برخی جوانب افسردگی در کودکان و نوجوانان
۱۳۹۶ مرداد ۲۳, دوشنبهبنابر آمار سازمان بهداشت جهانی حدود ۴/ ۴ درصد مردم سراسر دنیا دچار افسردگی هستند و بر اساس پژوهشهای این سازمان افسردگی در میان کودکان و نوجوانان رو به رشد است و دختران بیشتر از پسران در معرض ابتلا به آن هستند.
در آلمان بنا بر پژوهشهای انجمن مبارزه با افسردگی تقریباً یک درصد کودکان در سنین پیش دبستانی، حدود دو درصد از کودکان در سنین دبستانی و سه تا ده درصد نوجوانان بین دوازده تا هفده سال از یکی از انواع افسردگی رنج میبرند.
روانشناسان مهمترین عوامل افسردگی در کودکان و نوجوانان را تجربیات ناگوار و آسیبزننده چون آزار و خشونت جسمی، طلاق والدین، جنگ و مهاجرت میدانند.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
رفتار کودک با والدین و رفتار پدر و مادر با یکدیگر نیز ممکن است در بروز افسردگی نقش داشته باشد.
عواملی مانند کشمکشهای دائمی والدین، مقصر دانستن کودک در اختلافات خانوادگی، مطرح کردن مسائل اقتصادی در حضور کودک، آگاهی کودک از بیماری والدین و نگرانی کودک از مرگ آنها و احساس تقصیر و ناراحتی وجدان، جدایی والدین و سایر دلایل روانشناختی چون مرگ عزیزان، از دست دادن سلامت یا نقص عضو، بیماریهای مزمن و لاعلاج میتواند زمینهساز افسردگی باشند.
گاهی دلایل سادهتری چون تعویض مدرسه، یا مهد کودک، اسبابکشی و مهاجرت که ممکن است از نظر والدین تنوع باشد برای کودک ناگوار است. تغییر ناگهانی و بدون مقدمه و از دست دادن دوستان ممکن است برای کودک ناخوشایند و آسیبزننده باشد. در چنین شرایطی چنانچه والدین با کودک همراهی و همدلی نکنند احتمال اینکه کودک دچار افسردگی شود وجود دارد. در نوجوانان نیز قطع دوستیها، مرگ یکی از نزدیکان، جدایی والدین، فشارهای تحصیلی و یا طرد شدن از گروه همسالان میتواند موجب افسردگی شود.
اما مطالعات نشان میدهد که اختلال افسردگی در کودکان زمینههای ارثی نیز دارد و بر اثر تعامل عوامل ژنتیک و محیطی ایجاد میشود. تقریباً در چهل تا نود درصد کودکان و نوجوانان مبتلا به افسردگی، اختلالات دیگری چون بیشفعالی، اضطراب، نقص در تمرکز و اختلال سوء مصرف مواد مخدر (در نوجوانها) مشاهده میشود.
به گزارش اشپیگل آنلاین و به نقل از دکتر هلموت براون شارم، روانشناس کودک و نوجوان در آلمان، پنجاه درصد کودکان بین ده تا چهارده سال در طول زندگی یک بار به خودکشی فکر کردهاند و خودکشی پس از حوادث رانندگی دومین علت شایع مرگ نوجوانان بین پانزده تا بیست سال در آلمان است.
بیشتر بخوانید: تشخیص افسردگی از طریق عکسهای پست شده در اینستاگرام
در کودکان نشانههای افسردگی تا حدودی با بزرگسالان متفاوت است و بروز نشانهها در سنین مختلف یکسان نیست. بیشتر با بدخلقی، بدقلقی، بهانهگیریهای بیدلیل و طولانی، گریههای بیدلیل همراه با عصبانیت و تحریکپذیریهای زیاد به نحوی که آرام کردن آنها به سختی امکانپذیر باشد، بروز میکند.
نوزاد افسرده دائماً گریه میکند، روند رشدش کند است و دیرتر از دیگر کودکان همسن خود گرفتن اشیاء را یاد میگیرد و شروع به خزیدن و حرف زدن میکند. کودک افسرده شاد نیست، بیحوصله و پرخاشگر است، تحمل ناکامی را ندارد، بیانرژی است و به سرعت خسته میشود، از تفریحاتی که قبلاً باعث شادی و شعف او میشده است دیگر لذت نمیبرد. از دردهای جسمانی چون دل درد مینالد، بیخواب یا پرخواب میشود. و گاهی این نشانهها با اضطراب توأم میشوند.
