آسیبدیدگان حملات طالبان با اوضاع کنونی چگونه کنار میآیند؟
۱۴۰۲ آبان ۱۷, چهارشنبهشهلا همسر یک سارنوال به نام مستعار خلیل است که در نتیجه یک حمله انتحاری در ۲۵ عقرب سال ۱۳۹۲ در نزدیکی محل برگزاری لویه جرگه مشورتی در کنار دانشگاه پلی تخنیک کابل زخم برداشته و برای همیشه معیوب شده است. شهلا آن روز را به یاد میآورد و میگوید: «خلیل یک ماه در کما بود و کم کم بهتر شد. اما حالا هم یک چشماش نمیبیند، لکنت زبان پیدا کرده و یک پایش کوتاه شده و با عصا راه میرود.»
شهلا که مدیر تدریسی در یکی از دانشکدههای دانشگاه کابل بود، در حالی که گریه امانش نمیدهد، میگوید: «در تمام راه گریه کردم که آیا کسی از ما هم در این انتحاری افگار شده یا خیر؟ همه جا خون بود و جوانها و اعضای بدن انسانها هر طرف افتاده بودند. نمیدانستم که در آن حمله شوهر خودم هم زخمی شده است.»
آن حمله پیش از برگزاری لویه جرگه مشورتی در مورد پیمان امنیتی میان افغانستان و امریکا صورت گرفت و طالبان یک روز قبل از آن به اشتراک کنندگان این لویه جرگه هشدار داده بودند. مقامها در آن زمان گفته بودند که در این حمله ۱۰ تن کشته و ۱۳ تن دیگر زخمی شده اند.
شهلا میگوید که همسرش منحیث سارنوال کار میکرد و پیش از این رویداد، زندگی خوشی داشتند. او در حالی که روزهای خوش و آرزوهای همسر خود را به یاد میآورد، با نا امیدی میگوید که حالا در وضعیت بد و مأیوس کنندهای قرار گرفتهاند. او اضافه میکند: «شوهرم تا قبل از سقوط به وظیفه میرفت و همه او را احترام میکردند. اما رژیم که تغییر کرد به وظیفه نرفت و حال دیگر لازم هم نیست با حاکمان فعلی کار کند.»
او اضافه میکند: «من را هم خانهنشین کردند و به جایم هم یک کس دیگر را مقرر کردند و گفتند که حالا دیگر تو به عنوان یک زن نمیتوانی مدیر باشی و باید در خانه باشی». شهلا از دست دادن وظیفهاش را "بدترین احساس" پس از معلولیت همسرش و یک ضربه "شدید" توصیف میکند.
فریده (نام مستعار) سرنوشت بدتری را تجربه کردهاست. او میگوید برادر جوان خود را که یگانه نانآور خانه بود، در حمله انفجاری ۱۰ جوزای ۱۳۹۶ در چهارراهی زنبق شهر کابل از دست دادهاست. او میگوید: «برادر جوانم در گلبهار سنتر، لباس فروش بود. او صبح به طرف کارش میرفت که در انفجار چهارراهی زنبق شهید شد و ما را تنها ماند.»
فریده که با مادر، خواهر و برادر کوچکتر از خودش در کابل به سر میبرد، میگوید که بعد از آن دیگر روز خوشی را ندیدهاند و با مشکلات اقتصادی دست به گریباناند. او همچنان درباره احساس خویش از حاکمیت دوباره طالبان و استقبال این گروه از خانوادههای عاملان حملات انتحاری و انفجاری میگوید: «حالا چه کنیم که چیزی گفته نمیشه... مگر هرگز خون برادر مان را نمیبخشیم. ما چه گناه داشتیم که سرنوشت ما این رقم شد؟... دیگر کاری از دست ما ساخته نیست.»
او اضافه کرد: «ما همیشه دعا میکنیم که خداوند جزای شان را بدهد که خون مردم بیگناه را به ناحق ریختاندند». فریده اضافه میکند که این وضع مادرش را که در یک مکتب خصوصی معلم بود، بیشتر از همه متأثر و ناتوان کرده است.
ریاست عمومی امنیت ملی افغانستان آن زمان گفته بود که حمله انفجاری در چهارراه زنبق کابل توسط شبکه حقانی که رهبر آن سراج الدین حقانی حالا سرپرست وزارت داخله حاکمیت طالبان است، به کمک سازمان اطلاعات نظامی پاکستان صورت گرفته بود.
در ۲۰ سال جنگ نیروهای بینالمللی و حکومت سابق با طالبان در افغانستان، دهها هزار غیرنظامی قربانی شدند یا آسیب دیدند. آماری که همه ساله از سوی هیئت معاونت ملل متحد (یوناما) نشر میشد، بیانگر این بود که عامل اکثریت تلفات ملکی حملات و انفجارهای انجام شده طالبان بوده اند، هرچند بخشی از این تلفات غیرنظامی به نیروهای خارجی و حکومت سابق افغانستان نسبت داده میشد.
اما برای قربانیان و آسیبدیدگان غیرنظامی دردآور این است که نه تنها عدالت در حق شان تامین نشده، بلکه هیچ تحقیق جامعی در مورد جرایم ارتکاب یافته صورت نگرفته و هیچ جانبی حتی یک معذرتخواهی نیز نکرده است.
از آرشیف دویچه وله تماشا کنید:
مرتبط: تجلیل از مهاجمان انتحاری؛ نمک پاشیدن به زخم قربانیان
طالبان که حملات انتحاری و انفجاری خویش را "استشهادی" میخوانند، حتی بعد از تصرف قدرت از عاملان این حملات ستایش و قدردانی کرده اند.
