11 سپتمبر صنعت سرگرمی آمریکا را تغییر داد
۱۳۹۰ شهریور ۲۰, یکشنبهاین حادثه نه تنها در عرصۀ سیاست بلکه در عرصۀ فرهنگ و هنر نیز تاثیرات عمیقی داشته است. در این مقاله سعی می کنیم تا تاثیر 11 سپتمبر را در صنعت سرگرمی آمریکا، مشخصاً سینما، موسیقی و رمان مرور کنیم.
سینما
در روز 11 سپتمبر 2011 وقتی تلویزیون ها به شکل زنده فروریختن دو آسمانخراش بزرگ شهر نیویارک را پخش می کردند، خبرنگاران هر از چند لحظه باید به بیننده ها یادآور می شدند که تصاویری که می بینند فلم سینمایی نیست، بلکه حادثۀ واقعی است که همان روز اتفاق افتاده است. آمریکایی ها فلم های فاجعه بار هالیوودی زیاد دیده بودند، ولی آنچه را که آن روز تماشا کردند از قدرت تخیل شان فراتر بود.
هرچند از سال 2002 به بعد ده ها فلم داستانی و مستند درباره حادثه 11 سپتمبر ساخته شده است، ولی تا هنوز فلمی که بتواند به درستی ابعاد فاجعه آمیز آن حادثه را به شکلی که اتفاق افتاد بر پردۀ نقره ای بیاورد ساخته نشده است. تا هنوز برای مردم آمریکا تصاویر مستند 11 سپتمبر هولناکتر از هر فلم هالیوودی است.
حادثه 11 سپتمبر روی سینمای آمریکا، از جنبه های مختلف تاثیر عمیقی گذاشت. اول تاثیر این حادثه بر فرهنگ سینمایی هالیوود است و دوم تاثیر این حادثه در تولید فلم هایی که در این باره ساخته شده است. فلم های سینمایی که متاثر از این حادثه ساخته شده اند به سه دسته تعلق دارند. یکی فلم های که دربارۀ خود حادثه و آنچه که در آن روز اتفاق افتاد ساخته شده اند، مثل فلم «مرکز تجارت جهانی» (2006) ساخته الیور استون که درباره دو پولیس نیویارکی است که برای نجات جان دیگران تلاش می کنند ولی خود زیر آوار بند می مانند. در همان سال فلم «یونایتد 93» نیز ساخته شد که تلاش کرد وقایع داخل هواپیمایی را که به یکی از برج ها برخورد کرد بازسازی کند. این دو فلم و چند فلم کمتر شناخته شدۀ دیگر سعی کرده اند گوشه یی از وقایع آن روز را در قالب داستان های سینمایی بازگو کنند.
دستۀ دوم فلم هایی است که به پیامدهای اجتماعی و سیاسی 11 سپتمبر چه در درون مرزهای ایالات متحده و چه در دیگر نقاط جهان می پردازد. این فلم ها بیشتر درام های اجتماعی هستند که درباره تاثیر این حادثه بر درک مردم آمریکا از اسلام و مسلمانان می پردازد. بدون شک این حادثۀ تروریستی به شکل بی سابقه ای مسلمانان مقیم غرب را در تقابل با مسیحیان قرار داد و تصویر بسیار منفی و وحشتناکی از اسلام در جهان منعکس کرد. این دسته از فلم ها اکثراً سعی دارند مردم را به شناخت بهتری از مسلمانان دعوت کنند و نگذارند تعصب و نژادگرایی باعث به وجود آمدن خشونت های بیشتر شود. چنان که چندین مسلمان آمریکایی پس از یازده سپتمبر قربانی خشونت های مذهبی شدند. فلم «آمریکا» (2009) ساختۀ چریان دبیس نمونه یی از این فلم هاست. در این فلم یک خانوادۀ فلسطینی از کرانۀ غربی به شیکاگو مهاجرت می کند، ولی حادثۀ 11 سپتمبر باعث می شود که نگاه مردم عادی آمریکا به مسلمان ها تغییر کند و آنها را به عنوان تروریست می بینند.
یازده سپتمبر یک بار دیگر به ژانر سینمای جنگ رونق داد. پس از این حادثه، آمریکا به افغانستان و بعد به عراق حمله کرد. صدها هزار نیروی نظامی آمریکایی در این دو کشور مستقر شدند و چندین هزار از آنها در جنگ یا کشته شدند و یا زخمی. در کنار فشار اقتصادی زیاد، این جنگ های پرهزینه از نگاه اجتماعی و فرهنگی نیز روی مردم آمریکا تاثیر زیادی داشته اند.
دستۀ سوم، فلم های جنگی است که به حوادث جنگ افغانستان و عراق می پردازد. در این ژانر فلم های زیادی ساخته شده است که شاید بتوان گفت مهمترین آنها «مهلکه» (2009) از کاترین بیگلو است که توانست اسکار بهترین فلم سال را از آن خود کند. فلم های «برادران» (2009)، «ریداکتد» (2009)، «شیرها برای بره ها» (2007) و چندین فلم دیگر نیز در همین دسته از فلم ها تعلق می گیرند. این فلم ها سعی کرده اند از دریچه های مختلف گاه از نگاه وطن پرستانه و تبلیغاتی و گاه از نگاه انتقادی به جنگ های آمریکا در افغانستان و عراق بپردازند.
