«سکوت یونیسف در برابر کودکآزاری در ایران توجیهپذیر نیست»
۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبههانیه، نیما، باربد کمی قبلتر فاطمه و آرین و... اینها تنها نامهایی بر صفحه اول روزنامهها نیستند؛ کودکانی هستند شکنجهدیده و گاه با زجر کشتهشده. سه نام اولی در عرض یک ماه گذشته مورد شکنجه قرار گرفتهاند.
هانیه هشت ساله توسط ناپدریاش، نیما چهار ساله توسط پدر و مادرش، باربد سه ساله سوختهشده توسط پدر معتادش سه کودکی هستند که از ۳۰ فروردین تا به حال موارد آزار و شکنجه آنان رسانهای شده. هانیه به بهزیستی تحویل داده شد و باربد با ۷۰ درصد سوختگی روی تخت بیمارستان با مرگ دست و پنجه نرم میکند. نیما نیز پس از تحویل به بهزیستی با رای قاضی دادگاه مجددا به پدر شکنجهگرش تحویل داده شد.
آشکار شدن این سه مورد کودکآزاری در عرض یک ماه، کارشناسان و فعالان حقوق کودک را به شدت نگران کرده است. پرسشهای بسیاری مطرح شده که آیا آمار کودکآزاری در ایران بیشتر شده یا رسانهها توجه بیشتری به این موضوع پیدا کردهاند. میزگردها و گفت و گوهای متعددی در این مدت برگزار شد تا علل این پدیده تبیین شود. فشارهای اقتصادی، نابسامانیهای اجتماعی، اعتیاد، قوانین نابرابر و غیرعادلانه و بسیاری نکات دیگر از دید کارشناسان میتواند دلیلی بر بالا رفتن آمار کودکآزاری باشد.
اما نکتهای که شاید در این میان کمتر بدان توجه شد، نقش سازمانهای بینالمللی و در رأس آنها یونیسف در این مسئله بود. تقریبا تمامی رسانهها از خبرآنلاین گرفته تا فارس، از مهر گرفته تا ایرنا و ایسنا هریک از دیدگاه خود نسبت به این سه مورد کودکآزاری واکنش نشان دادند اما صندوق حمایت از حقوق کودکان سازمان ملل که در ایران دفتر دارد و ظاهرا خیلی هم فعال است کوچکترین واکنشی نسبت به این مسئله نشان نداد.
سپیده یوسفزاده فعال حقوق کودک و کارمند سابق یونیسف است. او که هماکنون در هلند زندگی میکند، به خوبی با شیوه کاری این سازمان بینالمللی آشناست. وی میگوید یونیسف با توجه به تعریفی که از نقش خودش در ایران دارد، خیلی دستش باز نیست چرا که فعالیتش را در رابطه با دولت ایران تعریف کرده است. ولی او معتقد است بههرحال جای گفتوگو و مذاکره بیشتر از آن چیزی است که عملاً یونیسف دارد از آن استفاده میکند.
خانم یوسفزاده میگوید: «من فکر میکنم حداقل کاری که یونیسف میتواند بکند، یک کنفرانس خبری است که میتواند برگزار کند یا یک جلسهای با قوه قضاییه داشته باشد. چون اگر یادتان باشد، دو هفتهی پیش این مطلب مطرح شد که کودک آزاری جرم است و همه باید این جرم را اطلاع دهند و خبررسانی کنند و این مسئله از جانب خود دادستان مطرح شد. بنابراین دست یونیسف الان باز است که یک جلسه یا یک کنفرانس خبری بگذارد. برای من هم واقعاً جای سئوال است که چرا در این سه مورد که تا این حد وخیم بوده، یونیسف سکوت کرده است».