در کودکان کمی بزرگتر نشانههای افسردگی با بیان نگرانی درباره سلامت خود، اطرافیان، اضطراب هنگام جدا شدن از والدین، ترس از تاریکی و تنهایی و در نوجوانان با منفیکاری، رفتارهای ضد اجتماعی، مصرف الکل یا داروهای غیر قانونی، تمایل به ترک خانه، احساس درک نشدن توسط اطرافیان، بیقراری، بدخلقی، پرخاشگری یا بروز مشکلات تحصیلی بروز میکند.
روانشناسان ترس و اضطراب را عامل بروز افسردگی در کودکان میدانند . گوشهگیری و خجالتی بودن جز شایعترین نشانههای اضطرابهای اجتماعی کودکان است که میتواند زندگی آنها را مختل کند. افسردگی میتواند در هر سنی بروز کند ولی از آنجا که کودکان قادر به بیان حالات خود نیستند توجه به رفتار آنها بسیار اهمیت دارد.
انواع اختلالات خلقی
تشخیص افسردگی در کودکان و نوجوانان کار سادهای نیست. هر چه سن کودک کمتر باشد تشخیص دشوارتر است زیرا کودکان قادر به بیان احساساتشان نیستند.
نوجوانان مبتلا به افسردگی نیز به سختی به اطرافیان و والدین اعتماد میکنند و حاضر به بروز و بیان مشکلشان هستند. به همین دلیل لازم است که والدین نسبت به رفتارهای فرزندشان حساسیت و دقت کافی داشته باشند. به ویژه در سنین نوجوانی که برخی از نشانههای آن با بیتفاوتی و بیتوجهی شایع در دوران بلوغ اشتباه گرفته میشود.
دکتر مهری پورحیدر، روانشناس کودک و نوجوان در ایران در گفتوگو با دویچهوله در باره چگونگی تشخیص افسردگی در کودکان و نوجوانان، اختلالات خلقی را به دو دسته اختلالات افسردگی و اختلالات دوقطبی تقسیم میکند و میگوید که هر گاه عملکرد بخشی از مغز که وظیفه حفظ ثبات خلق را بر عهده دارد دچار عدم تعادل بشود اختلال خلقی به وجود میآید.
او میگوید که اختلالات افسردگی نیز به دو دسته اختلال افسردگی اساسی و اختلال دیستایمی یا افسردهخویی تقسیم میشوند.
دکتر پورحیدرتوضیح میدهد بعضی افراد در پاسخ به این پرسش که حالت چطور است ممکن است بگویند: «شادم»، «غمگینم»، « حالم بد است» و یا «بی حوصلهام». هر کدام از این کلمات اشاره به وضعیتی درونی دارد که افراد بسته به اینکه در چه شرایطی قرار گرفتهاند تجربه میکنند.
در اختلالات افسردگی فرد به جای داشتن یک خلق عادی در اکثر مواقع حالت غم را تجربه میکند. در اختلالات دوقطبی احساسات فرد بین دو قطب شادی، غم و عصبانیتهای شدید در نوسان است. شخص دچار اختلال دوقطبی برخی روزها به شدت غمگین و تحریکپذیر است و بعضی روزها شاد.
در اختلال افسردگی اساسی فرد یکی از نشانههای احساس غمگینی یا احساس بیعلاقگی را حداقل به مدت یک یا دو هفته همراه با نشانههای دیگری چون کم شدن انرژی و خستگی، بیحوصلگی، کم شدن یا زیاد شدن اشتها، کم شدن یا زیاد شدن خواب، کاهش تمرکز، احساس بیارزشی و احساس گناه و اشتغال ذهنی مداوم درباره مرگ و خودکشی داراست. این نشانهها چنانچه عملکرد فرد را در حوزه اجتماعی و تحصیلی مختل کنند و باعث افت تحصیلی و عملکرد فردی شوند به اختلال افسردگی تعبیر میشوند.
اختلالات دیستایمی یا افسردهخویی با خلق افسرده و تحریکپذیر در اکثر اوقات هنگام روز و بیشتر در یک دوره زمانی حداقل یک ساله مشاهده میشود و مجموعه نشانههای محدودتری از افسردگی اساسی را داراست و در حقیقت یک افسردگی مزمن و بادوام است.