ولی مهمترین تاثیر حادثه 11 سپتمبر بر سینمای آمریکا، در تعداد فلم هایی که در این باره ساخته شده است نه، بلکه در تغییری است که این حادثه در فرهنگ روایی سینمای آمریکا ایجاد کرده است. 11 سپتمبر برای اولین بار شخصیت بد فلم ها را تغییر داد. طی دهۀ گذشته، ده ها فلم هر سال درباره مسایلی ساخته می شوند که هیچ ربط مستقیمی به 11 سپتمبر ندارند، ولی به نحوی متاثر از آن هستند. مثلاً تا هنوز چندین فلم بزرگ درباره تهدیدهای تروریستی و جنگ های هسته ای در شهرهای آمریکا ساخته شده است. در این فلم ها تروریست ها مسلمان و یا حتا مهاجر هم نیستند، آنها یا اصلاً در فلم دیده نمی شوند و یا این که سفیدپوست هستند. مثل سریال تلویزیونی 24 که این روزها در افغانستان هم نشر می شود، و فلم بسیار جدید «رمز منبع» (2011). در «رمز منبع» یک آمریکایی سفید پوست بمبی را در یک قطار مسافربری جاسازی کرده است، ولی هیچگاه در فلم ما نمی فهمیم که دلیل این کار او چه بوده است. کاملا مشهود است که سازندگان فلم نمی خواستند مسلمان ها را به عنوان تروریست نشان ندهند، چون در آن صورت متهم به نژادپرستی و تبلیغ سو علیه مهاجرین می شدند. با وجود این، هر کسی می تواند با تماشای فلم پیام پنهان آن را درک کند. این پیام تبلیغ وحشت و ترس است که امروزه به ایدیولوژی حاکم هالیوود تبدیل شده است.
دنیای خیالی سینمای هالیوود همیشه متاثر از فضای سیاسی حاکم بر واشنگتن بوده است. در زمان جنگ جهانی دوم، صدها فلم هالیوودی دربارۀ نبرد متفقین علیه آلمان نازی و کشتار یهودیان ساخته شد. طی این مدت همیشه آلمانی ها به عنوان انسان های بد فلم به تصویر می آمدند. این روند با شروع جنگ سرد و رویارویی با روس ها تغییر کرد و از آن پس فلم های زیادی درباره روس های بدکردار ساخته شد که همیشه در پی ویرانی آمریکا هستند. اواخر قرن بیست پایان جنگ سرد بود و آغاز قرن 21 زمانی بود که هالیوود در پی دشمن خیالی تازه ای می گشت که بتواند احساس وطن پرستی آمریکایی ها را برانگیزد. همان بود که 11 سپتمبر اتفاق افتاد و پس از آن فلم های زیادی با موضوع تروریسم ساخته شدند، و طی سال های بعد هم همچنان این روند ادامه خواهد داشت.
رمان
طبق آمار رسمی، تا هنوز 164 رمان یا مستقیما درباره 11 سپتمبر و یا به شکل جنبی متاثر از این حادثه در آمریکا نشر شده اند. در میان این تعداد، برخی از آنها توسط نام های آشنای ادبیات آمریکا مثل جان آپدایک («تروریست»)، دان دلیلو («مرد در حال سقوط») و فیلیپ راس («هرکس») نوشته شده اند. اما آیا می توانیم یکی از این کتاب ها را به عنوان اثری در نظر گرفت که روح عصر پس از 11 سپتمبر را منعکس می کند؟
همیشه جنگ و تراژدی منبع الهام شاهکارهای ادبی بوده اند. ولی این شاهکارها در زمان آن حوادث نوشته نشده اند. برخی از آنها مثل «جنگ و صلح» تولستوی پنجاه سال بعد از حادثۀ اصلی که جنگ ناپلیون باشد به رشتۀ تحریر درآمده اند. به همین دلیل منتقدین به این عقیده اند که هنوز زود است که منتظر یک شاهکار ادبی درباره 11 سپتمبر باشیم، چون هنوز دود برخواسته از برج های دوگانۀ نیویارک در آسمان معلق است و ما نیاز به فاصلۀ بیشتری داریم تا بهتر زمانه و زمینه های عصر «جنگ علیه ترور» را درک کنیم.
همان طور که در داستان های سینمایی آدم های خبیث از اشرار روسی به تروریست های بی رحم بدل شدند، در رمان ها نیز حضور تروریستان در قدمت ضدقهرمان ظهور کردند. معمولاً چون رمان ها بیشتر از فلم ها عرصۀ کار روشنفکران بوده اند، رمانی که مستقیماً به نفرت نسبت به مسلمانان دامن بزند احتمالاً وجود ندارد و بیشتر آثار سعی دارند شناخت بهتری از مسلمانان ارایه بدهند و یا این را توضیح بدهند که چه چیزی باعث ظهور تندروی اسلامی در غرب شده است.
