۸ نوامبر ۱۷۵۵: سرچشمه فرانسوی افسانههای آلمانی
۱۳۹۵ آبان ۱۸, سهشنبهپدر و مادر دوروتیا فیمان (Dorothea Viehmann) که نام خانوادگیش پیرسون (Pierson) بود، از فرزندان هوگِنوتهای فرانسوی بودند که به علت تعقیب و آزار به آلمان گریخته بودند. آنها در نزدیکی شهر کاسِل یک مهمانسرای سرراهی داشتند.
از قرار، مسافران گوناگونی که پیوسته به آنجا رفت و آمد میکردند، داستانها و افسانههای بسیاری در گوش دوروتیای کودک و نوجوان میخواندهاند و او که حافظه کمنظیری داشته، همه آنها را بیکم و کاست از بر میکرده است.
۲۲ ساله بود که با خیاطی به نام نیکولاس فیمان ازدواج کرد و دارای هفت فرزند شد که همواره افسانههای شنیده را برای آنها هم بازمیگفت. ۵۸ ساله بود که با برادران گریم (Grimm) آشنا شد.
آن دو برادر سالها در سراسر آلمان میگشتند تا داستانهای بومی و افسانههای کهن این سرزمین را از مردم بشنوند و این گنجینه شفاهی را بنویسند و از خطر فراموشی برهانند.
ویلهلم گریم در جلد دوم مجموعه ماندگار "افسانههای آلمانی" مینویسد: «یکی از اتفاقات جالب، آشنایی ما با یکی از روستاییان در نزدیکی شهر کاسل بود که بیشترین و بهترین قصههای جلد دوم کتابمان را تعریف کرد. سن این زن قبراق خیلی بالای ۵۰ نبود و جالب اینکه هربار افسانهها را تکرار میکرد با همان واژهها و عبارتهای پیشین بازمیگفت.»
برادران گریم حدود ۴۰ داستان و افسانه گزیدههای خود را از دوروتیا فیمان شنیدهاند و پژوهشگران امروزه دریافتهاند که تعداد قابل توجهی از این افسانهها سرچشمه فرانسوی دارند که سرزمین پیشینیان فیمان بوده است.
دوروتیا فیمان در ۶۰ سالگی در نزدیکی کاسِل در شمال آلمان درگذشت.