«یکپارچگی و همکاری: اجزای گمشدهی فرهنگ سیاسی ایران»
۱۳۸۸ دی ۲۴, پنجشنبهدویچهوله: آقای مشایخی، شما یکی از امضا کنندگان بیانیهای هستید که در حمایت از آخرین بیانیهی آقای مهندس موسوی منتشر شده است. شما و دیگر امضاکنندگان این نامه، آخرین بیانیهی آقای موسوی را تاثیرگذارترین بیانیهی ایشان دانستهاید. این در حالی است که انتقادهای بسیاری، حتی در داخل کشور و البته بیشتر در خارج از ایران، نسبت به بیانیهی آقای موسوی صورت گرفت و برخی لحن آن را تعبیر به عقبنشینی کردند. چه چیزی در این بیانیه شما را بیشتر تحت تاثیر قرار داد؟
دکتر مهرداد مشایخی: مسلم است که یک قرائت کامل از مجموعهی این بیانیه نشان میدهد نقاط مبهمی دارد. ایشان دوباره روی هویت دینی جنبش سبز انگشت گذاشته است و بند اول آن در مورد رابطهی میان دولت و نهادهای مملکتی مانند قوهی قضاییه و ولایت فقیه مبهم است. ولی این بیانیه را باید در مجموع بررسی کرد و به نظر من، چهار بند آخر آن، یعنی بند دوم تا پنجم، مشخصا به یک مسالهی راهگشا اشاره میکند که قبلا در اعلامیههای ایشان نبود. آن هم اشاره به انتخابات آزاد در ایران است که تصریح میکند منظور از انتخابات آزاد، انتخاباتی با شرکت تمامی گرایشهای سیاسی کشور است. بنابراین از واژهی همیشگی ’’انتخابات رقابتی‘‘ که به طور سمبلیک منظورش رقابتی کردن همان انتخابات موجود جمهوری اسلامی است، فراتر رفته است.
در عین حال سایر آزادیهایی را که به آن اشاره میکند را میتوان پیششرط انتخابات آزاد تلقی کرد مانند آزادی زندانیان سیاسی، آزادی تشکلها و احزاب، اجتماعات و مطبوعات.
بنابراین ما فکر میکنیم که بنمایه و جوهر بیانیهی هفدهم آقای موسوی، این مسایل است و نه آن اشاراتی که جنبهی فرعی دارد. البته نباید از آن غافل شد، نباید به آن بیتوجهی کرد، ولی بحث اهم و فیالاهم است و این که چه چیزی در این بیانیه، جنبهی غالب و تاثیرگذار را دارد.
در بیانیهای که شما آن را امضا کرده و از نویسندگانش هستید، جملهای با این مضمون وجود دارد: «اشارهی غیرمستقیم آقای موسوی به برکناری قانونی محمود احمدینژاد از طریق رأی مجلس». این برداشتی کاملا متفاوت با برداشت تحلیلگرانی است که معتقدند آقای موسوی در این بیانیه دولت احمدینژاد را به رسمیت شناخته است. چه پاسخی به این گروه دارید؟
به نظر من، درست است که ایشان دولت احمدینژاد را عملا به رسمیت شناخته، ولی در عین حال راه حل برکناری او را هم به طور تلویحی مطرح کرده است. اینجا بحث بر سر نوعی تفسیر بدبینانه و یا خوشبینانه است.
ایشان در عین حال که گفته است این دولت در حال حاضر وجود دارد، ولی به طور تلویحی میگوید که اگر رهبری و مجموعهی حکومت، حمایت بیدلیل خود را از آقای احمدینژاد و دولتاش بردارند، آن وقت دولت مجبور است پاسخگو باشد.
تفسیر ما این بود که معنای این گفته این است که مجلس میتواند حتی طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی، رأی به استیضاح و برکناری آقای احمدینژاد بدهد. به هرحال این تفسیری است که این مجموعه از این بند داشته. ولی مسلما این امری نیست که بخواهد به دست فراموشی سپرده شود یا من و امثال من بخواهیم به آن بیتوجه بمانیم.
در بیانیههای آتی و در مطالبی که مجدداً مطرح خواهد شد، ما به دقت این مساله را پیگیری خواهیم کرد. اگر چنین تفسیری که ما فعلا از آن داریم مطرح باشد که قابل دفاع است. اگر تفسیر دیگری باشد که در بیانیههای آینده به طور مشخص مطرح شود، طبیعی است که میشود آن را مورد نقد قرار داد.
آقای دکتر مشایخی، به نظر میرسد که پس از وقایع انتخابات و به راه افتادن جنبشی تحت عنوان جنبش سبز در ایران، اپوزیسیون و اندیشمندان و متفکران خارج از کشور، اختلافات هرچند شاید اساسی خود را با جنبشی که در داخل هست، کنار گذاشتهاند و محوریت را روی اتحاد و یکپارچگی درون و بیرون از کشور قرار دادهاند. آیا شما هم چنین قصدی از انتشار این بیانیه داشتید؟
مسلما امر وحدت، یکپارچگی و همکاری، یکی از اجزای گمشده در فرهنگ سیاسی ایران است و ما به طور جدی باید روی این مساله کار کنیم. چرا که واقعا به آن احتیاج داریم. نه البته به قیمت این که بخواهیم از پرنسیبها و اصولمان بگذریم.
ولی مشکل ما در خارج از کشور و در مجموعهی جنبش مقاومت ایران، معمولا طرف دیگر آن بوده است؛ یعنی ما معمولا با برجسته کردن و اغراقگویی روی بهاصطلاح «اصول» همیشه از همکاری و همراهی با همدیگر اجتناب کردهایم.
اما در هفت ماه گذشته، اپوزیسیون به درستی متوجه شده که لزوم همکاری و همسویی، بدون این که کسی بخواهد الزاما حرفهای اساسی خود را فراموش کند، جنبهی مهم قضیه است و خوشبختانه قدمهای مثبتی در این راه برداشته شده است.
مصاحبهگر: میترا شجاعی
تحریریه: مصطفی ملکان