در میان رمان های قابل یادآوری کتاب «بنیادگرای بی میل» اثر محسن حمید توانسته است احساسات مختلف مسلمان ها را نسبت به حادثه 11 سپتمبر به موشکافی بگیرد. رمان «تروریست» از جان آپدایک سعی می کند ریشه های تروریسم اسلامی را در غرب از طریق احمد، نوجوان آمریکایی مسلمان دنبال کند که در میان احساسات اسلامی و سبک زندگی آمریکایی سرگردان است. در میان رمان ها نیز، چندین دسته وجود دارند که برخی از آن ها به خود حوادث 11 سپتمبر و برخی به پیامدهای آن توجه دارند، مثل «فرزندان امپراطور» اثر کلر مسود که داستان سه دوست نیورکی را پیش و پس از حوادث 11 سپتمبر بازگو می کند و رمان «ندرلند» اثر جوزف اونیل که درباره یک تاجر هالندی است که از اثر این حوادث دچار مشکلات می شود.
موسیقی
در ماه های پس از یازده سپتمبر تمام شهر و دهات آمریکا را فضای وطن پرستانه فرا گرفت و مردم زیادی بیرق کشورشان را از دروازه خانه های شان آویزان کردند. این جو شدید وطن پرستانه بسیار زود به موسیقی هم رسید و چندین آهنگ وطن پرستانه در این باره تولید شد. بسیار زود آهنگ های بیشتری توسط خواننده های نام آور آمریکایی نشر شد که یکی از آن ها «وقتی زمین ایستاد تو کجا بودی» به سبک کانتری و به صدای آلن جکسون است، توانست شهرت بیشتری کسب کند.
گروه بلک آید پیز آهنگ «کجاست عشق؟» را خواند که اشعار انسانی و عاطفی دارد. پل مک کارتی، آخرین بازمانده گروه بیتل ها آهنگ «آزادی» را در این باره سرود، که خود در روز 11 سپتمبر در نیویارک به سر می برد. آهنگ سازان و خوانندگان زیادی متاثر از 11 سپتمبر آهنگ ساختند و سعی کردند گاه خشم خود را نسبت به تروریست ها نشان دهند و گاه مردم را به آرامش دعوت کنند.
مهمترین پیامد 11 سپتمبر جنگ افغانستان بود که تا هنوز همچنان ادامه دارد. اگر آمریکایی ها در 11 سپتمبر 3000 نفر از دست دادند، افغانستان طی این سال ها هزاران نفر از شهروندان غیرنظامی اش را از دست داده است، لذا تراژدی انسانی 11 سپتمبر فراتر از مرزهای ایالات متحده هم شروع به گرفتن قربانی کرد. یکی از آهنگ های مشهوری که مستقیماً درباره 11 سپتمبر سروده شده است، یک آهنگ فرانسوی است که البته بیش از آمریکا در کشورهای اروپایی به شهرت دست یافت. آهنگ «منهتن-کابل» به آواز رنود و اکسل رد داستان یک مهاجر پرتریکویی در نیویارک و یک دخترک خردسال افغان در کابل را بازگو می کند که هرچند هزاران کیلومتر از یکدیگر فاصله دارند ولی جنگ و خشونت بر زندگی هر دوی شان تاثیر گذاشته است. این آهنگ که با اشعار و موسیقی زیبایش به عنوان آهنگ سال فرانسه در سال 2003 انتخاب شد، از تعصب مذهبی و نفرت انتقاد می کند و در قسمتی خطاب به دخترک افغان می گوید: «آیا آن هایی که به نام اسلام بر تو ظلم می کنند، هنوز قرآن را خوانده اند؟».
حوادث 11 سپتمبر و پیامدهای آن به عنوان یک روز مهم تاریخی در خاطرۀ جمعی مردم ایالات متحده باقی خواهد ماند. هر نسل از آمریکایی ها چنین روزی را تجربه کرده اند: حمله پرل هاربر در جریان جنگ جهانی دوم، بمباران هیروشیما و ناکازاکی، آغاز جنگ ویتنام و حملات 11 سپتمبر هر یک روزهای سرنوشت سازی بوده اند که نه تنها بر سیاست آمریکا تاثیر داشته اند، بلکه بر زندگی روزمره و تولیدات فرهنگی این کشور اثر گذاشته اند. تراژدی های گذشته، مایۀ الهام چندین شاهکار بزرگ ادبی و هنری در آمریکا بوده اند، ولی هنوز اثری آفریده نشده است که بتواند روح زمانۀ پس از 11 سپتمبر را به خوبی انعکاس دهد. هرچند آثار زیادی در این باره عرضه شده اند و همچنان عرضه خواهند شد.
نویسنده: م. علی کریمی
ویراستار: عارف فرهمند