این فعال حقوق کودک میگوید یونیسف همیشه به دلیل ارتباطاتی که با دولت ایران دارد محافظهکارانه عمل کرده. وی به خبری که پس از وقایع انتخاباتی دو سال پیش در میان مردم شایع شده و در مواردی دیده شده بود که تعدادی از افراد لباس شخصی و باتوم به دست، زیر ۱۸ سال هستند اشاره کرده و میگوید: «اگر دو سال پیش به دلایل سیاسی یونیسف نمیخواست راجع به کودکانی که باتوم به دست میگرفتند، حرف بزند ولی این قضیه فرق میکند. این قضیه کودک آزاری است که همه دارند در موردش صحبت میکنند، همهی روزنامههای داخلی دارند در موردش صحبت میکنند و من نمیدانم یونیسف چه طور میتواند تا این حد محافظهکاریاش را توجیه کند. چون این موردی است که در منشور یونیسف است، در برنامههای سالانهیشان تعریف شده، در سیاستگذاریهایشان تعریف شده و این سکوتش غیرقابل توجیه است».
رابطه معنادار تورم با کودک آزاری
در بین تحلیلهایی که در این مدت درباره علل کودکآزاری از سوی کارشناسان مطرح شده، سهم زیادی به تاثیر مشکلات اقتصادی در این پدیده اختصاص داشته است. مصطفی اقلیما رئیس انجمن مددکاری در میزگرد سایت خبرآنلاین در این باره گفت: «من به شما قول میدهم امسال آسیبهای اجتماعی ما ۴۰ الی ۵۰درصد افزایش پیدا خواهد کرد. تمام مواد غذایی ما بالای ۶۰درصد بالا رفته است».
سعید مدنی جامعه شناس و فعال حقوق کودک که کتاب "خشونت علیه کودکان" او به تازگی منتشر شده، ضمن تایید این مسئله میگوید: «مطالعات متعدد نشان داده که کودک آزاری در خانوادههایی با درآمد پایین، خانوادههایی که در حاشیهی شهرها زندگی میکنند، خانوادههایی که یکی از والدین آن بیکار هستند، بالاتر است و موارد کودک آزاری در آنها بیشتر گزارش شده است. حتی در مقایسهای که میان مناطق مختلف تهران صورت گرفته، موارد کودک آزاری در مناطق پایین شهر بسیار بیشتر از موارد کودک آزاری در بالای شهر است».
در تحلیل دیگری که خبرگزاری مهر آن را منتشر کرده، ناهید رستمی جامعهشناس، ضعف رد باورهای دینی را مهمترین عامل کودکآزاری دانسته است. وی همچنین مادران کارمند را "کودکآزاران پنهان" دانسته که سبب کمبودهای عاطفی کودکانشان میشوند.
آقای مدنی ضمن رد این فرضیه میگوید: «مطالعات علمی این فرضیه را رد میکند. در واقع مادرانی که در موقعیتهای اجتماعی قرار میگیرند، به دلیل این که بیشتر تحت تأثیر ضوابط و معیارها و هنجارهای عمومی هستند، برخورد متعادلتری با کودکانشان دارند و مادران خانهدار به دلیل این که محدودیت روابط دارند و نظارت کمتری روی آنها صورت میگیرد، احتمال این که اعمال آزار کنند بسیار بیشتر است».
جای خالی فعالیت گسترده نهادهای مدنی
سپیده یوسفزاده به نکته دیگری در مسئله کودکآزاری اشاره میکند. او میگوید در دو سال گذشته عملا امکان فعالیت نهادهای مدنی و غیردولتی بسیار سختتر شده و وکلایی هم که در زمینه کودکان فعالیت میکردند یا در زندانند یا ممنوعالفعالیت و یا سرگرم پروندههای بیشمار سیاسی. البته وی از این سخن چنین نتیجه میگیرد که نقش سازمانهای بینالمللی باید در چنین موقعیتی پررنگتر باشد. او میگوید: «به دلیل این که این فشارها بسیار زیاد است و سازمانهای مدنی بیشتر زیر فیلتر و نظارت دولت هستند، اینجا نقش یونیسف که تنها سازمان بینالمللی است که در حوزهی حقوق کودک درایران کار میکند، باید پررنگتر باشد. من دوباره این را تکرار میکنم چون دست ما واقعاً بسته است و باید این سازمان را در این مورد پاسخگو کنیم. پس در این شرایط نقش یونیسف حیاتیتر است و باید واکنش نشان دهد».
میترا شجاعی
تحریریه: فرید وحیدی