یمن؛ "بهار عربی" یا جنگ داخلی؟
۱۳۹۰ خرداد ۱۵, یکشنبهیمن هیچگاه کشور باثباتی نبوده، اما هرج و مرج کنونی در آن بیسابقه است. رئیسجمهوری که ۳۳ سال بر این کشور حکم رانده برای درمان به عربستان سعودی رفته است. منابع داخلی یمن از سطحیبودن جراحات رئیس میگویند و برخی اخبار دیگر از وجود ترکشی ۶ سانتیمتری در قفسهی سینه صالح.
دو همسر رئیس جمهور یمن، چند فرزند او به همراه چند مقام ارشد دولتی از کشور خارج شدهاند. از صنعا هم خبر میرسد که جانشین صالح علاقهای به کار ندارد. البته این خبر نیز مانند بسیاری اخبار دیگر از سوی منابع مستقل تأیید نشده است.
در این میان تنها یک نکته روشن است و آن اینکه در یمن نوعی خلاء قدرت به وجود آمده است. سرنوشت این کشور به فرد یا گروهی بستگی دارد که در روزهای آینده موفق به پر کردن این خلاء شود.
خطر جنگ داخلی در نبود صالح
وقتی خبر خروج صالح از کشور منتشر شد، مخالفان برای شادمانی به خیابانها ریختند. آنان مطمئناند که صالح دیگر باز نخواهد گشت. مخالفان میگویند اگر صالح چنین قصدی داشته باشد هم آنها اجازهی موفقیت به او نخواهند داد. به اعتقاد مخالفان پایان خط صالح فرار رسیده و درمان پزشکی در عربستان سعودی کنارهگیری نیمه آبرومندانهای است که حال امکانش برای صالح فراهم شده است. در چنین شرایطی یمن سومین کشوری خواهد بود که پس از تونس و مصر، در ماههای اخیر گردهی سردمدار خود را به خاک میرساند.
بسیاری از یمنیها بر این عقیدهاند که نبود صالح بهتر از بودن اوست؛ قضاوتی که هنوز میتوان به درستی آن شک کرد. اگر صالح برای بازگشت تلاش کند، ممکن است جنگ داخلی میان هواداران او و مبارزان قبیلهای شعلهور شود. او حتا اگر در خارج هم بماند، نمیتوان خطر را از سر گذشته دانست. هنوز بخشهایی از ارتش به رئیس جمهور خود وفادار ماندهاند. اگر کسی از این صف قصد قدرت کند، مشخص نیست دیگران چه واکنشی از خود نشان دهند.
مبارزان قبیلهای مجمع احمر که حملهی آنها به خروج صالح از کشور انجامید هم بیمیل به قدرت نیستند. این گروه قائل به دمکراسی نیست. کوچکترین بهانهای کافی است تا آتشبس شکنندهی مبارزان قبیلهای و طرف دیگر پایان یابد و یمنیها به جای یک انقلاب یک کشور جدید را تجربه کنند.
کشوری بر سر یک چند راهی
به اعتقاد بسیاری، بهترین حالت ممکن این است که طرفین اختلاف در یمن زیر پرچم نخستوزیر هادی گرد هم بیایند و در مورد راههای تحقق وحدت ملی، بر سر کار آمدن دولتی موقت و برگزاری انتخاباتی آزاد با هم توافق کنند. برای رسیدن به چنین هدفی، بنا بر قانون اساسی یمن، تنها ۶۰ روز زمان باقی مانده است. این شاید تنها راه منطقی برای خروج از بنبست سیاسی باشد که بر خواست اکثریت و نه علاقهی یک اقلیت استوار است.
آن بخش از مخالفان که با فراخوان برای تظاهرات مسالمتآمیز (در فوریه ۲۰۱۱) در برابر دولت صف کشیدند، اکنون به حاشیه رانده شدهاند. انتخابات آزاد تنها راه ورود این جریان به متن و رسمیت دادن به نقش آن است. تنها در صورتی که به این گروه بها داده شود، میتوان یمن را در زمرهی کشورهایی دانست که "بهار عربی" را تجربه کرد.
یمن همچنان در سرمستی خروج صالح است. ارتشیان و دولتمردان و سران قبایل نیز به حرکتهای احتمالی آینده میاندیشند. اما این خلاء قدرت خطرساز است. جداییطلبان جنوب و شیعیان مخالف در شمال از گروههایی هستند که از موقعیتهای اینچنینی برای قدرتگیری استفاده میکنند. اگر حکومت مرکزی در چنین شرایطی قوام خود را از دست بدهد، به احتمال زیاد ترمیم آن غر ممکن خواهد بود.
اهمیت موضوع برای آمریکا
عربستان سعودی و آمریکا مهمترین نقشآفرینان خارجی در یمن هستند. ریاض این توانایی را دارد که صالح را به کنارهگیری تشویق کند و در عین حال برای شکلگیری حکومتی با ثبات در همسایگی خود تلاش میکند. البته دمکراتیک بودن یا نبودن حکومت جدید چندان مسئلهی سعودیها نیست.
نقش آمریکا نیز مهم است، زیرا واشنگتن میتواند از هر تغییر سیاسی با کمکهای مالی یا موافقتهای سیاسی پشتیبانی کند. به هر حال یمن برای آمریکا دستکم از منظر مبارزه با تروریسم از اهمیت ویژهای برخوردار است.
پیشبینی اوضاع یمن با توجه به متغیرهای بیشمار و علایق و سلایق مختلف حتا برای کارشناسان امور این کشور نیز آسان نیست. مسلم اینکه رنگینکمانی از سرخی شعلههای جنگ داخلی تا سبزی بهار دمکراسی در افق این کشور به چشم میخورد.
PB/SA