انجمن روانپزشکی آمریکا در راهنمای تشخیصی و آماری اختلال روانی DSM5 نوع سومی از اختلال به نام اختلال نامنظمی خلقی اخلالگرانه را نیز شناسایی کرده است. ویژگی اصلی این اختلال عبارت است از تحریکپذیری دائمی و شدید که به دو گونه نشان داده میشود:
- فرد به دفعات از خشم ناشی از ناکامی منفجر میشود و این انفجارهای خشم میتوانند کلامی یا رفتاری باشند. انفجار خشمِ رفتاری به صورت پرخاشگری نسبت به خود، دیگران، یا اشیاء و لوازم خود یا دیگران نشان داده میشود. این انفجارهای خشم باید حداقل سه بار در هفته و حداقل یک سال ادامه داشته باشد و معمولاً با سنِ کودک تطابق ندارد.
- در فاصلۀ انفجارهای شدید خشم، فرد به طور دائم تحریکپذیر یا عصبانی است، و این حالت اکثر ساعات روز و تقریباً هر روز، بروز میکند و اطرافیان کودک به آسانی متوجۀ آن میشوند. هدف اصلی افزودن اختلال نامنظمی خلقی اخلالگرانه این بود که کودکان مبتلا به اختلال دوقطبیِ اپیزودیک از کودکان مبتلا به تحریکپذیری مداوم و مزمن تفکیک شوند.
بیشتر بخوانید:هشدار یک نماینده مجلس ایران درباره افزایش افسردگی
خانم مهری پورحیدر در باره علائمی که باید توجه والدین را به خود جلب کند اینگونه توضیح میدهد:
کودک یا نوجوان افسرده ممکن است در مدرسه قادر به تمرکز و انجام تکالیف درسیاش نباشد. معلمان این کودکان غالباً از عدم تمرکز و حواس پرتی آنها شکایت میکنند.
کودک در این حالت احساس گیجی میکند، بسیاری از کارها را باید تکرار کند چرا که عملکرد ذهن او به دلیل افسردگی مختل میشود.
کودک یا نوجوان افسرده معمولاً دچار بیخوابی یا پرخوابی میشود و با وجود خواب زیاد دائماً از خستگی شکایت دارد.
کودک افسرده احساس بیارزشی میکند.ممکن است جملاتی چون « هیچکس من را دوست ندارد»، «دلم میخواهد بمیرم» و یا « من بیارزشم» به زبان بیاورد.
کودک یا نوجوان افسرده نسبت به همسالان خود بیتفاوت است، با آنها ارتباط برقرار نمیکند. گریه میکند و هیچگونه همدلی و دلداری، نوازش و توجه را نمیپذیرد. این کودکان بیتفاوت به نظر میرسند، گویی هیچ چیز شادشان نمیکند، رفتارهای پرخاشگرانه دارند، تحریکپذیر هستند و معمولاً کوچکترین ارتباط کلامی با آنها ایجاد تنش میکند.
کودک و نوجوان افسرده به طور مزمن احساس شادی نمیکند و حتی خاطرات خوش گذشته در او حس شادی را برنمیانگیزاند.
الگوی غذایی کودک یا نوجوان افسرده تغییر میکند. پرخوری یا کمخوری میکند و به خوراکیهای شیرین گرایش دارد.
درمان اختلالات افسردگی و اضطراب در کودکان اگر بهموقع تشخیص داده شود سادهتر است و چنانچه بهموقع درمان نشود رشد هیجانی، شناختی و شکلگیری مهارت اجتماعی کودک را دچار اختلال میکند وباعث بروز مشکلات در روابط خانوادگی می شود.
پژوهشهای اخیر انجمن جهانی آلزایمر حاکی از آن است که کودکان و نوجوانان مبتلا به افسردگی بیشتر در معرض خطر ابتلا به آلزایمر در بزرگسالی قرار دارند. امکان دارد افسردگی موجب افت پردازشهای شناختی شود و هنگامی که افسردگی بر میزان هورمون استرس و انتقالدهندههای عصبی (نوروترانسمیترهایی) چون سروتونین، دوپامین و گلوتامات اثر بگذارد، این امر میتواند به مغز آسیب بزند و خطر ابتلا به دمانس و آلزایمر را افزایش دهد.
به نقل از مجله Time Health پژوهشگران آمریکایی با اشاره به شمار روزافزون نوجوانان و جوانان مبتلا به افسردگی بر ضرورت افزایش خدمات مشاوره در مدارس تأکید میکنند. این محققان همچنین به تأثیر مخرب و روزافزون فناوری جدید، اینترنت و شبکههای اجتماعی بر سلامت روانی کودکان اشاره میکنند.
MTV