیت شدند، همین رد صلاحیت هزینهای برای جناح حاکم و جناح اصولگرا خواهد بود. درباره این ادعا چه نظری دارید؟
۸۰ نماینده مجلس ششم را رد صلاحیت کردند که در راس آنها بهزاد نبوی بود. کسانی که سالها قبل و بعد از انقلاب برای این کشور افتخار آفریده بودند. نمیگویم هزینهای نخواهد داشت، ولی آن مقدار که باید آبرویشان میرفت، رفته است. امروز میگویند، حتی کسانی را که به ملاقات نوروزی اصلاحطلبان رفتهاند را هم رد صلاحیت میکنیم. از آن بالاتر میگویند، اگر کسی در مرحله نمایندگی هم خلاف کرد او را اخراج میکنیم.
اگر فکر کنید با رد صلاحیت به نظام هزینه وارد میشود، به انتخابات مشروعیت دادهاید. قبول میکنید که این حکومت صلاحیت برگزاری انتخابات را دارد. به این امید باشیم که یک عده ردصلاحیت شوند تا مثلا آبروی نظام برود؟ چه دستآوردی برای مردم خواهد داشت؟
در مجلس هفتم ۲۰۰۰ نفر را رد صلاحیت کردند که بین آنها رزمنده بود، خانواده شهید بود، استاد دانشگاه بود، جوان معمولی بود، یعنی بیشتر از این؟ اگر منظور از اصلاحطلب آقای کواکبیان است، بسیار خوب، اما چند اصلاحطلب باقی مانده که امکان ثبتنام در انتخابات را دارد؟ بیش از ۲۰۰۰ نفر؟ یکبار حکومت اینکار را کرده است. دنبال چه میگردیم؟
در شرایطی که از اعتراضها حداقل در شکل خیابانی آن کاسته شده، برخی معترضان از خود میپرسند، "در شرایط فعلی چه باید کرد؟". به نظر شما اگر نباید تنور انتخابات را گرم کرد، پس چه باید کرد؟
سوال من از کسانی که میگویند باید تنور انتخابات را گرم کرد، این است که در نهایت نان تنور انتخابات در سفره چه کسی قرار خواهد گرفت؟ در سفره مردم یا در سفره حکومتی که مشروعیت را گدایی میکند؟ معتقدم نان انتخابات مجلس فقط در سفره بخش خاصی از اصولگرایان قرار خواهد گرفت که روزبهروز مستبدتر میشوند.
آقای خامنهای زیر بار برگزاری انتخابات نخواهد رفت. اگر هم آقای خامنهای الزاما زیر بار برگزاری انتخابات آزاد برود، اصلا بهدرد نمیخورد. اگر آقای خاتمی راهی سراغ دارند که ما از این به بعد آزادی انتخاباتمان را از آقای خامنهای نخواهیم و در کشور آزادی انتخابات نهادینه شود، من هم دنبال آقای خاتمی خواهم رفت.
همین امروز اصولگرایانی که در مجلس هستند و از فیلتر شورای نگهبان رد شدهاند و به قول آقای مشکیتی "امام زمان صلاحیتشان را تایید کرده است"، جرات ندارند یک "دو" در مجلس بگویند. آقای خامنهای تهدیدشان میکند که از این به بعد اسمشان پشت بلندگوی مجلس خوانده خواهد شد. این مجلس به چه درد میخورد؟
آقای لاریجانی رئیس مجلس، پشت تریبون میگوید، "رهبری درباره ادغام وزارت تعاون نظری ندارند". یعنی در مورد ادغام یک وزارتخانه هم مجلس خود را موظف میداند از رهبری کسب تکلیف کند. این کارها اتفاقی نیست. دارند به مجلس آینده پیغام میدهند که خودتان را خسته نکنید. در مجلس آینده هم برای هر کاری آقای خامنهای باید نظر بدهند. گرم کردن تنور انتخابات جز مشروعیت بخشیدن به استبداد نوین، هیچ معنای دیگری ندارد.
پرسش قبلی را بهگونهای دیگر مطرح میکنم. پیشنهاد مشخص شما دربرابر گفتمان شرکت در انتخابات چیست؟
قبل از پیشنهاد دادن، اول جلوی کسانی را بگیریم که بهدنبال مشروعیت بخشیدن به انتخاباتی هستند که یک بازی است. بعد از این مرحله آنقدر نقاط مشترک برای برنامهریزی وجود دارد که مینشینیم و برنامهریزی میکنیم. دو سوال مشخص از کسانی که میخواهند تنور انتخابات را گرم کنند دارم:
یک؛ چه تغییری در رویه آقای خامنهای و حکومت دیدهاند که تصمیم به شرکت در انتخابات گرفتهاند؟ شاید ما مو میبینیم و آقای خاتمی پیچش مو. ایشان بیایند و برای ما کمخردها توضیح دهند و بگویند من چیزهایی دیدهام که شما نمیبینید.
دو؛ از مجلسی که میخواهند تشکیل دهند چه توقعی دارند و برای آن مجلس چه جایگاهی قائل هستند؟ به فرض برگزاری انتخابات آزاد، که نخواهد بود، از مجلس چه توقعی دارند. جواب این سوالات را بدهند، آن موقع برای بعد برنامهریزی میکنیم و من هم اهداف خود را برای آینده خواهم گفت.
حسین کرمانی
تحریریه: بابک بهمنش