سراج الدین حقانی، سرپرست وزارت داخله طالبان در چهارم حوت ۱۴۰۰ در یک گردهمایی در قندهار گفت که ۱۰۵۰ تن از افراد او حملات "استشهادی" کردهاند. حقانی در یک محفل دیگر به تاریخ ۲۶ میزان ۱۴۰۰ در حالی با گروهی از خانوادههای عاملان حملات انتحاری و انفجاری در هوتل انترکانتیننتل دیدار میکرد، از فرزندان آنها به عنوان "قهرمانان اسلام و وطن" یاد کرد. او ضمن کمک ۱۰ هزار افغانی به خانوادههای عاملان حملات انتحاری و انفجاری، وعده توزیع یک نمره زمین را نیز به آنها داد.
شهلا میگوید که وقتی این مراسم را از طریق تلویزیون تماشا کرد، از اتاق بیرون شد: «بسیار بالایم تأثیر کرد و در اتاق دیگر رفتم و تا توانستم گریه کردم. برایم بسیار سخت و ناراحت کننده بود.»
شهلا با گریه توضیح داد: «از خلیل پرسیدم که اگر او آنجا بود، چه میکرد؟ در حالی که زبانش بند-بند میشد، به سختی پاسخ داد: ما با اینها [طالبان] هیچ روبهرو نمیشویم و آنها هم با ما روبهرو نمیشوند. به خاطری که ما از آنها نفرت داریم و آنها از ما.»
شهلا میگوید: «گپ به گفتن زیاد است که آدم میتواند به جانب مقابل بگوید... اما ایکاش میتوانستم چیزی بگویم... مشکل این است که چیزی گفته نمیتوانی، باید دهانت بسته باشد که با خطر مواجه نشوی.»
شهلا اما از سازمان ملل و دیوان کیفری بینالمللی عدالت میخواهد: «باید عدالت تامین شود. باید با قربانیان حداقل همدردی و کمک شود. [شوهرم] یک انسان بیگناه و بیطرف بود. باید از خون قربانیان غیرنظامی از آنها [طالبان] بازخواست شود.»
یک گزارش موسسۀ واتسون از هزینههای انسانی جنگ طولانی امریکا در افغانستان از سال ۲۰۰۱ تا اول سپتمبر ۲۰۲۱، نشان میدهد که جنگ در این کشور در مجموع ۱۷۶ هزار و ۲۰۶ کشته به جا گذاشته که از این تعداد تقریباً ۵۰ هزار و ۷۶۲ تن افراد غیرنظامی، کارکنان موسسات بشردوستانه، خبرنگاران و کارمندان رسانهها بوده اند.
تاثیرات روانی
برگشت دوباره طالبان در قدرت که مسئولیت بسیاری از حملات انتحاری و انفجاری علیه نیروهای امنیتی سابق و سربازان خارجی را به دوش گرفته بودند، این قربانیان جنگ و بازماندگان حملات انتحاری و انفجاری را بیشتر متأثر کردهاست.
عبدالرحمن احمدی، روان درمان در افغانستان میگوید که هرچند کسی از آسیبدیدگان این انفجارها و حملات به او مراجعه نکرده است، اما تأیید میکند که چنین افرادی که نمیتوانند حملات انتحاری و انفجاری یا از دست دادن عزیزان شان را فراموش کنند، ممکن به مشکل روانی و افسردگی گرفتار شوند که نیاز به درمان دوامدار دارند و اگر تداوی نشوند، ممکن است با اختلالات شدیدتر مواجه شده و یا به انتقامگیری فکر کنند.
حبیب (نام مستعار) که فرزند جوان خود را در حملهای به دفتر امرالله صالح در ششم اسد سال ۱۳۹۸ از دست داده بود، به چیزی فکر میکند که این رواندرمان به آن اشاره کرد.
هرچند مسئولیت آن حمله را هیچ گروهی به عهده نگرفته بود، اما حیب طالبان را مسئول میداند و میگوید: «از طالبان نفرت میکنم و اصلاً در هیج جا با آنها روبهرو نمیشوم. نه این که ترس داشته باشم، بسیار بدم میآیند. اگر خداوند توان داد، انتقامش را خواهم گرفت.»
فریده میگوید که هرگز نتوانسته حمله انفجاری در چهارراهی زنبق را که سبب از دست دادن برادرش شد فراموش کند و از نهادهای مسئول عدالت میخواهد.
لیلما احمدی، سناتور پیشین در مجلس سنا میگوید که مدافعان حقوق بشر باید بیشتر تلاش نمایند تا طالبان را در قبال نقض حقوق بشر در افغانستان پاسخگو بسازند.
یما رایین، مسئول سازمان بینالمللی عدالت انتقالی و صلح مستقر در نیویارک که برای حقوق قربانیان جنگ و نقض حقوق بشر فعالیت میکند، میگوید: «قربانیان جنایات نباید در گذر زمان و تحت اثر تحولات فراموش شوند.»
یما رایین اضافه میکند: «ما باید عاملان جرایم را صرفنظر از جایگاه شان، در برابر اعمال خشونتبارشان که به صورت عمدی سبب کشته شدن هزاران فرد ملکی شدهاند، پاسخگو بسازیم تا از تکرار خشونتها و جنایات در آینده جلوگیری شود.»
در این میان، شهلا و خلیل امیدواری به تحقق عدالت و التیامیافتن دردهای خود را از دست داده اند و به فکر ترک افغانستان اند. آنها امیدوارند که از طریق کمپاین موسوم به «سارنوالان برای سارنوالان» که از سوی برخی سازمانها راه اندازی شده است، بتوانند افغانستان را ترک کنند.